محبوبه  ولی

خبرگزاری فرانسه دیروز در گزارشی به سکوت و بی‌تفاوتی ایران نسبت به درگذشت ملکه انگلستان علی‌رغم گذشت سه روز از مرگ او پرداخت و نوشت: «دولت تهران تاکنون از اظهارنظر رسمی در مورد مرگ ملکه الیزابت دوم اجتناب کرده است.»

کیهان به مدیرمسئولی حسین شریعتمداری هم در واکنش به بازتاب مرگ ملکه در برخی رسانه‌های ایران، به طعنه نوشت: «رسانه‌های اصلاح‌طلب در غم فقدان ملکه یک کشور جنایتکار جامه‌درانی کردند.»

در لبنان اما نجیب میقاتی، رسما بابت درگذشت ملکه 96 ساله انگلستان سه روز عزای عمومی اعلام کرد و در واقع لبنان اکنون در سوگ ملکه است؛ در عین حال اما خرسند از هبه ایران!

اینکه تلویزیون ایران خبر درگذشت الیزابت دوم را با تیتر «ملکه انگلیس مُرد» منتشر می‌کند و در لبنان برایش عزای عمومی اعلام می‌شود نشان از افتراق و شکاف عمیق میان دولت ایران و لبنان در کنش و واکنش‌های سیاسی و اختلاف در قرائت رویدادهای بین‌المللی است. این اختلاف اما مانع از آن نشده که ایران هوای پر کردن جالی خالی بزرگ سوخت در لبنان را از سر به در کند!

تابستان پارسال وقتی کشتی‌های حامل سوخت ایران به بنادر سوریه رسیدند و محموله‌های سوخت از آنجا با کامیون وارد لبنان شدند، سیدحسن نصرالله فاتحانه اعلام کرد: «کشتی حامل سوخت از ایران رسید. آن را ارزان‌تر از قیمت خرید می‌‌فروشیم. این تخفیف را هدیه جمهوری اسلامی و حزب‌الله می‌دانیم. کشتی‌های بعدی نیز از مبدا ایران در راه هستند و سوخت خود را در بنادر سوریه تخلیه خواهند کرد.»

دولت لبنان اما به این هدیه روی تُرش کرد؛ وزیر انرژی لبنان آن را اقدامی غیرقانونی، بدون مجوز و دور زدن دولت عنوان کرد. جریان‌های سیاسی رقیب نیز آن را خیانت خواندند. سعد الحریری، رئیس جریان المستقبل لبنان گفت: «حزب‌الله می‌داند که بحران سوخت لبنان ناشی از قاچاق عامدانه [به سوریه] برای خدمت به نظام سوریه است. مؤثرترین حالت آن است به جای منت گذاشتن بر سر لبنانی‌ها با دریافت مازوت ایران، قاچاق متوقف شود.»

او همچنین بر این موضوع تاکید کرد که گرفتن سوخت از ایران خطر تحریم را برای لبنان به همراه خواهد داشت. او در نهایت تصریح کرده بود که حزب‌الله نمی‌تواند لبنان را به دست «سلطه ایران» بسپارد.

همچنان که منازعات داخلی لبنان ادامه داشت، بحران انرژی و سوخت رو به فزونی گذاشت. آمریکا چندین نوبت به بیروت وعده داد که این بحران را از طریق اردن برای لبنان حل خواهد کرد اما چنین نشد.

 دیپلماسی «هبه»!

اکنون آنچه که نبود سوخت بر سر لبنان آورده از تاریکی مطلق تا تعطیلی‌های گسترده و حتی کمبود دارو؛ این کشور را به چنان وضعیتی کشانده که فقط تشنه سوخت است. در تمام یک سال گذشته ایران مشتاق تحویل سوخت به لبنان بود. بیروت اما هراسان از تحریم‌ها دست رد به این سخاوتمندی می‌زد. در نهایت اما دست‌اندرکاران راهکار «هبه» را برای دور زدن تحریم پیدا کردند تا بالاخره توانستند این «بله» کرشمه‌وار را از میقاتی بگیرند!

ابتدای هفته ولید فیاض، وزیر انرژی و آب لبنان پس از دیدار با مجتبی امانی، سفیر ایران در بیروت گفت که کشورش از هبه ایران برای تامین سوخت مورد نیاز نیروگاه‌های برق لبنان که با ابتکار عمل پیشنهادی دبیرکل حزب‌الله مطرح شد، استقبال می‌کند.  او همچنین به شبکه «المیادین» تاکید کرد که در نتیجه این هبه هیچ تحریم یا مجازاتی برای لبنان در کار نخواهد بود، زیرا رایگان است.

