محبوبه ولی

 

«هان» و «چی» دو شخصیت سریال طنز پایتخت بودند. آنها کارگران چینی آزادراه تهران - شمال بودند که در تمام طول سریال در ایران حضور داشتند و بارها در طی سریال به طعنه به آنها گفته می‌شد که «آیا هنوز کارشان در ایران تمام نشده تا به کشور خود بازگردند؟»

این روزها که قرارداد راهبردی 25 ساله با چین؛ سخت دولت، مجلس، نهادهای بالادستی نظام، محافل سیاسی و اقتصادی و رسانه‌ها را به خود مشغول کرده است، «هان» و «چی» و البته تجربه‌های پیشین همکاری با چین بسیار به یاد می‌آیند.

بگذریم از اینکه به واقع بخشی از هجمه‌ها به این قرارداد از خارج کشور و با نیات سیاسی شکل می‌گیرد. در داخل اما مرور سابقه چین در ایران و حتی کشورهای دیگران، نسبت به آینده این قرارداد ایجاد نگرانی می‌کند.

گروکشی کردند؛ هم فاینانس را رها کردند، هم پروژه را

پروژه عظیم راهسازی آزادراه تهران- شمال یکی از همان تجربه‌های ناخوشایند است؛ تا جایی که پس از دهه‌ها، کارش از نقد و پرسش و اعتراض گذشت و دستمایه طنز شد.

ایران بخش مهمی از این پروژه یا در واقع مهمترین قسمت آن، یعنی احداث تونل تالون به طول چهار هزار و 850 متر را به چینی‌ها سپرد و شرکت چینی STA اجرای آن را آغاز کرد. اما سال‌ها گذشت و چینی که 10 روزه بیمارستان هزار تخت خوابی می‌سازد، این پروژه را به سرانجام نرساند.

در دهه 70 و 80 اختلافات مالی چینی‌ها با ایران بر سر این پروژه و تاخیرهای مکرر آنها در اجرا، تیتر اخبار بود. درنهایت ادامه عملیات به هفت شرکت ایرانی سپرده شد.

پرویز فتاح، رئیس بنیاد مستضعفان با توجه به قرارداد این بنیاد در آزادراه تهران –شمال ، تابستان پارسال در بازدیدی که از قطعه یک این آزادراه داشت، درباره توقف آن طی سال‌های 75 تا 94 گفت که «در مقطعی کار به چینی‌ها سپرده شد اما آنها گروکشی می‌کردند و به تبع آن، هم فاینانس و هم پروژه را رها کردند.»

آنها «دوستانه» بدعهدی می‌کنند!

تلخ‌تر از تجربه آزادراه تهران- شمال، بدعهدی چینی‌ها در پارس جنوبی بود. ایران برای توسعه فاز 11 پارس جنوبی، ابتدا به فرانسه روی آورد، اما فرانسه هشت سال این پروژه را معطل نگه داشت و درنهایت صورتحساب‌های بالای 10-11 میلیارد دلاری به ایران پیشنهاد کرد که ایران نپذیرفت و شرکت فرانسوی توتال هم این پروژه را رها کرد و رفت.

بعد از فرانسه، ایران حساب خود را روی چین باز کرد. توسعه فاز 11 پارس جنوبی سال 1388 با هزینه چهار میلیارد دلاری به شرکت CNPC چین واگذار شد. چهار سال گذشت اما چین هیچ اقدام موثری در این پروژه انجام نداد و درنهایت قرارداد توسعه این فاز با چینی‌ها فسخ شد.

تیرماه 1396، زمانی که دیگر برجام امضا شده بود و زنگنه وزیر نفت بود، قرارداد توسعه فاز 11 پارس جنوبی به ارزش چهار میلیارد و 800 میلیون دلار میان شرکت ملی نفت ایران و کنسرسیومی متشکل از شرکت‌‌های توتال فرانسه، شرکت ملی نفت چین (CNPC) و شرکت پتروپارس به امضا رسید.

رهبر این کنسرسیوم، شرکت توتال با سهم 50،1 درصد بود و چینی‌ها و شرکت پتروپارس هم به ترتیب 30 و 19،9 درصد سهم داشتند.

هنوز کار شروع نشده بود که آمریکا از برجام خارج شد. توتال رفت. وزیر نفت گفت که «81 درصد قرارداد به شرکت چینی منتقل شده و مذاکراتی در حال انجام است تا ببینیم چینی‌ها برای اجرای قرارداد چه می‌‌کنند» اما CNPC هم چند ماه بعدتر، چهارم آذر 97 به دنبال توتال میدان گازی پارس جنوبی را ترک کرد؛ بدون پرداخت هیچ جریمه‌ای. زنگنه آن زمان گفت که چینی‌ها حتی جواب مکاتبات او را هم نمی‌د‌هند. چند ماه بعد او به چین رفت. وقتی بازگشت گفت: «چینی‌ها دوستانه پارس جنوبی را ترک کردند!»

موافقان اما به برنامه چینی‌ها برای احیای «جاده ابریشم» و اساسا چرخش قدرت از غرب به شرق اشاره و بر اساس آن تاکید می‌کنند که ایران در بستر این چرخش می‌تواند به یکی از عناصر همین قدرت تبدیل شود

بی‌انصاف‌ها

چینی‌ها در پرداخت پول نفت هم خوش‌حساب نبوده‌اند. اکنون یکی از دلایلی که بسیاری به خاطر آن اعتماد به چین و قرارداد بلندمدت 25 ساله با آن را زیر سوال می‌برند همین بدحسابی‌ها و بدهی‌هایی است که قدرت بزرگ اقتصادی جهان به ایران دارد و پس نمی‌دهد. چین در کنار هند، کره جنوبی، عراق و بسیاری دیگر از کشورها، میلیاردها دلار به ایران بدهی دارد.

