تحرکات سیاسی نتانیاهو برای بازآرایی امنیتی شرق مدیترانه، اعتراض ترکیه را برانگیخت؛
ائتلاف با یونان و قبرس؛ صفبندی جدید تلآویو علیه آنکارا
رامین پرتو
تنش میان اسرائیل و ترکیه بار دیگر وارد مرحلهای تازه شده است؛ مرحلهای که اینبار بیش از آنکه صرفاً در سطح لفاظیهای سیاسی باقی بماند، نشانههای عینی آن در قالب ائتلافسازی سیاسی، نظامی و امنیتی اسرائیل با یونان و قبرس نمایان شده است. دیدار سهجانبه اخیر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، با کریاکوس میتسوتاکیس، نخستوزیر یونان و نیکوس کریستودولیدس، رئیسجمهور قبرس در تلآویو، تنها یک نشست دیپلماتیک معمولی نبود، بلکه حامل پیامهای آشکار و پنهان متعددی برای آنکارا و معادلات امنیتی شرق مدیترانه به شمار میرود.
نتانیاهو در بیانیههای رسمی خود، با تأکید بر تقویت همکاریهای امنیتی، نظامی و فناورانه با یونان و قبرس، تلاش کرد این ائتلاف را در چارچوب «دموکراسیهای شرق مدیترانه» و با هدف افزایش ثبات و امنیت منطقهای معرفی کند. با این حال، لحن هشدارآمیز او، بهویژه آنجا که بدون نام بردن از رجب طیب اردوغان، از «خیالپردازی برای ساختن امپراتوریها» سخن گفت، به روشنی نشان داد که مخاطب اصلی این پیامها، ترکیه و تیم عدالت و توسعه است که حالا دولت و تمام دستگاههای اجرایی، نظامی، سیاسی و امنیتی را در اختیار و تحت هدایت خود دارد.
این تحرکات در شرایطی صورت میگیرد که شرق مدیترانه در پی جنگ غزه، تحولات سوریه، رقابتهای پیچیده در حوزه انرژی و پروژههای کلان ژئوپلتیکی، وارد مرحلهای جدید از بازآرایی امنیتی شده که در آن، هر بازیگر تلاش میکند جایگاه خود را در نظم آینده تثبیت کند.
چرا اسرائیل به دنبال ائتلافسازی با یونان و قبرس علیه ترکیه است؟
ائتلافسازی اخیر اسرائیل با یونان و قبرس را باید حاصل تلاقی چند عامل راهبردی دانست. نخستین عامل، افزایش نفوذ منطقهای ترکیه در سالهای اخیر است؛ نفوذی که از سوریه و عراق گرفته تا لیبی، قفقاز و شرق مدیترانه گسترش یافته و نگرانی جدی تلآویو را برانگیخته است. از نگاه اسرائیل، حضور فعال ترکیه در سوریه و احتمال استقرار سامانههای راداری و پدافند هوایی این کشور در خاک سوریه، میتواند آزادی عمل نیروی هوایی اسرائیل را که تاکنون از فضای سوریه، لبنان و حتی فراتر از آن برخوردار بوده، محدود کند.
دومین عامل، رقابت انرژی در مدیترانه شرقی است. میدانهای گازی مشترک، از جمله میدان آفرودیت، پروژههای انتقال گاز و اتصال شبکههای برق از طریق کابلهای زیردریایی، همگی به صحنهای برای رقابت ژئوپلتیکی تبدیل شدهاند و بر همین اساس اسرائیل، یونان و قبرس تلاش دارند با تقویت همکاریهای سهجانبه، مسیرهای انرژی را بدون نقشآفرینی ترکیه تعریف کنند و در این مسیر، حتی از تقویت نقش مصر برای خنثیسازی نفوذ آنکارا سخن گفته میشود.
سومین عامل، نگرانیهای امنیتی و نظامی اسرائیل در افق بلندمدت است. رسانههای عبری بهصراحت از نگرانی تلآویو نسبت به بسته شدن کریدورهای هوایی در شمال و شرق مدیترانه سخن گفتهاند. از نگاه اسرائیل، هرگونه محدودیت در این کریدورها، میتواند بر توان عملیاتی آن در سناریوهای احتمالی آینده، از جمله تشدید تنش با ایران، تأثیر بگذارد. از اینرو، همکاری نزدیک با یونان و قبرس، که موقعیت جغرافیایی حساسی در مدیترانه دارند، بهمنزله ایجاد یک «عمق راهبردی مکمل» تلقی میشود.
در نهایت، نباید از بعد سیاسی و نمادین این ائتلاف غافل شد؛ چراکه اسرائیل با برجسته کردن «بلوغ نهادی» اجلاسهای سهجانبه و تأکید بر تداوم آنها حتی پس از وقایع ۷ اکتبر، تلاش دارد خود را بهعنوان محور ثبات در شرق مدیترانه معرفی کند و در عین حال، ترکیه را بهعنوان بازیگری مسئلهساز به حاشیه براند.