حال مقرر شده که یک هیأت لبنانی برای گفت‌وگو درباره چند و چون و چگونگی این هبه به ایران سفر کنند. الاخبار هفته گذشته نوشت میقاتی شرط گذاشته که «این هیأت می‌بایست تضمین‌هایی بدهد مبنی بر اینکه این کمک، هزینه‌ای برای لبنان از جمله در بخش عملیات مبادله نفت و سوخت ایران مترتب نکند، و می‌بایست به دنبال دریافت کمک بزرگی باشد که بتواند برای مدتی طولانی، امکان تولید پنج ساعت برق مورد نیاز روزانه را فراهم کند.»

مجتبی امانی، سفیر ایران در لبنان هم ضمن اعلام آمادگی ایران برای تامین سوخت لبنان، ساخت نیروگاه‌های جدید و بازسازی شبکه برق موجود لبنان، تاکید کرده که «همه لبنانی‌ها از کمک‌های سوخت ایران بهره‌مند می‌شوند.»

 باز هم ولخرجی سیاست

 از جیب اقتصاد

به نظر می‌رسد ایران قصد دارد همان سیاستی که در قبال عراق، سوریه و موارد مشابه اعمال کرده را درباره لبنان نیز پیاده کند؛ سیاست پرکردن حفره سوخت! حتی اگر یک آبان خونین را به دلیل افزایش بهای سوخت پشت سر گذاشته باشد و حتی اگر فاصله‌ دولت لبنان با آن به قدری باشد که برخلافش به سوگ ملکه بنشیند!

در این میان مشخص نیست این نقل و انتقال سوخت، در شرایطی که ایران خود با گرفتاری‌های بسیار دست و پنجه نرم می‌کند، چگونه خواهد بود. سال گذشته حسن نصرالله درباره هزاران تن سوختی که از ایران وارد لبنان شد، گفت که پول این سوخت قبلا توسط تجار لبنانی پرداخت شده است.

اینکه در پشت پرده چه می‌گذرد و آیا واقعا سوخت ایران هبه خواهد شد یا نه را کسی نمی‌داند، اما آنچه مشخص است ولخرجی دوباره سیاست از کیسه اقتصاد است؛ آن هم اقتصادی نحیف و نزار!

آن زمان علی بیگدلی، کارشناس و تحلیلگر بین‌الملل در این باره به خبرگزاری آناتولی گفت: «دولت ایران از اول انقلاب هم دنبال این روش بود که الان متاسفانه حمایت‌های مالی به کشورهایی نظیر یمن هم کشیده شده و هزینه بسیار زیادی را به اقتصاد ایران تحمیل کرده است.»

درباره پول سوخت ایران پارسال حرف و سخن‌های پراکنده‌ای با گمانه‌زنی‌ اینکه تجار لبنانی پرداخت‌ کرده‌اند یا لبنان دلار نداشته و لیر پرداخت کرده منتشر شد؛ هرچند که هیچ شفافیتی صورت نگرفت؛ حالا اما سخن از هبه است؛ خبری که سفیر ایران در لبنان نیز آن را اعلام کرده است.

اینکه در پشت پرده چه می‌گذرد و آیا واقعا سوخت ایران هبه خواهد شد یا نه را کسی نمی‌داند، اما آنچه مشخص است ولخرجی دوباره سیاست از کیسه اقتصاد است؛ آن هم اقتصادی نحیف و نزار که حتی اگر هبه‌ای هم در کار نباشد و این صرفا اسم رمزی باشد برای دور زدن تحریم‌ها، اقتصاد ایران باز هم دستخوش مفاسدی خواهد شد که از محل این گونه معاملات غیرشفاف متوجه‌اش می‌شود.

محاسبات و رفتارهای سیاسی اما این فشار را به اقتصاد تحمیل می‌کند، به ویژه که در ماجرای لبنان پای اسرائیل نیز در میان است. روزنامه اسرائیلی جروزالم پست چندی پیش نوشته بود که واردات موفق سوخت توسط حزب‌الله از ایران تغییر عمده قواعد بازی به نفع حزب‌الله است.

در تمام یک سال گذشته ایران مشتاق تحویل سوخت به لبنان بود. بیروت اما هراسان از تحریم‌ها دست رد به این سخاوتمندی می‌زد. در نهایت اما دست‌اندرکاران راهکار «هبه» را برای دور زدن تحریم پیدا کردند تا بالاخره توانستند این «بله» کرشمه‌وار را  از میقاتی بگیرند!

موضوع اصلی درباره اینگونه سیاست‌ها اما این است که تجربه نشان داده ولخرجی‌های سیاست از اقتصاد، عمدتا هدررفت پول و سرمایه بوده و نفع سیاسی را هم آنگونه که باید حاصل نکرده است؛ مانند آنچه که این روزها در جریان راهپیمایی اربعین پیداست؛ میلیاردها هزینه برای نمایش اقتدار سیاسی در سایه رویدادی مذهبی که دست آخر با بی‌تدبیری‌های سیاسی و اقتصادی حیف و میل شدند و از آن اقتدار هم اثری نشان ندادند.