محبوبه ولی

88 سال پس از قانون کشف حجاب، 45 سال پس از وقوع انقلاب اسلامی و 17 سال بعد از آمدن گشت ارشاد به خیابان، مسئله حجاب در ایران هنوز نه تنها حل نشده، بلکه به چالشی لاینحل تبدیل شده است. 

در تمام این سال‌ها اما هیچگاه رویکردی علمی نسبت به حجاب اتخاذ نشده است. قرائت از حجاب در جهان اسلام به قدری متکثر و متنوع است که از یک سو علمایی چون آیت‌الله سیستانی را دارد که فتوا می‌دهند «مرد نمی‌تواند زنش را وادار به داشتن حجاب کند» و در سطح اجتماعی نیز مصلحت را عدم دخالت در امر حجاب می‌بینند و از سوی دیگر طالبان و شورشیان بوکوحرام را دارد که به سختگیرانه‌ترین اشکال، زنان را وادار به گذاشتن حجاب می‌کنند.  

تفسیر فقها و دین‌پژوهان از خاستگاه فقهی حجاب و حد و حدودی که برای آن تعیین شده نیز با اختلاف‌نظرهای بسیار همراه است. برخی اعتقاد به عدم اجبار آن دارند؛ برخی دیگر معتقدند وجوب آن شامل پوشش سر نمی‌شود چون مو جزو جسد و بدن نیست. گروهی دیگر با استناد به آیات 30 و 31 سوره نور، اصرار بر اجبار حجاب دارند و دایره این تعاریف متناقض و متضاد در طول زمان مدام گسترده‌تر شده است. 

این اختلاف‌نظر نه فقط جنبه فقهی و شرعی حجاب، بلکه جوانب پیرامونی آن را نیز شامل می‌شود. مثلا از منظر تاریخی، موافقان حجاب اجباری با اشاره به پوشش زنان در سده‌های دور، حجاب را دارای پیشینه‌ای حتی فراتر از اسلام می‌دانند. در مقابل اما گروهی دیگر با تاکید بر مطالعات و متون تاریخی، اشاره می‌کنند که پوشش زنان در گذشته به منظور حجاب نبوده، بلکه کارکردی اشرافی و طبقاتی داشته و ابزاری برای تفرعن بوده است. 

حتی در احادیث و روایات نیز دین‌پژوهان، هم به احادیثی رسیده‌اند که تاکید بر وجوب و اجبار حجاب داشته و هم احادیثی که در امر حجاب بر زنان سهل گرفته است. 

این حجم از تناقض، اختلاف‌نظر و خوانش‌های متفاوت از مسئله حجاب، موید ضرورت پرداخت علمی و کارشناسی به آن است تا با پشتوانه این نگاه بتوان به راه حلی مبتنی بر یک خرد جمعی برای حجاب رسید. 

در ایران اما متاسفانه مقوله حجاب هیچ‌گاه مجال چنین پرداختی را پیدا نکرده است. نه تنها در ایران، بلکه در برخی دیگر از کشورهای اسلامی حجاب علی‌رغم ماهیت کاملا اجتماعی و عرفی که دارد، به امری سیاسی تبدیل شده است. در بعضی کشورهای اسلامی با حکومت سکولار، حجاب نمادی از اندیشه سیاسی- اسلامی و علیه سکولاریته تعریف و از این رو با آن مخالفت می‌شود. در مقابل در حکومتی اسلامی مانند ایران، نداشتن حجاب به معنای ضدیت با حاکمیت سیاسی است. 

بدین ترتیب همواره قرائت مطلوب نظر یک گروه خاص از حجاب که قدرت سیاسی را نیز در دست دارند به جامعه تحمیل شده و نه تنها سایر دیدگاه‌ها، رأی‌ها و نظرها فرصت ابراز وجود پیدا نکرده‌اند، بلکه نقد محتاطانه خوانش آن گروه حاکم نیز همواره با هزینه‌های سنگین همراه بوده است؛  نقد و هزینه‌ای که یکی از جنجالی‌ترین پرونده‌های دهه 90 ایران را رقم زد.

 یک تابستان گرم و شروع جنجال

«خاتون» در مرداد گرم سال 1390، منتشر و در کمتر از چند ساعت تبدیل به جنجالی بزرگ شد؛ ویژه‌نامه‌ای درباره زن که 260 صفحه داشت. در دولت محمود احمدی‌نژاد منتشر شد و ضمیمه روزنامه دولتی ایران بود.