نگاه ترکیه به تحرکات اسرائیل در مدیترانه و سوریه
در سوی مقابل، ترکیه این تحولات را با دقت و البته با ترکیبی از خونسردی تاکتیکی و هشدار راهبردی دنبال میکند. اظهارات یاشار گولر، وزیر دفاع ترکیه، نشان میدهد که آنکارا اگرچه نزدیکی اسرائیل، یونان و قبرس را تهدیدی فوری و مستقیم تلقی نمیکند، اما نسبت به پیامدهای بلندمدت آن بیتفاوت نیست و صرفاً نگرانی عمیق در این خصوص را
ابراز میکند.
ترکیه بهخوبی آگاه است که بخشی از این ائتلافسازی، با هدف مهار نفوذ آنکارا در سوریه و مدیترانه شرقی صورت میگیرد. نگرانی اسرائیل از احتمال استقرار سامانههای پدافندی ترکیه در سوریه و محدود شدن آزادی عمل هوایی، در واقع بازتابی از تغییر موازنه قوا در این کشور جنگزده است؛ جایی که ترکیه تلاش میکند نقش خود را بهعنوان بازیگری تعیینکننده تثبیت کند اما مساله اینجاست که ایالات متحده و اسرائیل در سوریه علیه ترکیه یک همپوشانی استراتژیک و راهبردی دارند.
این همپوشانی همین حالا بیش از هر زمان دیگر خود را نشان داده است؛ به گونهای که از چند روز پیش کردهای سوریه (قسد) به صورت مستقیم با نیروهای جولانی در حلب وارد درگیری مسلحانه مستقیم شدهاند و این در حالیست که قرار بود قسد در ارتش سوریه ادغام شود. نکته مهم این است که اسرائیل و آمریکا نمیخواهند قسد با جولانی در یک کفه ترازو قرار بگیرند تا تهدید کردهای سوریه همچنان برای ترکیه باقی بماند و از سوی دیگر مانع تقویت قوای نظامی و امنیتی دمشق در شرایط کنونی شوند.
در حوزه مدیترانه، آنکارا نسبت به تلاشهای یونان برای نظامیسازی جزایر با وضعیت غیرنظامی و استقرار سامانههای دفاعی اسرائیلی حساسیت ویژهای دارد؛ تا جایی که مقامات ترکیه تأکید میکنند که چنین اقداماتی با حقوق بینالملل در تعارض است و آنکارا در این زمینه «اقدامات لازم» را انجام خواهد داد. در سطح کلانتر، ترکیه تلاش دارد با تنوعبخشی به منابع تسلیحاتی و هوایی خود، اثر فشارهای سیاسی اسرائیل و یونان را کاهش دهد. پیگیری همزمان دریافت اف-۳۵، اف-۱۶ و در کنار آن خرید جنگندههای یوروفایتر تایفون از قطر و عمان، بخشی از همین راهبرد است. آنکارا همچنین بهدنبال لغو تحریمهای کاتسا و بازتعریف روابط دفاعی با ایالات متحده است؛ مسیری که اگرچه پرچالش است، اما ترکیه آن را رها نکرده است.
در موضوع غزه نیز، اختلاف دیدگاه دو طرف آشکار است. ترکیه بر مشارکت در نیروی حافظ صلح بینالمللی اصرار دارد، در حالی که اسرائیل با این حضور مخالف است و این مسئله، به نمادی از شکاف عمیقتر سیاسی و امنیتی میان دو طرف تبدیل شده است.
پیامدهای تداوم تنش آنکارا و تلآویو برای منطقه
تداوم تنش میان ترکیه و اسرائیل، پیامدهایی فراتر از روابط دوجانبه خواهد داشت. در سطح منطقهای، این تنش میتواند شرق مدیترانه را به یکی از کانونهای اصلی رقابت ژئوپلتیکی تبدیل کند؛ رقابتی که در آن، خطوط انرژی، کریدورهای حملونقل، پروژههای اقتصادی و حتی ابتکارهایی مانند IMEC تحت تأثیر قرار میگیرند.
از منظر امنیتی، هرچند طرفها بر «بازدارندگی بدون رویارویی مستقیم» تأکید دارند، اما افزایش رزمایشهای مشترک، تبادل اطلاعات و معاملات تسلیحاتی، ریسک محاسبه اشتباه را بالا میبرد. در چنین فضایی، یک حادثه محدود هوایی یا دریایی میتواند به بحرانی بزرگتر تبدیل شود.
در سطح سیاسی، شکاف میان آنکارا و تلآویو میتواند بر معادلات سوریه، غزه و حتی روابط ترکیه با غرب اثرگذار باشد. فشارهای اسرائیل و یونان بر آمریکا برای جلوگیری از تحویل اف-۳۵ به ترکیه، نمونهای از تلاش برای انتقال این تنش به عرصه روابط فراآتلانتیکی است.
در نهایت، اگرچه هر دو طرف اعلام میکنند که بهدنبال تشدید تنش نیستند، اما واقعیت آن است که ادامه مسیر کنونی، منطقه را به سمت قطبیشدن بیشتر سوق میدهد و شرق مدیترانه، بهجای آنکه به بستری برای همکاری انرژی و اتصال اقتصادی تبدیل شود، در خطر تبدیل شدن به صحنهای تازه از رقابتهای سخت امنیتی قرار دارد؛ رقابتی که پیامدهای آن نهتنها ترکیه و اسرائیل، بلکه کل منطقه را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
دیدگاه تان را بنویسید