محبوبه ولی

«شش واکسن و بی‌واکسنی»، صف طویل جویندگان واکسن به سوی ارمنستان با ارزی که از کشور می‌رود و پولی که گمرک به جیب می‌زند، ماهی‌های بی‌پناه هلاک شده و گاومیش‌های سرگردان در برهوت هورالعظیم، 200 هکتار جنگل‌های مریوان که در آتش می‌سوزد و دود می‌شود، ثروتی که بیت‌کوین‌بازان می‌برند و شکاف طبقاتی‌اش می‌ماند برای اقشار متوسط و فرودست، یک نماینده مجلس که می‌گوید مذاکرات وین مسخره‌بازی است و توصیه می‌کند به اینکه مثل گاندی زندگی کنیم و در رأس اینها، بی‌برقی و کرونا که همچنان جان می‌برد؛ این روزها کمتر خبر خوبی لا‌به‌لای اخبار پیدا می‌شود.

همزمان با تمام اینها خبر «تکریم و معارفه»  - قدیم‌ها «تودیع و معارفه» می‌خوانندش! -روسای سابق و جدید قوه قضائیه هم دیروز در صدر اخبار بود. رئیسی رفت تا پاستورنشین شود و معاونش، محسنی اژه‌ای آمد تا قاضی‌القضات تازه باشد. در حاشیه این رفت و آمد هم محمد محمدی‌گلپایگانی، رئیس دفتر مقام معظم رهبری حکم انتصاب اژه‌ای را تقدیم کرد و گفت: «جمهوری اسلامی نعمتی است که باید با چنگ و دندان حفظ کنیم.»  دعوای سیاسی این روزها هم بر سر چگونگی حفظ همین «نعمت» است. بسیاری با استناد به وضع جاری در کشور، آینده حاکمیت و کشور را در خطر می‌بینند و برخی دیگر با اشاره به آمدن رئیسی در رأس قوه مجریه و یکدست شدن قدرت، نوید آینده‌ای روشن را می‌دهند.

سرداران وعده «زندگی شیرین» و «دولت اسلامی» در آینده را می‌دهند

از آن جایی که سپاه نیز جزئی از همین قدرت یکدست شده است، سپاهیان و فرماندهان آنها جزو آن دسته هستند که تحلیلی بسیار امیدوارانه از این وضعیت دارند.

سردار امیرعلی حاجی‌زاده، فرمانده هوافضای سپاه سه روز پیش در مراسمی گفت که «با استقرار دولت جدید می‌توانیم برای نخستین بار دولت اسلامی را شکل بدهیم و تحول عظیم را در کشور به وجود آوریم.»

سردار جوانی، معاون سیاسی سپاه هم که تریبون مواضع سیاسی سپاه پاسداران است، دو روز پیش با بیان اینکه هم‌آهنگی و هم‌آوایی قوای مجریه، مقننه و قضائیه اتفاق مبارکی است، اظهار کرد که «آینده‌ای بسیار امیدوارکننده در پیش است و مردم به زودی طعم زندگی شیرین در نظام ولایی را خواهند چشید.»  برخی دیگر برای نوید این آینده روشن از کلمات و عبارات هیجان‌انگیزتری استفاده می‌کنند؛ مانند سردار غلام‌رضا سلیمانی، رئیس سازمان بسیج مستضعفین که دیروز در مراسم تودیع و معارفه رئیس سازمان بسیج اساتید کشور گفت که ملت ایران امروز شرایطی «استثنایی و تحسین‌برانگیز» در طول تاریخ دارد.

شمار زیادی از اصولگرایان و نمایندگان مجلس نیز در اظهاراتی مشابه، علاج کشور را در این یکدست شدن قوا عنوان می‌کنند و وعده بهبود شرایط را می‌دهند. اما آیا به واقع ما از این شرایط «استثنایی و تحسین‌برانگیز» قرار است صعود کنیم به «زندگی شیرین» در یک «نظام ولایی»؟ به نظر می‌رسد پاسخ به این سوال را باید آن سوی شعارهای گل‌درشت و نخ‌نمای کلیشه‌ای جستجو کرد.

بیش از چهار دهه از استقرار نظام ولایی می‌گذرد و در تمام این چهار دهه ولایت فقیه با اقتدار، نه تنها سیاست‌های کلی در باب انتخابات، سیاست خارجی، سند 2020 در آموزش و پرورش و بسیاری امور دیگر را تعیین کرده‌اند، بلکه در تعیین و انتصاب مقامات و تصمیم‌گیران ارشد نظام نیز فعالانه حضور داشته و اقدام کرده‌اند؛ بنابراین دولت اسلامی سال‌هاست که شکل گرفته است.

موضوع دیگری که وعده «زندگی شیرین» را با تردید مواجه می‌کند، مسئله برجام است. عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دیروز طی اظهاراتی گفته است که مذاکرات وین به نتیجه نمی‌رسد، راهی نداریم جز اینکه تحریم‌ها را تحمل و مثل گاندی زندگی کنیم

تجربه احمدی‌نژاد و دیگران

اگر انتقاد معتقدان به یکدستی حاکمیت به این است که مجریان سیاست‌های مقام معظم رهبری در اجرای آن سیاست‌ها کوتاهی کرده‌اند نیز باید گفت که تمامی این مجریان پیش از آنکه از سوی مردم انتخاب شوند، توسط شورای نگهبان و نهادهای اطلاعاتی تایید شده و بعد در معرض انتخاب مردم قرار داده شده‌اند.

