طهمورث حسینی

دیگر بر هیچ‌کسی پوشیده نیست که سیاست خارجی تهران به گونه‌ای رقم می‌خورد که از بالاترین ضریب همسویی با مسکو برخوردار باشد. این همسویی تا جایی است که می‌تواند راهبردهای استراتژیک سال‌های متمادی را هم تغییر دهد. 

اخم   پوتین   به پاشینیان،  دوری  تهران از   ایروان

ایران در سال‌های اول پس از فروپاشی شوروی سعی کرد جزو نیروهای اثرگذار در منطقه قفقاز باشد؛ چنانکه میانجی‌گری کشورمان منجر به شکل‌گیری کنفرانس سه‌جانبه ایران، آذربایجان و ارمنستان در تهران شد و در ماه مه ۱۹۹۲ موافقتنامه آتش‌بس به امضای ایروان و باکو رسید. 

گرچه آتش‌بس هم دیری نپایید و تلاش‌های ایران برای برقراری مجدد آتش‌بس ادامه یافت تا سال ۱۹۹۴  که بالاخره دو طرف حاضر به پایان جنگ شدند. موضع ایران در مورد بازگشت به مرزهای بین‌المللی، صرفا در لفظ باقی ماند و عملا با تثبیت مرزهای اشغالی آذربایجان توسط ارمنستان همراه شد تا فصل جدیدی از روابط تهران و ایروان با بالاترین مناسبات شکل بگیرد.

با این حال کارشناسان باور دارند که ایران در سه دهه اخیر هرگز نتوانسته نقش مؤثری را در منطقه قفقاز ایفا کند. چنانکه در طول جنگ‌ ۴۴ روزه دوم قره‌باغ در سال ۱۳۹۹، ایران عملاً نقش تاثیرگذاری در تحولات منطقه نداشت و با وجود اینکه در روزهای اول جنگ، امامان جمعه شهرهای ترک‌زبان در بیانیه‌ای طرف دولت باکو را گرفتند، اما به تدریج با آشکار شدن نقش عوامل فرامنطقه‌ای مانند اسرائیل، تکفیری‌های سوری و نیروهای پاکستانی، احتیاط بیشتری در اتخاذ مواضع شد که نشان از شناخت کم تحولات منطقه بود. 

فاصله گرفتن مسکو از ایروان، پس از انتخاب نیکول پاشینیان به جای «سرژ سرکیسیان» به نخست‌وزیری ارمنستان هم مزید بر علت شده تا روس‌ها بیشتر به سمت باکو تمایل پیدا کنند. کرملین حامی «سرژ سرکیسیان» بود که عملا ارمنستان را گرفتار فقر و سرکوب کرده بود.

ایران تاکنون با کلیدواژه «تغییرات ژئوپلیتیک را نمی‌پذیریم» سعی در مخالفت با کریدور زنگزور  داشته اما واقعیت آن است که مهمترین عنصر در تقویت میدان و دیپلماسی ایران در قفقاز، اشتراک منافع با ارمنستان و جو مساعد موجود در افکار عمومی دو کشور است. مساله‌ای که تجربه فرمان‌پذیری از مسکو در سال‌های اخیر نشان داده فعلا امری نشدنی است

«نیکول پاشینیان»، چندی پیش در سخنانی بی‌سابقه در تلویزیون دولتی این کشور اعلام کرد که ارمنستان دیگر دلیل محکمی برای ادامه همکاری امنیتی با روسیه ندارد.

این اظهارات نشان داد که فاصله روسیه و ارمنستان هر روز بیشتر شده و البته تجربه نشان داده که ایران نیز ترجیح می‌دهد با کارت مسکو بازی کند.

با   دل   خونین،   لب  خندان

دیروز رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در آیین شروع سال تحصیلی جدید دانشگاه عالی دفاع ملی گفت: «در منطقه ما اتفاقات گوناگونی در جریان است که فوق‌العاده نیازمند فکر، اندیشه و تدبیر است؛ مسائل اخیر منطقه قفقاز یکی از آن‌هاست؛ کشوری تجاوزگر و اشغالگر بوده و کشوری به دنبال بازپس‌گیری سرزمین از دست رفته و احیا و تکمیل تمامیت ارضی خود بوده است.»

سرلشکر محمد باقری، با دفاع از تحرکات نظامی آذربایجان عنوان کرد: «آنچه که کشور آذربایجان تاکنون انجام داده باز پس گرفتن تمامیت ارضی خودش بوده است. یعنی با حوادث هفته‌های اخیر توانسته حاکمیت کامل و تمامیت ارضی را به دست بیاورد؛ البته در تمام این سرزمین‌ها اقلیت‌ها بایستی با آرامش و با حقوق برابر با سایر شهروندان زندگی کنند؛ از این به بعد ما دارای دو همسایه آذربایجان و ارمنستان در قفقاز هستیم که هر دوی این همسایه‌ها برای ما محترم هستند و حفظ تمامیت ارضی آنها برای ما اهمیت دارد و این هم موضوعی است که در ملاقات‌ها و هم گفتگو با مقامات هر دو کشور بر آن تاکید کرده‌ایم.»