در نگاه کلی جریده مذکور در ستایش حجاب بود و زنان و دخترانی که با وجود داشتن حجاب، افتخارات علمی، ورزشی و هنری کسب کرده‌اند. خاتون سعی کرده بود طیف وسیعی از زنان را دربرگیرد. در طرح جلد و صفحات داخلی آن از چهره آتوسا، شهبانوی پارسی دیده می‌شد تا ریم صالح الریاشی، الگوی زنان استشهادی در فلسطین؛ از طاهره صفارزاده‌ی قرآن‌پژوه تا زنان بازیگری چون مهناز افشار و ترانه علیدوستی. پشت جلد آن نیز به زنان ورزشکار با لباس ورزشی و در حالی که مدال‌هایشان را در دست گرفته‌اند، اختصاص داشت.

در جایی دیگر با معرفی چند زن بازیگر و خواننده خارجی که با حجاب شده‌اند، به قول خودش «گزارشی از روی‌آوری سرخوردگان فرهنگ غرب به حجاب اسلامی» ارائه کرده بود. 

اما با تمام تلاشی که خاتون کرده بود تا قدر و قیمتی بسیار برای حجاب قائل شود، در لا به لای صفحاتش، اشاراتی هم در مذمت برخورد سلبی و دستوری و سختگیری نسبت به حجاب داشت که به مذاق طیف خاصی خوش نیامد. 

مثلا جایی اشاره کرده بود به اینکه همسر شهید بهشتی در آلمان چادر به سر نمی‌کرده و شهید بهشتی ضمن تایید این موضوع گفته است که حجاب کامل اسلامی می‌تواند چیزی غیر از چادر هم باشد. جای دیگری از قول آیت‌الله حائری شیرازی نوشته بود که «افراط در حجاب خطرناک تر از بی‌حجابی است.» انتشار مطلبی با تیتر «جهان سکشوال و ماهیت سلوک انسان» در خاتون نیز آن زمان سر و صدای زیادی به پا کرد.

همچنین بخشی از ویژه‌نامه با عنوان کنایه‌آمیز «ای گشت مرا ارشاد کن»، نقدهایی به گشت ارشاد وارد کرده بود و اتفاقا در صفحه 127 خاتون، نقل قولی از سردار رادان، جانشین وقت فرمانده انتظامی مربوط به تیرماه سال 89 جلب توجه می‌کند که گفته بود «دوساله بی‌حجابی ریشه‌کن می‌شود»!

از تعصب  به  چادر مشکی تا تقدیر از  شل حجابی

اما آنچه آتش توقیف را به جان خاتون انداخت، مصاحبه‌ای بود با مهدی کلهر، که زمانی مشاور رسانه‌ای محمود احمدی‌نژاد بود. کلهر در بخشی از مصاحبه‌ای که از او در خاتون منتشر شده بود، در پاسخ به این سوال که چادر مشکی از کِی وارد ایران شد، گفته بود: «از سفرهای اروپایی ناصرالدین شاه. شب که به مجلس عیاشی در اروپا می‌رفت، می‌دید آنجا لباس مردها مشکی است. کلاه سیلندری مردها مشکی است و زن‌ها هم با لباس مشکی می‌آیند. این به نظرش آمد که یک نوع سنگینی و وقار دارد، وگرنه در اسلام به صراحت از حضرت رسول(ص) داریم که لباس تیره پوشیدن مکروه است. این رنگ مشکی متکبرانه را ناصرالدین شاه آورد؛ خدا لعنتش کند.»

او با بیان اینکه چادرهای مشکی وارداتی هستند و از فرانسه، انگلیس و ژاپن می‌آیند، اضافه کرده بود که در زمان شاه خانم‌ها چادر مشکی سر نمی‌کردند، بلکه چادرها بیشتر نقش‌دار و پوشیده بود. 

بخشی از ویژه‌نامه خاتون با عنوان کنایه‌آمیز «ای گشت مرا ارشاد کن»، نقدهایی به گشت ارشاد وارد کرده بود و اتفاقا در صفحه 127، نقل قولی از سردار رادان، مربوط به تیرماه سال 89 جلب توجه می‌کند که گفته بود «دوساله بی‌حجابی ریشه‌کن می‌شود»!

بعد هم کلهر با اشاره به فلسفه حجاب در قرآن مبنی بر اینکه زن نباید خودش را در مقابل نگاه هیز مردان قرار دهد، چادر مشکی را بدترین نوع پوشش خوانده بود زیرا به گفته وی «چهره زن را قاب می‌کند.»

