رئیس موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی با اشاره به روند تغییرات جمعیتی ایران، ضمن تحلیل دو مولفه مهم «تغییرات امید زندگی» و «باروری»، روند این تغییرات بر نظام بازنشستگی و بازار کار ایران را توضیح داد.

به گزارش ایسنا، سلیمان پاک‌سرشت با اشاره به اینکه بهره‌برداری از فرصت‌هایی که تغییرات جمعیتی به همراه دارد، نیازمند سیاستگذاری‌های عمومی و اجتماعی- اقتصادی است به دو مانع مهم «سال‌های عمر فعال» و «سن خروج از بازار کار» اشاره کرد و ادامه داد: شاخص سالهای ناخالص عمر فعال، کمیتی است حاصل مجموع نرخ مشارکت برحسب سن و به طور خیلی ملموس، پیامد خروج زودهنگام از بازار کار است. با توجه به این شاخص، مردان ایرانی نه تنها زودتر از سن قانونی بازنشسته می‌شوند، بلکه در مقایسه با دیگر کشورهای دنیا، طول دوره فعالیت اقتصادی کوتاه‌تری دارند. براساس نرخ‌های مشارکت برحسب سن، مردان ایرانی ۱۵ ساله در سال ۱۴۰۲ به طور میانگین حدود ۳۶ سال از عمر خود را در بازار کار سپری می‌کنند، در حالی‌که براساس برآوردهای جدول عمر در همین سال هر فردی که به ۱۵ سالگی می‌رسد، امید دارد حدود ۶۲ سال دیگر زنده باشد. گذشته از اینکه میانگین سن در هنگام بازنشستگی برای مثال در صندوق تأمین اجتماعی (حدود ۵۳ سال) و پایین‌تر از سن خروج مردان از بازار کار است، مقایسه میانگین سال‌های عمر فعال برای مردان ایرانی در مقایسه با ژاپن (حدود ۴۴ سال) و کره‌جنوبی (حدود ۴۰ سال) به خوبی چالش اقتصادی ایران را در بازار کار نشان می‌دهد.

وی با اشاره به اینکه طول عمر فعال زنان ایرانی تنها ۷ سال اندازه‌گیری شده، گفت: این رقم در مقایسه با کشور هلند (۴۱.۴ سال) اختلافی حیرت‌انگیز و غیرقابل باور را نشان می‌دهد و یک زن هلندی به طور میانگین حدود ۶ برابر یک زن ایرانی در بازار کار فعال است. در داخل بازار کار ایران هم مقایسه مردان (با عمر فعال بیش از ۳۵ سال که خود کوتاه‌ترین عمر در مقایسه با کشورهای منتخب است) و زنان (با حدود ۷ سال) شکاف جنسیتی بزرگ و بی‌سابقه‌ای را نشان می‌دهد. این بدان معناست که مردان ایرانی به طور میانگین پنج برابر بیشتر از زنان در اقتصاد پولی کشور مشارکت فعال دارند. این سطح از نابرابری در کشورهای دیگر دیده نمی‌شود. در اروپا و شرق آسیا، زنان ۳۰ تا ۴۰ سال از عمر خود را در بازار کار فعالند و در آمریکای لاتین، ۲۰ تا ۳۰ سال فعال هستند. این در حالی‌ست که میزان باروری در ایران هم خیلی پایین‌تر از سطح جانشینی (حدود ۱.۶ فرزند برای هر زن) است و چندان فاصله معناداری (نسبت به حضور زنان در بازار کار) با باروری زنان هلندی (حدود ۱.۴ فرزند) ندارد بنابراین عدم حضور زنان در بازار کار آن‌گونه که قلمداد می‌شود به حفظ کارکردهای سنتی آنان کمک نکرده است.

وی تاکید کرد: طول عمر کوتاه فعالیت اقتصادی هم برای مردان ایرانی و خصوصاً برای زنان می‌تواند پیامدهای اقتصادی و اجتماعی مهمی داشته باشد، ازجمله این پیامدها می‌توان به اتلاف سرمایه انسانی، کاهش دوره بهره‌وری، محدود شدن تولید و افزایش فشار بر نظام‌های تأمین اجتماعی و صندوق‌های بازنشستگی به دلیل کوتاهی دوره کسورپردازی و طولانی‌تر شدن دوره‌ دریافت مستمری، اشاره کرد.

به گفته پاک‌سرشت، خروج زودهنگام و گسترده نیروی کار ایرانی (اعم از زن و مرد) از چرخه اقتصادی، پیامدهای منفی زیادی برای اقتصاد ملی و ثبات نظام‌های بازنشستگی به دنبال دارد. برای مثال فشار بر صندوق‌های بازنشستگی، یعنی طولانی شدن دوره دریافت مستمری بازنشستگی نسبت به دوره پرداخت حق بیمه و بنابراین کاهش رشد اقتصادی و تولید ناخالص داخلی سرانه به دلیل کاهش سال‌های مشارکت فعال، ازجمله مهمترین اثرات خروج زودهنگام از بازار کار هستند. پایین بودن این شاخص در ایران نسبت به جهان، نشان می‌دهد که عوامل اقتصادی، اجتماعی و قوانین کار و بازنشستگی در ایران به گونه‌ای است که انگیزه یا اجبار برای ترک شغل در سنین پایین را ایجاد می‌کند.

وی در جمع‌بندی سخنان خود با اشاره به اینکه باید بر لزوم ترکیبی‌بودن بسته پیشنهادی اصلاحات توجه کرد و صرفا در پی پایداری بدون توجه به کفایت نبود، گفت: پنجره اصلاحات سیاستی زمانی باز می‌شود که هم مردم به درک آشکاری از بحران آتی در نظام بازنشستگی دست یافته باشند و هم شدت سالخوردگی به اندازه‌ای نباشد که دیگر جز اصلاحات رادیکال چاره‌ای وجود نداشته باشد. از سوی دیگر، نباید صرفا به اصلاحات نظام بازنشستگی تاکید کرد و از شاخص‌های بازار کار غفلت کرد. تمرکز بر مشارکت اقتصادی و اشتغال زنان می‌تواند یکی از شاه‌کلیدهای عبور از فشار آتی سالمندی جمعیت بر نظام بازنشستگی باشد.