بنابراین تا اینجای کار ادعای کارآمدی حاکمیت یکدست چندان قابل اعتنا نیست. اما نکته مهم دیگری که طرفداران این شکل از حاکمیت مطرح می‌کنند، کاهش دعواها و نزاع‌های سیاسی در پی یکدست شدن قواست.

سردار جوانی در همان اظهارات دو روز پیشش به این موضوع اشاره کرده و گفته بود که وجود گفتمان‌های متفاوت و متضاد در سال‌های طولانی در قوای سه‌گانه، واگرایی قوا از یکدیگر را رقم زده بود.

نقض این مورد اما محمود احمدی‌نژاد است. او با حمایت قطعی اصولگرایان و حتی سپاه روی کار آمد و درنهایت به چنان واگرایی نسبت به سایر قوا رسید که هیچ یک از روسای جمهور پیش از او تا بدان جا پیش نرفته بودند. گذشته از او، تجربه سایر روسای جمهور از بنی‌صدر گرفته تا حسن روحانی، بجز محمدعلی رجایی که شهید شد، حاکی از این است که اساسا روسای جمهور در ایران نه تنها با صلح و صفا بدرقه نمی‌شوند بلکه سایه شوم این ریاست جمهوری تا سال‌های سال روی آنها سنگینی می‌کند؛ فرقی هم در اصولگرا و اصلاح‌طلب بودنشان نیست.   سردار جوانی در بخش دیگری از سخنرانی خود به این هم اشاره کرده بود که «طرفداران گفتمان انقلابی و اسلامی مجال خدمت پیدا کرده‌اند!» این ادعای معاون سیاسی سپاه در حالی است که «طرفداران گفتمان انقلابی» در سال‌های گذشته گرچه دستی بر پاستور نداشتند اما در بسیاری دیگر از نهادها در رأس قدرت بودند؛ نمونه‌اش قوه قضائیه که میزان رضایتمندی از آن اگر کمتر از قوه مجریه نباشد، بیشتر نیست.

بسیاری مانند مصطفی هاشمی‌طبا معتقدند که «یکدستی، آینده بسیار بدتری برای مملکت هم خواهد زد؛ ممکن است با این یکدستی همه به راه‌های اشتباهی بروند و بعد همگی در داخل چاه بیافتیم.»

با برجام چه کنیم؟

موضوع دیگری که وعده «زندگی شیرین» را با تردید مواجه می‌کند، مسئله برجام است. محمود احمدی‌بیغش، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دیروز طی اظهاراتی گفته است که مذاکرات وین به نتیجه نمی‌رسد، راهی نداریم جز اینکه تحریم‌ها را تحمل کنیم و مثل گاندی زندگی کنیم.

گفته‌های او کاملا در تناقض با وعده حل مشکلات است که قرار است زیر سایه یکدست شدن قوا محقق شود. این نماینده اصولگرای مجلس برعکس وعده زندگی به سبک گاندی را می‌دهد.

حال اگر بخواهیم بگوییم که دولت روحانی مذاکره با دنیا را بلد نبود و دولت رئیسی بلد است، احمدی بی‌غش پاسخ این را هم داده است. او گفته است: «ما نه تنها با کشورهای اروپایی که پادو هستند بلکه با آمریکا که در راس مذاکرات قرار دارد، مشکل داریم و این چیزی نیست که با آمدن دولت‌ها تغییر کند چه آقای ترامپ و چه آقای بایدن بیاید، آقای روحانی و یا رئیسی، این سیاست‌ها فرقی نمی‌کند.»

او ادامه داده: «از طرفی مبنای آنها این است که اصلاً جمهوری اسلامی وجود نداشته باشد چه بسا اینکه اعتقاد دارند ایرانی وجود نداشته باشد و ما را به رسمیت نمی‌شناسند؛ بنابراین نمی‌توانیم کنار هم زندگی کنیم، پس رفت و آمد دولت‌ها چیزی را تغییر نمی‌دهد.»

این واقعیتی انکارناپذیر است که بخش عمده‌ای از این «زندگی شیرین» در گروی موفقیت این حاکمیت یکدست در باز کردن گره‌های سیاست خارجی است. اما تجربه چهار دهه گذشته نشان داده حاکمیت چه از نوع یکدست آن و زمانی که سعید جلیلی مسئولیت گفت‌وگو با طرف‌های خارجی را برعهده داشت و چه از نوع دیگر آن، فرمولی برای باز کردن این گره نداشته است. در دولت روحانی هم که سعی شد فرمول برجام پیاده شود، کشور با سر به بن‌بست خورد.

با این تفاسیر به نظر می‌رسد بهتر است اصولگرایان سنت‌شکنی کرده، وعده ندهند و قضاوت درباره سرنوشت کشور در حاکمیت یکدست را به آینده و عملکردشان واگذارند؛ بماند که بسیاری مانند مصطفی هاشمی‌طبا معتقدند که «یکدستی، آینده بسیار بدتری برای مملکت هم خواهد زد؛ ممکن است با این یکدستی همه به راه‌های اشتباهی بروند و بعد همگی در داخل چاه بیافتیم.»