گروه حوادث: پسر جوان که از پدر دوستش کینه به دل گرفته بود پس از دیدن یک فیلم ایرانی خشن دست به اقدام هولناکی زد. مرد نگونبخت نمی خواست پسرش با دوست خود رفت و آمد داشته باشد.

اسیدپاشی شمالغرب تهران

عقربه‌ها ساعت 21 شب پنج‌شنبه مهرماه سال جاری را نشان می‌داد و مرد 50 ساله‌ای به نام علی از خانه‌شان در خیابان 22 بهمن خارج شد تا به سراغ پسر جوانش در پارک برود.

این مرد به آرامی در مسیر پارک بود که ناگهان یکی از دوستان فرزندش در برابرش قد علم کرد و ناگهان مایع داخل بطری پلاستیکی را روی او پاشید و سپس با چاقویی که در دست داشت ضربه‌ای به شکم علی زد و در ادامه با پنجه بوکسی در دستش بود ضربه‌ای به صورت پدر دوستش زد و پا به فرار گذاشت.

دستگیری جوان اسیدپاش

فریادهای « سوختم، سوختم» علی در فضای پارک پیچیده شد و اهالی محل که شاهد سناریوی هولناک اسیدپاشی بودند برای کمک به صحنه جرم رفته و پسر جوان  که تصمیم به فرار گرفته بود در حلقه محاصره مردم زمینگیر شدو قربانی این اسیدپاشی توسط اهالی محل به بیمارستان منتقل شد و خیلی زود تیمی از ماموران کلانتری 140 باغ‌فیض برای دستگیری جوان اسیدپاش در محل حاضر شده و جوان 16 ساله را دستگیر کردند.

مرد سوخته

بدین ترتیب اقدامات پزشکی برای درمان قربانی اسید پاشی صورت گرفت و بازپرس شعبه 5 دادسرای امور جنایی تهران دستور داد تا تیمی از ماموران اداره 16 پلیس آگاهی تهران برای تحقیقات ویژه و بررسی علت این اسید پاشی وارد عمل شوند. علی پس از بهبودی نسبی برای پیگیری پرونده‌اش پای در پلیس آگاهی تهران گذاشت و گفت: شب حادثه برای آوردن پسرم از خانه خارج شدم و در نزدیکی پارک بودم که یکی از دوستان پسرم به سمتم آمد و ناگهان اقدام به پاشیدن اسید روی من کرد و سپس با چاقویی به پهلویم زد و در ادامه با جسم سختی که بعدها فهمیدم پنجه بوکس است ضربه محکمی به صورتم زد که روی زمین افتادم و این در حالی بود که خونریزی زیادی داشتم.

وی افزود: نمی‌دانم این جوان با چه انگیزه‌ای دست به این کار زد ولی دلخوشی زیادی از او نداشتم چون باعث عدم پیشرفت پسرم در تحصیلش شده بود.

دوستی دردسرساز

رامبد که هنوز باورش نمی‌شود یکی از دوستان صمیمی‌اش اقدام به اسیدپاشی به پدرش کرده و او را تا یک قدمی مرگ کشانده به ماموران گفت: یک سال قبل بود که برای ورزش به باشگاه ورزشی آموزش پارکور رفتم و در آنجا با پسر جوانی به نام مازیار آشنا شدم و دوستی ما روز به روز بیشتر شد تا حدی که به غیر از زمان باشگاه، بیشترین زمان شبانه روز را در کنار مازیار می‌گذراندم.

وی افزود: رابطه نزدیک من و مازیار باعث شده بود که دیگر از درس خواندن غافل شوم و وقتی پدرم متوجه شد دوستی من با مازیار باعث شده در درس خواندن مشکل پیش آید مانع ادامه دوستی‌مان شد و پدر دیگر اجازه نداد دیگر به باشگاه ورزشی بروم و همین باعث محدود شدن من و مازیار شد.

پسر جوان ادامه داد: به خاطر مخالفت‌های پدرم از مازیار خواستم تا مدتی به سراغم نیاید تا مشکلات را حل کنم تا به دوستی‌مان ادامه دهیم.

رامبد افزود: مدتی بود که از مازیار خبر نداشتم تا اینکه شب حادثه شنیدم دوست صمیمی‌‎ام روی پدرم اسید ریخته و با چاقو و پنجه بوکس او را تا یک قدمی مرگ کشانده است.

شجاعت با دیدن یک فیلم

مازیار 19 ساله که در همان صحنه اسیدپاشی از سوی مردم زمینگیر شده بود در اعترافاتش به ماموران گفت: در مدت زمانیکه با رامبد دوست شده بودم بیشتر اوقات در کنار او بودم و وابستگی زیادی به رامبد پیدا کرده بودم تا اینکه یک روز رامبد از من خواست دیگر به سراغش نروم.

وی افزود: شوکه شده بودم و وقتی علت این درخواستش را پرسیدم متوجه شدم پدرش مانع ادامه دوستی‌مان شده است که از همان روز از کینه به دل گرفتم اما جرات کاری نداشتم و هر روز برای اینکه از پدر رامبد انتقام بگیرم نقشه‌هایی را طراحی می‌کردم اما ترس مانع انجام تصمیماتم شد.

پسر جوان ادامه داد:  کینه پدر رامبد همیشه همراهم بود تا اینکه یک شب به سینما رفتم و فیلم ویژه بالای 13 ساله که صحنه‌های خشنی داشت را دیدم و با توجه به صحنه‌های قدرت نمایی با سلاح سرد نقش اول فیلم تحت تاثیر قرار گرفتم و جرات پیدا کردم تا از پدر رامبد انتقام بگیرم.

مازیار گفت: پس از پایان فیلم اقدام به خرید اسید، چاقو و پنجه بوکس کردم و سپس به جلوی خانه خانه رامبد رفتم و در کمین پدرش نشستم.

وی افزود: چند ساعتی منتظر ماندم تا اینکه مشاهده کردم پدر رامبد از خانه خارج شد و به سمت پارک در حال حرکت بود، به خاطر کینه‌ای که از او داشتم خشم همه وجودم را گرفته بود و به همین خاطر خودم را در برابر او رسانده و ابتدا ظرف اسید را روی علی ریختم وسپس با چاقو ضربه‌ای به شکمش زد و در ادامه همه زور خودم را در دستی که پنجه بوکس در آن بود جمع کرده و ضربه‌ای به صورت پدر رامبد زدم.

پسر جوان گفت: پس از اجرای نقشه‌ام تصمیم به فرار گرفتم اما اهالی محل مرا در حلقه محاصره‌شان گرفتار کردند و پلیس با حضور در محل مرا دستگیر کرد.

بنا به این گزارش، مازیار به دستور بازپرس شعبه 5 دادسرای ناحیه 27 تهران برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره 16 پلیس آگاهی تهران  قرار دارد.