طرح ۲۸ مادهای ترامپ برای پایان جنگ اوکراین با نگرانی بروکسل و تردید کییف روبهرو شد؛
صلح تحمیلی الزامآور دربرابر تضمینهای امنیتی شکننده
رامین پرتو
پرونده جنگ اوکراین پس از نزدیک به سه سال درگیری نظامی، فرسایش سیاسی و فشار اقتصادی بر اروپا، اکنون وارد مرحلهای تازه شده است؛ مرحلهای که با انتشار پیشنویس مفصل و بحثبرانگیز «طرح ۲۸ مادهای پایان جنگ» از سوی دولت آمریکا تحت ریاستجمهوری دونالد ترامپ، توجه جهانی را به خود جلب کرده است. این طرح که نخستین بار توسط «آکسیوس» افشا شد، تصویری کاملاً متفاوت از نقشه سیاسی آینده اوکراین و جایگاه آن در ساختار امنیتی اروپا ارائه میدهد؛ تصویری که هم در واشنگتن و هم در مسکو و بروکسل، آثار و پیامدهای ژئوپلیتیکی بزرگی به همراه خواهد داشت.
آکسیوس در گزارش خود اعلام کرده است که این طرح، نتیجه ماهها رایزنی محرمانه میان فرستادگان ویژه ترامپ، از جمله «استیو ویتکاف»، «مارکو روبیو» و «جارد کوشنر» با مقامهای اوکراینی و روسی بوده است. برخلاف روندهای گذشته، سطح مشارکت روسیه در شکلگیری این پیشنهاد «غیرمعمول و قابلتوجه» توصیف شده است؛ موضوعی که نشان میدهد واشنگتن تلاش دارد پایان جنگ را نه از مسیر فشار حداکثری، بلکه از طریق مذاکراتی که منافع مسکو را در متن توافق لحاظ کند، پیش ببرد!
در همین حال، ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، گرچه با برخی بندهای کلیدی این طرح مخالفت پیشین خود را حفظ کرده، اما مخالفت مطلق نیز نشان نداده است. این موضع، نشاندهنده افزایش فشارهای خارجی و داخلی بر کییف برای یافتن راهکاری جهت توقف فرسایش میدانی و سیاسی است؛ فرسایشی که در صورت ادامه جنگ، طبق ارزیابی مقامهای آمریکایی، میتواند موجب از دست رفتن مناطق بیشتری از خاک اوکراین شود.
امتیازدهی در برابر تضمینهای امنیتی
طرح پیشنهادی ترامپ عملاً از اوکراین میخواهد با واگذاری بخش چشمگیری از سرزمینهای شرقی خود، از جمله کریمه، لوهانسک و دونتسک به روسیه موافقت کند. این بخش از طرح که پیشتر از سوی کییف غیرقابلقبول اعلام شده بود، اکنون شکل الزامآورتری به خود گرفته است. علاوه بر آن، وضعیت مناطق خرسون و زاپوریژیا در خطوط تماس فعلی تثبیت و به نوعی به عنوان مرز عملیاتی جدید بین دو کشور شناخته میشود.
ترامپ پس از بازگشت به قدرت، از همان ابتدا تلاش کرده است سیاست خارجی دولت خود را بر مبنای «کاهش هزینههای آمریکا» و «برونسپاری امنیت اروپا» بنا کند. او در واقع کاهش مسئولیت مالی و نظامی آمریکا در جنگ و انتقال بخش بزرگی از هزینهها به اروپا را دنبال میکند
نقشۀ پیشنهادی آمریکا تنها بر سرزمینها متمرکز نیست؛ بلکه شروط سیاسی و نظامی سختگیرانهای برای اوکراین در نظر گرفته شده است. کاهش تعداد نفرات ارتش به ۶۰۰ هزار نیرو، اصلاح قانون اساسی برای ممنوعیت دائمی عضویت در ناتو، و همچنین افزودن بندی مشابه در اساسنامه ناتو از جمله این شروط است. این بندها نشان میدهد آمریکا میخواهد اوکراین را از نظر نظامی و امنیتی «خنثی» کند تا خطری دائمی برای روسیه محسوب نشود. در مقابل، آمریکا وعده داده است که در صورت حمله دوبارۀ روسیه، یک «واکنش نظامی قاطع» انجام خواهد داد؛ هرچند در متن طرح، ابهامات جدی دربارۀ ماهیت واقعی این واکنش وجود دارد و مشخص نیست آیا ایالات متحده در عمل وارد جنگ خواهد شد یا تنها حمایتهای غیرمستقیم را ادامه میدهد.
از نظر اقتصادی، طرح پیشبینی کرده که آمریکا از ۱۰۰ میلیارد دلار داراییهای مسدودشدۀ روسیه برای بازسازی اوکراین استفاده کند و بخشی از سود این سرمایهگذاری را برای خود بردارد و اروپا نیز ۱۰۰ میلیارد دلار دیگر متعهد خواهد شد. علاوه بر این، برخی داراییها به صندوق مشترک آمریکا- روسیه منتقل میشود تا پروژههای اقتصادی مشترک اجرا و انگیزه بازگشت جنگ کاهش یابد.
این طرح همچنین شامل ایجاد یک «شورای صلح» با ریاست مستقیم دونالد ترامپ است که بر اجرای توافق نظارت میکند و این امر جایگاه آمریکا را در ساختار سیاسی آینده اوکراین بیش از پیش تقویت خواهد کرد.
