محبوبه ولی

جمله معروفی در میان مردم جا افتاده از این قرار که وقتی به آنها می‌گویند در کشور آزادی بیان داریم، بلافاصله در پاسخ می‌گویند «آزادی پس از بیان نداریم»؛ حالا اگر یک فرد عادی باشند این نبود آزادی خود را به شکل تعقیب قضایی نشان می‌دهد، اگر نماینده مجلس باشد و جایی حرفی زده باشد که به مذاق بخشی از قدرت خوش نیامده چوبش را در تایید صلاحیت‌های بعدی خواهد خورد و اگر هم رئیس‌جمهور باشد، مورد هجمه‌های سنگین توپخانه‌های خودی قرار می‌گیرد.

این هجمه‌ها تا جایی پیش می‌رود که حتی اجازه اظهارنظر به او درباره سیاست خارجی را هم نمی‌دهند. یعنی رئیس‌جمهوری که با رأی بیش از 23 میلیون ایرانی به عنوان رئیس قوه مجریه انتخاب شده حتی این حق را ندارد که درباره صلح و مذاکره حرف بزند.

رهبر انقلاب که مجتبی ذوالنوری در توئیت خود از ایشان یاد کرده است، کمتر از یک ماه پیش در آستانه هفته دفاع مقدس، به قبول قطعنامه 598 در پایان جنگ هشت ساله با عراق اشاره کرده و آن را مدبرانه خواندند و تاکیدند کردند که «اگر پذیرش این قطعنامه مدبرانه نبود، امام آن را نمی‌پذیرفت.»

تصمیم‌گیری درباره مذاکره با آمریکا صرفا در حیطه اختیارات رئیس‌جمهوری نیست و قطعا مقام معظم رهبری در این خصوص حرف آخر را خواهند زد و حتی بسیاری از نهادهای موثر دیگر مانند شورای عالی امنیت ملی در این باره تصمیم‌گیرنده هستند، اما آزادی بیانی که جریان‌ها و چهره‌های تندرو در ایران سلب می‌کنند، حتی اجازه اظهارنظر در این خصوص را هم در صورتی  که مخالف نظر آنها باشد به رئیس‌جمهوری نمی‌دهند.

حسن روحانی هفته گذشته در جلسه هیأت دولت با اشارات تاریخی سخن از صلح به میان آورد و گفت: «وقتی برخی از اصحاب امام حسن (ع) آمدند و با زبان معترضانه که چرا صلح کردی، چرا پیمان را امضا کردید، حضرت فرمودند، جامعه اسلامی که فقط شما ۱۰ نفر نیستید، شما ۲۰ نفری که اینجا نزد من آمدید که دنیای اسلام نیستید. من در مسجد رفتم برای مردم سخنرانی کردم و دیدم اکثریت قاطع جامعه صلح می‌خواهند و وقتی که مردم این را می‌خواهند، صلح را انتخاب می‌کنم.»

او با بیان اینکه این راه امام مجتبی است، افزود: «امام مجتبی به ما می‌آموزد که مرد جنگ باشیم به روز جنگ، و مرد صلح باشیم به روز صلح. اگر در روز صلح، جنگیدیم و در روز جنگ، صلح کردیم، هر دو خطا و اشتباه است. به‌موقع باید بایستیم و بجنگیم و به‌موقع باید صلح کنیم.»

فحاشی سیاسی به بهانه «فحشای سیاسی»

همین اظهارات او کافی بود تا سیبل هجمه‌ها و حمله‌هایی از این نوع شود. حسین شریعتمداری در کیهان نوشت: «پرچم صلح را در چنین شرایطی بالا بردن، عین خیانت و حماقت است.»

غیر از او، محسن پیرهادی، مدیرمسئول روزنامه رسالت هم دست به قلم شد و در سرمقاله این روزنامه با عنوان «همان‌قدر سیاست نمی‌دانید که دین نمی‌فهمید»، ‌نوشت: ما از ابتدا هم از جناب روحانی انتظار نداشتیم اهل ایستادگی بر اصول و مقاومت جدی در برابر بدخواهان ایران اسلامی ‌باشد، اما آنچه حقیقتا عجیب بوده و قابل‌پذیرش نیست، آن است که ایشان پس از ۷ سال نسخه‌پیچی بر اساس منطق سازش و مذاکره ‌و دستاورد تحقیقا هیچ، باز هم منطق امتحان پس داده و شکست‌خورده خود را تئوریزه می‌کند.»