این مواضع را باید پایان سیاست چندین دهه‌ای ایران در دفاع از ارمنستان تلقی کرد. اما آیا واقعا ایران به تغییر استراتژی ۳۰ ساله خود راضی است؟ شاید مرور برخی مواضع الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور آذربایجان نشان دهد که علت تغییر موضع تهران را نه در باکو که باید در مسکو جستجو کرد. علی‌اف با صراحت چندی پیش گفته بود که «پیش بینی روابط دو کشور ایران و آذربایجان بسیار پیچیده است. این شکل از روابط انتخاب آذربایجان نیست، همه و به خصوص محافلی در ایران باید بدانند که زبان تهدید و ترور در برابر آذربایجان کارساز نیست و ایرانی‌ها هر چه زودتر این را بفهمند، زودتر نشانه‌هایی از عادی‌سازی را مشاهده خواهیم کرد. سفارت جمهوری آذربایجان در تهران در حال حاضر تعطیل است و این تصمیم من است زیرا امنیت و جان مردم برای من مهمتر است. حمله به سفارت آذربایجان در تهران یک اقدام تروریستی عمدی برای کشتن دیپلمات ها و اعضای خانواده آنها بود.»

مواضع جدید سرلشکر باقری مبنی بر دفاع از تحرکات نظامی آذربایجان را باید پایان سیاست چندین دهه‌ای ایران در دفاع از ارمنستان تلقی کرد. اما آیا واقعا ایران به تغییر استراتژی ۳۰ ساله خود راضی است؟ شاید مرور برخی مواضع الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور آذربایجان نشان دهد که علت تغییر موضع تهران را نه در باکو که باید در مسکو جستجو کرد

کاشتن   بذر   جدید   روابط

هفته‌های گذشته مقامات ارمنستان در سفر به تهران و در دیدار با مسئولان ایرانی سعی کردند روابط دیرینه خود با تهران را استحکام ببخشند. پیشنهاد رزمایش مشترک تهران و ایروان، موضوعات تجاری و از همه مهمترین تحولات قفقاز محور اصلی این دیدارها بود. البته نماینده ویژه الهام علی‌اف هم به تهران آمد و همین حرف‌ها و وعده‌ها با محوریت تهران- باکو مطرح شد.

اما سفر وزیر راه و شهرسازی به آذربایجان و عملیاتی کردن توافقات نشان داد که ایران تمایل جدی به ترمیم رابطه با آذربایجان دارد.

مهرداد بذرپاش که به‌عنوان رئیس کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و آذربایجان عازم باکو شده است، گفته پیام رئیس‌جمهوری ایران را در دیداری که با رئیس‌‌جمهوری آذربایجان خواهد داشت، انتقال می‌دهد تا بهبود روابط دو کشور را به دنبال داشته باشد.

بذرپاش، ابراز امیدواری کرده که روابط دو کشور به سطح قبل از تنش‌ها بازگردد. او گفته است: «برخی مشکلات رخ‌داده نیز در دست بررسی است تا روابط سیاسی به سطح قبل بازگردد.»

وزیر راه و شهرسازی با تعریف پروژه‌های متعدد تلاش می‌کند سطح روابط اقتصادی دو کشور را هم ارتقا دهد: «بازدید از منطقه مرزی در ابتدای این سفر انجام خواهد گرفت تا عملیات اجرایی گذرگاه مرزی که از منطقه آغبند شروع می‌شود، پس از گذشت سال‌ها انتظار با حضور رؤسای کمیسیون اقتصادی مشترک دو کشور امروز آغاز شود.

همچنین احداث پل و مسیر ریلی مورد توافق قرار گرفته و با سرمایه‌گذاری آذربایجان توسط این کشور همسایه انجام می‌شود. دو سد در منطقه مرزی میان دو کشور تعریف شده که  عملیات اجرایی یکی از سدها به پایان رسیده و سد دوم نیز ۹۷ درصد پیشرفت فیزیکی دارد و در مراحل پایانی است.»

کریدور   زنگزور   و  ضرر  اقتصادی   ایران

بحران جهانی غذا، افزایش هزینه‌های حمل‌ونقل و تحریم‌های غرب بر کریدورهای ترانزیتی روسیه، کشورهای منطقه را بر آن داشت تا به دنبال مسیرهای حمل‌ونقل جایگزین بین اروپا و آسیا بوده و کریدور میانی ایجاد کنند. با این حال، اهمیت کریدور زنگزور که بخش کوتاه اما حیاتی کریدور میانی در امتداد مسیر آسیای مرکزی-قفقاز جنوبی-ترکیه-اروپا بوده، بخش پرچالش این مسیر است. برای نمونه، ایران راه‌اندازی کریدور زنگزور را به عنوان تضعیف جایگاه و نفوذ خود در منطقه می‌داند. زیرا تهران نقش خود در ارتباط بین خاک آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان را از یک سو و  نقش مفصلی خود بین ترکیه و آسیای مرکزی از دست می‌دهد. حتی با انجام این پروژه، نقطه ادغام خود با اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EEU) یعنی ارمنستان را هم از دست داده و با افزایش ارزش استراتژیک کریدور میانی، کریدور زنگزور نقش محوری ایران را در حمل و نقل بین شرق و غرب بیش از پیش کاهش خواهد داد. 

ایران تاکنون با کلیدواژه «تغییرات ژئوپلیتیک را نمی‌پذیریم» سعی در مخالفت با این طرح داشته اما واقعیت آن است که مهمترین عنصر در تقویت میدان و دیپلماسی ایران در قفقاز، اشتراک منافع با ارمنستان و مقابله با دالان ناتویی - تورانی زنگزور و جو مساعد موجود در افکار عمومی دو کشور است. مساله‌ای که تجربه فرمان‌پذیری از مسکو در سال‌های اخیر نشان داده فعلا امری نشدنی است.