مهدی نورمحمدزاده

دقیقا در همان روزهایی که تلویزیون و رسانه‌های رسمی ما غرق در روایات کلیشه‌ای، شعاری و تکراری هفته دفاع مقدس هستند و اغلب هم بدون مخاطب قابل توجه، گزیده‌های یک مناظره صریح و انتقادی درباره تاریخ جنگ بین مخاطبان انبوه فضای مجازی می‌چرخد و به راحتی بازدید میلیونی را تجربه می‌کند!

کاری به صحت و سقم ادعاها و محتوای مناظره جناب مظفر و سردار جعفری ندارم، اما اقبال عمومی جامعه ایرانی به یک موضوع تخصصی در حوزه تاریخ بسیار جالب است. مخاطب امروز بارها نشان داده است که علاقمند محتواهای جدی و تحلیلی است که اصول گفتگو، صراحت و نقادی در آن رعایت شده باشد. صدا و سیمای گرفتار بحران مخاطب، اگر دنبال جذب است باید به جای آویزان شدن از چفیه و پلاک‌های پوسیده جنگ و پخش گزارش‌های شعاری از نمایشگاه‌های تکراری دفاع مقدس که جز نمایش آهن‌آلات نظامی کارکرد دیگری ندارند، به مباحث تحلیلی و انتقادی در موضوع فرهنگ، هنر و تاریخ جنگ بپردازد. بعد از گذشت 35 سال از اتمام جنگ، شهروند ایرانی حق دارد از ناگفته‌های جنگ بشنود، حق دارد ادبیات و هنر دفاع مقدس را نقد و تحلیل کند، حق دارد دلایل شکست‌هایش را بشناسد و رقم دقیق هزینه‌هایش را بداند تا لااقل مسیر آینده‌اش را درست ترسیم کند.

این آرزوها اتفاق نمی‌افتد مگر با شکافتن پوسته قداست از تاریخ جنگ. اشتباه غالب نهادهای فرهنگی ما این است که مرزهای قداست «دفاع مقدس» را درست نمی‌شناسند و یا صلاح و نفعشان در این ندانستن است. قداست مختص ارزش‌ها، ایثارها و جانفشانی رزمندگان و شهدا و در یک کلام اصل «دفاع» است که لزوما نسبتی با تاریخ، سیاست و حتی فرماندهی دوران جنگ ندارد. اگر مشتاق ماندگاری ارزش‌های دفاع مقدس در میان نسل جدید هستیم، گریزی جز پایین کشیدن دوز شعارزدگی و تن دادن به نقد تاریخ و سیاست دوران جنگ نداریم. با پخش نوای آهنگران و گردش ماشین‌های خاکی داخل دانشگاه، هیچ دانشجویی علاقمند و معتقد به ارزش‌های دفاع مقدس نخواهد شد. راه آشتی نسل امروز با حقایق دفاع مقدس، روایت صادقانه، نقادانه و بدون سیاست‌زدگی حوادث و شخصیت‌های دوران جنگ است. البته تحقق این رویا برای تلویزیون سیاست‌زده و جناحی ما که در مستندهای جنگی خود، نقش تاریخی بزرگان سیاست را مطابق حال فعلی آنها به راحتی کم و زیاد و حتی سانسور می‌کند، زیادی دور از انتظار است!