نسرین  هزاره مقدم

«ماشین مشدی ممدلی» ترانه‌ای شاد و قدیمی‌ست که با صدای شادروان جواد بدیع‌زاده، دل ایرانیان بسیاری را طی دهه‌ها شاد کرده است. خیلی‌ها وقتی خودروهای وطنی را سوار شده‌اند، یاد این ترانه افتاده‌اند، زیر لب با خنده خوانده‌اند... «ماشین مشدی ممدلی نه بوق داره نه صندلی....» اما حالا دیگر نمی‌شود گفت «ارزون و بی‌معطلی». حالا همان اتولی که «رفتن توش باعث شرمساریه»، همون اتولی که «از قفس، تنگ‌تر و کوچیک‌تره» و «راه نرفته درمی‌ره، لاستیک چرخ اولی» به این راحتی نصیب هر کسی نمی‌شود. همان اتولی که «از حلبی شکسته‌ها، ساخته مبل و صندلی»، یک کالای لوکس و تجملی‌ست و مایه حسرت بسیاری. حداقل به راحتی نصیب دستمزدبگیر جماعت نمی‌شود. حالا دیگر همین خودروی وطنی هم، سواری «از ما بهتران» است.

پرایدی که این روزها «گران و بامعطلی»‌ست، حدود ۴۰ میلیون تومان ناقابل برای خریدار بینوا آب می‌خورد. البته اینها نرخ‌های فعلی خودروهاست که هر لحظه و هر روز در بازار بالا و پایین شده و چه بسیار زود باشد که از مرز ۴۵ میلیون تومان هم بگذرد!  اما قیمت همین خودروی نه چندان باکیفیت که خیلی از دارندگانش به راحتی ادعا می‌کنند «جرئت نداریم با این ماشین راهی مسافرت و جاده شویم»، در اسفند ماه حداکثر ۲۴میلیون تومان بود. همان روزها هم، کارگران و مزدبگیران کم‌درآمد دست‌شان به خودروی سواری شخصی که ارزان‌ترین‌اش همین پراید است، نمی‌رسید چه برسد به امروز که با حقوق یک میلیون و ۴۰۰هزار تومانی نمی‌شود حتی خواب «پرایدسواری» را دید.

افزایش دستمزد، ۱۹.۵درصد و رشد قیمت خودرو حداقل ۶۰درصد

اگر حداقل مزد به اضافه مزایا را در اسفند ۹۶، یک میلیون و 200هزار تومان در نظر بگیریم، در آن زمان به شرط محال ثبات قیمت‌ها، یک کارگر برای داشتن یک پراید باید بیش از ۱۸ ماه حقوق خود را کامل، بدون یک ریال خرج اضافی پس‌انداز می‌کرد. در حالی‌که دستمزد ۹۷، فقط ۱۹.۵درصد بیشتر از دستمزد اسفند ۹۶ است، قیمت خودرو حتی خودروهای وطنی حداقل ۶۰درصد افزایش قیمت داشته است. از خودروهای داخلی لوکس یا وارداتی‌ها بگذریم که بیش از ۱۰۰درصد افزایش قیمت داشته‌اند. 20درصد افزایش مزد کجا و 100درصد افزایش قیمت خودرو کجا؟! کارگر بینوا هرچه بدود دستش به خودروی شخصی نمی‌رسد!

اگر باز همان ارزان‌ترین خودروی وطنی یعنی پراید را در نظر بگیریم، در شهریور ۹۷ با دستمزد یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومانی، یک کارگر باید بیش از ۲۷ ماه دستمزدش را به صورت کامل پس‌انداز کند تا بتواند صاحب چنین خودرویی شود، البته مشروط بر اینکه در این مدت حتی یک ریال از حقوق‌اش را خرج نکند و همه را یک‌جا برای خرید خودروی وطنی پس‌انداز کند.

پراید را به عنوان یک نمونه آوردیم، به این دلیل که باقی خودروها آنقدر گران هستند که هیچ زمان یک ایرانی اگر کارگر یا کارمند ساده باشد، نمی‌تواند با پس‌انداز از محل دستمزد خود، یکی از آنها را بخرد و سوار شود. کافی‌ست نگاهی به قیمت خودروها بیاندازیم تا این حقیقت مسلم، روشن شود.

با این حساب به نظر می‌رسد اینکه کارگری بتواند روزی برای خود، خودروی شخصی و یک پراید ساده بخرد، به هیچ وجه ممکن نیست. شاید برخی ادعا کنند که کارگران لازم نیست حتماً خوروی صفر سوار شوند. آنها می‌توانند خودروهای کارکرده و دست دوم بخرند، اما این ادعا هم جواب نمی‌دهد. این روزها قیمت یک پراید دست دوم که بیش از 10 سال کار کرده، حداقل ۸ میلیون تومان است، یعنی بیش از پنج برابر دستمزد یک ماه یک کارگر! بنابراین برای ایاب و ذهاب کارگران و خانواده‌هایشان می‌ماند همان اتوبوس‌های شرکت واحد و مترو به شرط اینکه در تهران ماندگار باشد.