این اظهارات کلهر همچون بنزینی که بر آتش بریزند، به فاصله یکی دو ساعت از انتشار خاتون، فریاد وااسلاما را از بلندگوها بلند کرد. رسانه‌های جریان اصولگرا آن را «توهین آشکار دولت به چادر» خواندند. رجانیوز تیتر زد: «تمسخر و توهین بی‌سابقه به حجاب برتر در روزنامه دولت». جهان‌نیوز با تیتر «حمله به حجاب زنان مسلمان»، نوشت که «روزنامه ایران در دوران اصلاحات نیز چنین گساخی نکرد.» 

192 نماینده مجلس با «ضد فرهنگی» توصیف کردن خاتون، خواستار برخورد قوه قضاییه با این نشریه شدند. بسیج دانشجویی پنج دانشگاه تهران با صدور بیانیه‌ای خطاب به رئیس‌جمهور در خصوص این ویژه‌نامه «برخورد جدی با عاملان انتشار» آن و پاسخگویی به «دغدغه‌های دینی مردم» را مطالبه کردند. حاج منصور ارضی در اوج روضه خود در مسجد ارک یک نفرین را به راز و نیازها با معبود اضافه کرد و گفت:«خداوندا مرگ کسانی را که در روزنامه ایران به چادر و حرمت آن که از حضرت زهرا(س) می‌باشد بی‌احترامی کردند، برسان.»

کار به همین جا ختم نشد. امام جمعه مشهد آن را محاربه با امام زمان دانست. ویژه‌نامه حتی در جلسه مجلس خبرگان نیز بررسی شد. عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان وقت تهران، علیه سرپرست روزنامه ایران به اتهام جریحه‌دار کردن عفت و اخلاق عمومی اعلام جرم کرد و نهایتا ماموران امنیتی با حضور در موسسه مطبوعاتی ایران، تعداد زیادی از خبرنگاران را دستگیر و علی‌اکبر جوانفکر، مدیر موسسه ایران را نیز بازداشت کردند.

این همه هیاهو نه برای بی‌حجابی، بلکه برای خاتونی بود که اتفاقا چادر بر سر داشت، فقط به جای اینکه چادرش مشکی باشد، گلدار بود! 

 وقتی می‌گوییم حجاب سیاسی است،  از چه حرف می‌زنیم

در نگاه اول، آن جنجال و هیاهو به دلیل به خطر افتادن اسلام و حجاب به نظر می‌رسید، در واقعیت اما این دغدغه سیاسی بود که آن واکنش‌ها را چنین تند و افراطی می‌کرد به گونه‌ای که اجازه هیچ نقد منصفانه‌ای را نمی‌داد.

خاتون زمانی منتشر شد که محمود احمدی‌نژاد دیگر نورچشمی جریان اصولگرا نبود. او از چشم اصولگرایان افتاده بود. حامیان سرسخت خود در این طیف را از دست داده بود و دیگر یاری برایش نمانده بود. از طرف دیگر او از سوی مخالفین محافظه‌کارش متهم شده بود به اینکه دولتش لانه جریان انحرافی با سردستگی اسفندیار رحیم‌مشایی است. 

در همین فضا، رئیس وقت اداره سیاسی سپاه پاسداران در سرمقاله صبح صادق نوشت: «ویژه نامه خاتون در خارج از مجموعه روزنامه ایران و با هدایت عوامل اصلی جریان انحرافی تهیه و با پوشش روزنامه ایران» انتشار یافته ‌است.»

با گذشت 12 سال از «خاتون» و پرونده‌هایی مشابه آن، هنوز نیز هر نگاهی متفاوت از نگاه مسلط به مسئله حجاب، با شدیدترین اتهامات از نفوذی بودن تا بی‌بند و بار بودن مواجه می‌شود و همچنان دگم‌اندیشی و سیاسی‌کاری بر مطالعه علمی و مبتنی بر نیازها و اقتضائات روز درباره حجاب، مقدم است!

مخالفان محافظه‌کار دولت وقت، خاتون را تلاش نافرجام محموداحمدی‌نژاد و اطرافیانش برای کسب پایگاه در میان طبقه متوسط و در امتداد پوپولیسم دولت خواندند. آیت‌الله مکارم شیرازی گفت که هدف اصلی این نشریه جذب آرای یک گروه بی‌بند و بار در انتخابات است. 

