گروه حوادث: سه مرد خشن با حمله به خانه پیرزنی تنها او رابه طرز فجیعی شکنجه دادند.

این مردان نیتی جز سرقت نداشتند و با برداشتن طلاهای 20 میلیون تومانی پیرزن وحشت زده گریختند.

سرقت خشن

نیمه های شب  پنجم  آذر ماه سال جاری  پیر زنی  در حالیکه آشفته و وحشت زده بود خود را به کلانتری 154 چیتگر رساند و گزارشی عجیب داد.

این پیرزن گفت: ساعت 7 عصر بود که زنگ خانه ام زده شد به تصور اینکه میهمانی دارم در را باز کردم و ناگهان دو مرد که صورت‌هایشان را با ماسک پنهان کرده بودند داخل شدند.

وی افزود: شوکه شده بودم   آنها چاقو را زیرگلویم گذاشتند حتی نتوانستم فریاد بزنم و کاری کنم دو مرد داخل آمدند من را هول دادند همه وجودم درد گرفته بود آنها بدون اعتنا به گریه‌هایم با چسبی که همراهشان بود  دست و پای من را بستند و بعد از آن در حالیکه با چاقو من را زجر می دادند وادارم کردند که محل نگه داری طلاهایم را بگویم ، سپس مرا در اتاقی زندانی کردند و بعد از سرقت دارو ندارم فرار کردند.

با این ادعاها بازپرس پرونده دستور داد تا تیمی از  پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران وارد عمل شوند.

تجسس ها نشان داد که این پیرزن دارای پرستاری است که هر روز چند ساعتی به  خانه او رفته و کارهایش را انجام میدهد به گونه‌ای که می‌داند پیرزن طلاهایش را در خانه‌اش نگهداری می‌کند. 

همین سرنخ کافی بود تا تحقیقات روی این پرستار متمرکز شود و خیلی زود فاش شد که وی دو پسر به نام های مهدی و حمید دارد که از تبهکاران بو.ده و بارها به زندان افتاده‌اند. در برسی های بعدی مشخص شد یکی از پسران پرستار  به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر در زندان قزل حصار  بسر می‌برد  و پسر دوم وی نیز  که دارای چندین سابقه سرقت است در حال حاضر بیکاربوده و درآمدی ندارد.

در تحقیقات فنی پلیسی مشخص شد که در شب وقوع سرقت پسر دوم پرستار  در محدوده خانه پیرزن دیده شده است که با به دست آمدن این اطلاعات دستگیری حمید به عنوان متهم اصلی پرونده  در دستور کار قرار گرفت.

و این درحالی بود که اقدامات کارآگاهان نشان میداد حمید چند روزی است توسط ماموران کلانتری 154 چیتگر به خاطر سرقت از انباری چند مجتمع دستگیر و در بازداشت به سر می برد. 

حمید که باور نداشت رازش در سرقت طلایی لو رفته باشد وقتی در اختیار ماموران پایگاه پنج پلیس آگاهی تهران قرار گرفت چارهای جز اقرار ندید.

حمید با لو دادن دو همدستش به کارآگاهان گفت:توسط مادرم  از شرایط زندگی این پیرزن اطلاع داشتم و می دانستم که این پیرزن به تنهایی زندگی می کند. 

وی افزود:نقشه سرقت از خانه پیرزن را با همدستی دو دوستم طرح‌ریزی کردم و در شب حادثه من در بیرون خانه کشیک می دادم و دو همدست وی پس از ورود به خانه پیرزن، حدود 20 میلیون تومان اشیای قیمتی و طلا سرقت و در همان شب همه را بین خودمان تقسیم کردیم.

با این اعترافات کارآگاهان وارد عمل شدند و دومرد خشن را خیلی زود به دام انداختند. 

این دو دزد هم در بازجویی‌ها ادعاهای حمید را قبول کردند و سرقت خشن از خانه پیرزن را به گردن گرفتند.

یکی از دزدان که مسعود نام دارد در بازجوییها گفت: قرار نبود پیرزن را خیلی بترسانیم اما استرس داشتیم میخواستیم خیلی زود به طلاها برسیم و پیرزن باید زود حرف میزد مجبور شدیم این کارها را بکنیم و پشیمان هستیم.

بنابه این گزارش، هر سه دزد روانه زندان شدند و تجسسها در این زمینه ادامه دارد.

دسیسه خادم افتخاری امامزاده 

رازپسر جوانی که برای سرقت یک دستگاه بیسیم از حرم امامزاده، خادم افتخاری آن محل شده بود ،فاش شد.

 روز یکشنبه ماموران عملیات کلانتری 114 غیاثی تهران در جریان تحقیقات محلی خود برای یک پرونده وارد سوپرمارکتی در این محدوده شدند که ناگهان با یک دستگاه بیسیم در این محل روبرو دیدند.

ماموران وقتی از مغازه دار در رابطه این بیسیم پرسیدند وی از ماموران درخواست کارت هویتی کرد و زمانی ماموران به او کارت شناسایی نشان دادند وی دستپاچه شده و به تناقض گویی پرداخت که این مساله به ظن ماموران افزود و به بررسی موضوع وجود بیسیم در این مغازه پرداختند.

در جریان این تحقیقات صاحب مغازه مجبور به اعتراف و بیان حقیقت شد و فاش کرد که بیسیم م را از پسری نوجوان به ارزش 250 هزار تومان خریده است.

در ادامه تحقیقات پسر نوجوان به مغازه فراخوانده شد و زمانی که وی وارد آنجا شد و ماموران را دید اقدام به فرار کرد ولی این فرار چندان طول نکشید و او از سوی ماموران به دام افتاد.

رسول که دزد نوجوان است در بازجویی‌های پلیسی به سرقت دستگاه بیسیم از حرم یک امامزاده واقع در جنوب تهران اعتراف کرد و اظهار داشت که برای سرقت این بیسیم از محل نگهبانی حرم امامزاده تحت عنوان خادم افتخاری به آنجا رفته و مدتی پس از حضور در محل اقدام به سرقت بیسیم از اتاقک نگهبانی کرده است.

فرار 230 کیلومتری

با مخابره سرقت های سریالی در محدوده غرب تهران تیمی از پلیس گشت مامور شد تا با تحت نظر قرار دادن خیابانها پرده از این سرقتها بردارد. این اقدامات در حال انجام بود تا اینکه ماجرای سرقت یک پراید مخابره شد و همه واحدهای گشتی پلیس به اجرای طرح مهار پرداختند.

خیلی زود پراید سرقتی دیده شد. ماموران به تعقیب آن پرداختند و پس از 230 کیلومتر ماموران موفق شدند پراید را در نزدیکی شهر آبیک متوقف کرده و دزد را به دام اندازند. پسرتبهکار که حسین نام دارد در بازجوییها گفت: بارها به زندان افتادهام و تخصص من در سرقت سریع پراید است. 

همزمان با این عملیات ماموران گشت به دستگیری یک سارق ماهر در زمینه موتورسیکلت دست زدند و از اقدامات تبهکارانه او پرده برداشتند.

 این دزد که منصور نام دارد سوار بر موتوری با پلاک مخدوش در حال پرسه زنی بود که با دیدن ماموران موتور را بین مردم رها کرد و پا به فرار گذاشت اما خیلی زود زمینگیر شد.

منصور در بازجویی ها سرقت موتور را به گردن گرفت و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار داده شد.