افزایش قیمت خودرو و تاثیر بر نرخ تورم و سبد معیشت خانوارهای کارگری

فرامرز توفیقی، رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شوراها و از مذاکره‌کنندگان مزدی می‌گوید: خودرو جزو اقلام سبد معیشت خانوار هست و قیمت آن در محاسبات دخیل است. وزن خودرو در سبد و تورم، ۷.۷۶ است. کلاً وزن حمل و نقل و ارتباطات در تعیین تورم، ۱۱.۴ است که از این ۱۱.۴ معادل ۷.۷۶ سهم خودروی شخصی‌ست. فرض بگیریم ۷.۷۶ درصد یک عددی (تورم)، برابر A بوده، حالا آن A  اگر دو یا سه برابر شده باشد که البته بیشتر خودروها افزایش قیمت حداقل دو برابری داشته‌اند، اگر این ۲A را تقسیم بر ۷.۷۶ کنیم، مشخص می‌شود که تورم تحمیلی از محل افزایش قیمت خودرو چقدر است که البته بی‌تردید رقم قابل ملاحظه‌ای خواهد بود. به عبارتی اگر خودرو دو برابر شده باشد، یک تورم حدوداً ۲۳درصدی روی سبد معیشت اعمال می‌کند.

توفیقی در ادامه به موضوع «توان خرید خودرو» توسط کارگر ایرانی می‌پردازد: ما یک مفهوم جهانی به نام Cost Of Living یا به اختصار COL داریم که نشان‌دهنده هزینه متوسط زندگی‌ست. با یک جست‌وجو در اینترنت به راحتی می‌توانید میزان این شاخص را برای کشورهای مخلتف جهان به دست بیاورید. اگر جست‌وجو کنید، درمی‌یابید که در اکثر کشورهای جهان، چه توسعه‌یافته و چه در حال توسعه، یک کارگر با حداکثر حقوق شش ماه خودش می‌تواند یک خودروی نرمال و متوسط را خریداری کند. البته آنجا پرداخت‌های تمام قسط هم هست که آن را فعلاً کنار بگذاریم، اما در ایران چطور؟ یک کارگر برای خرید یک خودروی متوسط، به حقوق حداقل ۳۰ ماه خودش نیاز دارد! حقوق کارگر ما خیلی باشد، یک میلیون و نیم است، پس چطور می‌تواند «توان خرید خودرو» داشته باشد؟!

میزان توانمندی کارگران برای خرید «خودرو» صفر است

بیژن امیری، بازنشسته و فعال صنفی کارگران خودروساز است. او در پاسخ به این سوال که «آیا کارگران به طور عام و کارگران خودروساز به طور خاص، می‌توانند صاحب خودروی شخصی شوند»، می‌گوید: من 40 سال کارگر بوده‌ام و 16 سال آن، کارگر خودروسازی بوده‌ام و امروز هیچ وسیله نقلیه‌ای ندارم؛ حتی یک دوچرخه!

او ادامه می‌دهد: کارگران تنها در صورتی صاحب خودروی شخصی هستند که ارث یا مایملکی از جانب والدین‌شان به آنها رسیده باشد وگرنه به هیچ‌وجه نمی‌توانند با درآمد خودشان خودرو بخرند. وقتی پراید که ارزان‌ترین خودروی ایران است و واقعاً فاقد استانداردهای جهانی‌ست، 40میلیون تومان شده، کارگر چطور می‌تواند صاحب خودروی شخصی شود؟ کارگر خودروسازی حداکثر سالی ۲۰میلیون تومان درآمد دارد. حالا اگر دو سال و نیم، هیچ چیز نخورد، مسافرت نرود، فرزندانش را به مدرسه نفرستد، اجاره خانه نداشته باشد و طبق عرف زندگی کم‌درآمدها تئاتر و سینما نرود و کتاب و روزنامه نخرد، می‌تواند صاحب یک دستگاه پراید فکسنی شود!

آیا امیری به عنوان یک کارگر خودروساز، هیچ زمان سهمیه‌ای از ساخته‌های خودش، خودروهای ایرانی، داشته است. او پاسخ می‌دهد: به هیچ وجه. هر چند سال یک‌بار مبلغی بین ۴۰۰ تا ۷۰۰هزار تومان به عنوان سهمیه خودرو به کارگران خودروساز تخفیف می‌دهند. به طور متوسط هر ۷ سال یک بار نوبت هر کارگر می‌شود. من 16سال در خودروسازی بودم و تنها یک بار نوبت من شد. گفتند پول برای خرید خودرو بیاور ما ۴۰۰هزار تومان به تو تخفیف می‌دهیم. هیچ پس‌اندازی نداشتم و نتوانستم پول جور کنم. در نهایت لطف کردند آن 400هزار تومان تخفیف را نقدی ریختند به حسابم! والسلام....

میزان توانمندی کارگران برای خرید «خودروی وطنی» در حد صفر است. امروز کارگران ایرانی در حسرت یک «پراید» هستند. اگر به همین روال پیش برود، بدون تردید روزی خواهد رسید که کارگران ایرانی در آرزوی یک دوچرخه پدالی باشند! باز هم یاد ترانه‌ای دیگر از شادروان جواد بدیع‌زاده می‌افتیم: «آقایان! صنعت کردم، بابا جان خدمت کردم/ بر فرق عروسک زده‌ام پر طاووس/ باباجان یکی یک پول خروس، آقایان یکی یک پول خروس....!».