محمود صادقی، نماینده مجلس پیشین یکی از همان‌هاست که درباره این قرارداد در توئیتر خود نوشت: «چطور به کسی که مالمان را گرو گرفته اعتماد کردیم؟ یکی از این کشوری که با آن قرارداد راهبردی 25 ساله بستیم بپرسد: چرا پول‌های بی زبون ما رو پس نمیدی؟! اگه میتونه پولمون رو پس بده و نمی‌ده، چطور با کسی که مالمون رو گرو گرفته اعتماد کردیم؟! اگه نمیتونه پولمون رو پس بده، چطور با کسی که تا این حد ناتوانه قرارداد راهبردی بستیم؟!»

البته پولی که چین به ایران پس نمی‌دهد، صرفا مربوط به امروز و خروج آمریکا از برجام و تحریم‌های آن نیست. چینی‌ها وقتی که برجام منعقد شد هم پول ایران را پس نمی‌دادند. وقتی ایران برجام را به سرانجام رساند و از زیر بار تحریم بیرون آمد، چینی‌ها زیر بار نمی‌رفتند که پول ایران را پس بدهند.

طهماسب مظاهری، رئیس پیشین بانک مرکزی و وزیر اقتصاد و دارایی در کابینه محمد خاتمی، بعد از توافق برجام و امتناع چین از پس دادن پول ایران، در مصاحبه‌ای درباره چینی‌ها گفته بود: «دارایی‌های ایران در چین، در طبقه‌بندی بلوکه‌ها قرار نمی‌گیرد، اما بدتر از بلوکه است و چینی‌ها آن را بعد از توافق هسته‌ای هم پس نمی‌دهند.»

او توضیح داده بود: «غربی‌ها بلوکه می‌کنند و اعلام می‌کنند که بلوک کردیم. وقتی هم که توافق کردند آزاد می‌کنند. چینی‌های بی‌انصاف اما پول را می‌گیرند و پس نمی‌دهند. اسمش را هم امانت‌داری می‌گذارند. حداکثر اینکه یک مقدار جنس بنجل به قیمت بسیار گران می‌دهند آن هم با شرط و شروط از جمله شرط حق حساب و کمیسیون به دلال‌های خودشان.»

سرمایه‌گذاری‌های قابل‌تامل چینی

مروری بر کارنامه همکاری با چینی‌ها، نشان می‌دهد که این چشم‌بادامی‌های پرجمعیت چندان در ایران خوش‌نام نیستند. اما گذشته از این کارنامه مردودی، تحولات کنونی چین و عملکرد انها در سایر کشورها نیز برای بسیاری نگران‌کننده است.

چین در رقابتی سخت با هند، در حال گسترش نفوذ خود در کشورهای اقیانوس هند است. میانمار، سریلانکا، بنگلادش، مالدیو و پاکستان همگی در سال‌های اخیر مورد سرمایه گذاری‌های هنگفت چین بوده‌اند. حتی پیشروی چین در آفریقا که روند کندی به خود گرفته بود، اکنون شتاب یافته است.

خبرگزاری ایرنا دیروز در همین ارتباط نوشت: «آمریکا حضور نظامی خود در آفریقا را کاهش داده ولی چین با سرمایه‌گذاری‌های کلان و حتی با راه‌اندازی پایگاه نظامی در این قاره می‌کوشد تا نفوذ بیشتری پیدا کند.»

کیفیت این سرمایه‌گذاری‌ها اما به گونه‌ای است که کارشناسان درباره آن می‌گویند سیاست چین این است که کشورهای مقصد را دچار دیون هنگفت می‌کند و سپس در ازای این بدهی‌ها، دست به تملک دارایی‌ها و سرمایه‌های داخلی کشور مورد نظر می‌زند.

درباره آن می‌توان به قرارداد یک میلیارد دلاری دو سال پیش چین و سریلانکا اشاره کرد که طی آن بندر «هامبانتوتا» در جنوب سریلانکا برای 99 سال به چین واگذار شد. این موضوع موجب اعتراضات مردمی در سریلانکا شد. اجاره 43 ساله بندر گوادر در پاکستان نیز از همین نوع است.

کارشناسان می‌گویند سیاست چین این است که کشورهای مقصد را دچار دیون هنگفت می‌کند و سپس در ازای این بدهی‌ها، دست به تملک دارایی‌ها و سرمایه‌های داخلی کشور مورد نظر می‌زند

خوش‌بینی پرهزینه

با وجود تمام اینها، موافقان قرارداد 25 ساله ایران و چین به پیشروی اقتصادی و سیاسی چشم بادامی‌ها در جهان، برنامه آنها برای احیای «جاده ابریشم» و اساسا چرخش قدرت از غرب به شرق اشاره و بر اساس آن تاکید می‌کنند که ایران در بستر این چرخش می‌تواند به یکی از عناصر همین قدرت تبدیل شود.

از سوی دیگر گفته می‌شود ایران تحریم است و اساسا در شرایطی که درهای جهان به روی ایران بسته است، باید فرصت همکاری با قدرتی مانند چین را غنیمت دانست.

هرچند که دلایل موافقان قرارداد بلندمدت با چین نیز قابل‌تامل است؛ اما مروری بر تجربه همکاری با چینی‌ها موید این واقعیت است که این همکاری ریسک بسیار بالایی دارد و باید به دور از خوش‌بینی‌های گمراه کننده و با احتیاط بسیار قدم در مسیر آن گذاشت؛ در غیر این صورت ممکن است ایران همان چوبی که از برجام خورد را این بار از سوی چین بخورد.