خود خاتون نیز گذشته از نقد و نظرها پیرامون حجاب، به وضوح رنگ و بوی سیاسی داشت. در صفحاتی با انتشار مصاحبه‌ای از حسین الله‌کرم، به میرحسین موسوی، محمد خاتمی، اکبر هاشمی رفسنجانی و حتی محمدباقر قالیباف تاخته بود و در صفحه‌ای دیگر به تندروی‌های میرحسین موسوی و همسرش درباره حجاب پرداخته بود.

در جای دیگری زیر عکسی از فائزه هاشمی نوشته بود: «حجابی که دختر رئیس‌جمهور اسبق داشت را من اصلا نمی‌خواهم داشته باشم. اگر دین آن است که حجاب داشته باشم ولی دزدی هم بکنم من نمی‌خواهم آن را داشته باشم.»

بدین ترتیب ویژه‌نامه‌ای که قرار بود درباره زن و حجاب باشد، هم خودش تحت سیطره سیاست تالیف و تنظیم شده بود و هم هجمه‌ها به آن تحت تاثیر فضا و اقتضائات سیاسی بود؛ بدون آنکه وجوه غیرسیاسی آن و آنچه که مشخصا درباره مسئله حجاب و پوشش بود، به بوته نقد و نظر گذاشته شود. 

 نهایتا علی‌اکبر جوانفکر 29 آبان 1390، به دلیل چاپ مطالب خلاف موازین اسلامی و توهین به حجاب اسلامی در ویژه‌نامه خاتون به 6 ماه و انتشار تصاویر خلاف عفت عمومی به 6 ماه دیگر و در مجموع به یک سال زندان و همچنین سه سال محرومیت از فعالیت‌های مطبوعاتی محکوم شد.

در سیطره دگماتیسم  و سیاسی‌کاری 

پرونده «خاتون» تنها نمونه‌ای است از گره‌خوردگی مسئله حجاب در ایران با سیاست و تعصب. نکته اما اینجاست که این گره‌خوردگی در طول زمان نتوانسته ماهیت اجتماعی حجاب را از آن بگیرد. اگر ابتدای دهه 90، آن جنجال را بر سر رنگ چادر به راه انداختند، امروز به تقدیر از زنان شل‌حجابی رسیده‌اند که نه تنها اصلا چادر ندارند، بلکه روسری‌هایشان نیز روی سرشان محکم نیست.

بنابراین مسئله پوشش مسیر عرفی خود را می‌رود؛ در این مسیر اما تعارضش با تعصبات و منافع سیاسی، هزینه‌ساز می‌شود و بدتر اینکه این هزینه‌ها بر خود حجاب نیز تحمیل می‌شود؛ چراکه وقتی محمل و فرصتی برای مطالعه علمی بدون تصلب اندیشه و سیاسی‌کاری بر سر حجاب داده نمی‌شود، اتفاقا فضا برای تخریب تام و تمام حجاب و از آن سوی بام افتادن‌ها باز می‌شود.

سال‌ها معطل ماندن مسئله «محرم‌سازی مدارس» مصداقی از همین تصلب و تعصب‌ها در مقوله حجاب است که نشان می‌دهد آنها که تعیین حد حجاب را از خداوند سلب کرده و در اختیار مطلق خود گرفته‌اند، پا را از امر الهی هم فراتر گذاشته و حجاب را پیش از سنی که شریعت تکلیف کرده بر دختران واجب می‌کنند.

این شکل از مواجهه با امر پوشش موجب شده مسئله‌ای که در بسیاری از نقاط جهان، موضوعی حل شده است و تمام ارکان اجتماع و حکومت بر سر آن به صلح و توافق رسیده‌اند، در ایران چالشی امنیتی باشد که هرچه می‌گذرد بیش از پیش هزینه‌ساز می‌شود. 

اما آنچه طی یک سال اخیر بر سر حجاب رخ داده، نشان می‌دهد که این هزینه‌ها، رویکرد به آن را تغییر نداده است. با گذشت 12 سال از «خاتون» و پرونده‌هایی مشابه آن، هنوز نیز هر نگاهی متفاوت از نگاه مسلط به مسئله حجاب، با شدیدترین اتهامات از نفوذی بودن تا بی‌بند و بار بودن مواجه می‌شود و همچنان دگم‌اندیشی و سیاسی‌کاری بر مطالعه علمی و مبتنی بر نیازها و اقتضائات روز درباره حجاب، مقدم است!