حسن رحیم‌پور ازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و سخنران تندرو و پرحاشیه نیز از قافله هجمه به روحانی عقب نماند و در یک نشست دانشجویی درباره اظهارات اخیر رئیس‌جمهوری با بیان اینکه مردم دارند تاوان توهم و وعده‌های چند سیاستمدار با ضریب هوشی پایین را می‌دهند که مفهوم عزت و اقتدار ملی را نمی‌دانند؛ از معامله با شیطان و اعتماد به وعده‌های وی به عنوان «فحشای سیاسی» یاد کرد.

او با خواندن «الشیطان یعدکم الفقرو یامرکم بالفحشا»، افزود: شیطان با ارعاب و تهدید و سپس وعده اقتصادی، ضعیفان را وادار به فحشا می‌کند!

ازغدی در بخش دیگری از سخنانش نیز گفت که «من امثال قاسم سلیمانی را واجد روحانیت و اهل معنا می‌دانم و امثال حسن روحانی را فاقد آن.»

با این واکنش‌ها به نظر می‌رسد که سخن گفتن از صلح و مذاکره رفته رفته از سوی برخی چهره‌ها تبدیل به یک تابو یا به تعبیر رحیم‌پور ازغدی «فحشای سیاسی!» خواهد شد.

رحیم‌پور ازغدی با بیان اینکه شیطان با ارعاب و تهدید و سپس وعده اقتصادی، ضعیفان را وادار به فحشا می‌کند، افزود: من امثال قاسم سلیمانی را واجد روحانیت و اهل معنا می‌دانم و امثال حسن روحانی را فاقد آن

باید دستور دهند هزار بار شما را اعدام کنند

در میان این واکنش‌ها، توئیت رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس نیز در نوع خود قابل‌توجه بود که کار را تا پیشنهاد «اعدام» هم کشانده بود. مجتبی ذوالنوری، در صفحه توئیتری خود نوشت: «جناب روحانی اگر برای توجیه مذاکره با دشمن، علت صلح امام حسن با معاویه را خواست اکثر مردم از امام ذکر می‌کنید! امروز اکثریت قاطع ملت ایران به کمتر از عزل و مجازات شما راضی نمی‌شوند.»

او ادامه داد: «با منطق شما، رهبر انقلاب باید دستور دهند هزار بار شما را اعدام کنند تا دل مردم عزیز راضی شود.»

آنچه در این بین مشخص نیست که ملاک و معیار سیاسیون از رأی و نظر مردم درباره این موضوع چیست. به نظر می‌رسد اگر بناست که در این مورد بر اساس خواست مردم عمل شود، رفراندومی نیز برگزار شود تا هر طیف و جریانی خواست خود را خواست ملت قلمداد نکند.

همچنین رهبر انقلاب که مجتبی ذوالنوری در توئیت خود از ایشان یاد کرده‌ است، کمتر از یک ماه پیش در آستانه هفته دفاع مقدس، به قبول قطعنامه 598 در پایان جنگ هشت ساله با عراق اشاره کرده و آن را مدبرانه خواندند و تاکیدند کردند که «اگر پذیرش این قطعنامه مدبرانه نبود، امام آن را نمی‌پذیرفت.»

مخالفت رهبری با مذاکره، مانع اظهارنظر دیگران نیست

این گفته متضمن این نکته است که گاه ممکن است حتی پس از هشت سال جنگ تن به تن و شهادت هزاران هزار از جوانان وطن، ناگزیر از پذیرش صلح با دشمن شویم. انتخابات آمریکا کمتر از یک ماه دیگر برگزار می‌شود و ممکن است نتیجه باز هم ریاست جمهوری ترامپ باشد. از سوی دیگر بن‌بست اقتصادی نیز گریبان ایران را گرفته است. شاید در این میان مذاکره نیز علی‌رغم همه تلخی آن، «مدبرانه‌ترین» تصمیم باشد که تشخیص آن برعهده تصمیم‌گیران نظام است.

اما حتی اگر نظر تصمیم‌گیران نظام نیز مبتنی بر عدم مذاکره باشد، این موضوع نافی حق رئیس‌جمهوری برای اظهارنظر در این خصوص نیست؛ آنچنانکه علی مطهری دیروز در واکنش به اهانت‌هایی که به حسن روحانی شد، در توئیترش نوشت: «من مذاکره با آمریکا را در شرایط فعلی به صلاح کشور نمی‌دانم اما معتقدم اظهارنظر هر ایرانی خصوصا رئیس‌جمهور در این مورد باید آزاد باشد و نباید موجب توهین و تهدید شود. این که مقام رهبری مخالف مذاکره هستند مانع اظهارنظر دیگران نیست.»