خوشبینی مسکو، نگرانی اروپا،
تردید کییف
واقعیت این است که انتشار این طرح موجی از واکنشها را در اروپا، آمریکا و روسیه برانگیخته است. از دید مسکو، این طرح هرچند رسماً تأیید نشده، اما بخشهای مختلف آن به شکل قابلتوجهی با منافع کرملین همخوانی دارد. مشورت استیو ویتکاف با «کریل دیمیتریف» و خوشبینی او به این طرح نشان میدهد که روسیه آن را فرصتی برای تثبیت دستاوردهای میدانی خود و کسب امتیازات سیاسی بلندمدت میبیند.
در مقابل، اتحادیه اروپا این طرح را «نگرانکننده» توصیف کرده است. وزرای امور خارجه فرانسه، اسپانیا و کشورهای دیگر تصریح کردند که این توافق نباید به معنای «تسلیم» اوکراین باشد و تأکید کردند که صلح واقعی تنها زمانی شکل میگیرد که «عدالت، حفظ تمامیت ارضی و خروج نیروهای مهاجم» در آن لحاظ شده باشد. اتحادیه اروپا نگران است که این طرح نه تنها خط تماس جدیدی را بر اروپا تحمیل کند، بلکه باعث تثبیت نفوذ روسیه در شرق اوکراین و کاهش نقش ناتو در ساختار امنیتی قاره شود. این در حالی است که برخی کشورهای عضو مانند مجارستان، برخلاف دیگران، از این طرح استقبال کرده و اتحادیه اروپا را متهم کردهاند که با کمکهای بیپایان به اوکراین، جنگ را طولانیتر کرده است.
طرح 28 مادهای ترامپ بیش از آنکه پایانی قطعی بر جنگ باشد، تلاشی برای مدیریت بحران، کاهش بار واشنگتن و تحمیل توافقی نامتوازن بر کییف است؛ توافقی که اگرچه میتواند در کوتاهمدت شعلههای جنگ را کاهش دهد، اما تضمینی برای ایجاد صلح پایدار و بلندمدت ارائه نمیدهد
در داخل اوکراین نیز وضعیت پیچیده است. از یک سو زلنسکی تحت فشار افکار عمومی و قانون اساسی کشور قرار دارد که واگذاری سرزمین را ممنوع میداند و از سوی دیگر فشارهای واشنگتن و نگرانی از فرسایش نظامی، او را وادار کرده است واکنشی کاملاً منفی نسبت به طرح نشان ندهد. در کنار این، بحرانهای داخلی از جمله فساد در سطوح بالا، اختلافات سیاسی و کاهش روحیه عمومی، قدرت مانور زلنسکی را محدود
کرده است.
ترامپ به دنبال چیست؟
اینکه اهداف ترامپ از ارائه طرح ۲۸ مادهای برای اوکراین چه خواهد بود، موضوعی است که ابعاد گسترده دارد اما باید توجه داشت که ترامپ پس از بازگشت به قدرت، از همان ابتدا تلاش کرده است سیاست خارجی دولت خود را بر مبنای «کاهش هزینههای آمریکا» و «برونسپاری امنیت اروپا» بنا کند. او در واقع کاهش مسئولیت مالی و نظامی آمریکا در جنگ و انتقال بخش بزرگی از هزینهها به اروپا را دنبال میکند و از سوی دیگر، تقویت جایگاه واشنگتن در مذاکرات جهانی از طریق نقشآفرینی مستقیم در پایان دادن به یکی از مهمترین جنگهای قرن را در ذهن خود دارد.
از سوی دیگر ایالات متحده مهار بلندمدت روسیه بدون رویارویی مستقیم را در تصور خود میپروراند و همچنین جلوگیری از پیوستن اوکراین به ناتو که سالها یکی از نگرانیهای اصلی مسکو بوده را هم دنبال خواهد کرد. ازمنظری دیگر ترامپ به دلیل دیدگاه تجاری به سیاست، ایجاد سازوکارهای اقتصادی برای کسب منافع بلندمدت از بازسازی اوکراین را مدنظر دارد و در نهایت او نمایش موفقیت سیاسی در آستانه انتخابات آتی کنگره را دنبال میکند.
اساساً ترامپ این طرح را بهگونهای طراحی کرده است که بتواند ادعا کند «جنگ را متوقف کرده» بدون اینکه هزینهای شبیه به جنگهای طولانیمدت آمریکا در خاورمیانه به واشنگتن تحمیل شود. به همین دلیل، طرح ۲۸ مادهای ترامپ یکی از جسورانهترین و بحثبرانگیزترین ابتکارهای سیاسی برای پایان دادن به جنگ اوکراین است. این طرح با به رسمیت شناختن دستاوردهای روسیه، محدود کردن ارتش اوکراین، خروج کییف از روند پیوستن به ناتو و ایجاد سازوکارهای اقتصادی ـ امنیتی جدید، عملاً نظم امنیتی اروپا را بازتعریف میکند.
برخی از ناظران بینالمللی بر این عقیدهاند که طرح ترامپ با موانع بزرگ حقوقی، سیاسی و افکار عمومی روبهرو است و پذیرش آن، بهویژه برای اوکراین، اقدامی بسیار پرهزینه و به معنای تغییر بنیادین مسیر آینده کشور خواهد بود. در نهایت، این طرح بیش از آنکه پایانی قطعی بر جنگ باشد، تلاشی برای مدیریت بحران، کاهش بار واشنگتن و تحمیل توافقی نامتوازن بر کییف است؛ توافقی که اگرچه میتواند در کوتاهمدت شعلههای جنگ را کاهش دهد، اما تضمینی برای ایجاد صلح پایدار و بلندمدت
ارائه نمیدهد.
دیدگاه تان را بنویسید