تاثیر جنگ اوکراین بر تحولات سیاسی اتحادیه اروپا یکی از محورهایی است که عموماً در مورد این مجادله بدان پرداخته نمی‌شود. داده‌های کنونی که البته چندان از سوی رسانه‌های اروپا به صورت اَخَص بدان پرداخته نمی‌شود نشان از آن دارد که بحران اوکراین آرام آرام می‌تواند موضع سیاسی برخی از احزاب و جریانات سیاسی حاضر در کشورهای اروپایی و به خصوص اروپای شرقی را دگرگون کند و آن را به سمت دیگری سوق دهد. در این مورد با سیدبهزاد اخلاقی، کارشناس مسائل بین‌الملل، گفت‌وگوی کوتاهی انجام دادیم.

جنگ اوکراین از ماه هجدهم خود عبور کرد و تحولات پیرامون این جنگ طی یک سال و نیم گذشته در عرصه‌های مختلف قابل رهگیری است. در شرایط کنونی عمده‌ترین تهدیدی که اتحادیه اروپا را در این عرصه به چالش می‌کشد، چیست؟

جنگ اوکراین را می‌توان پایان مثلث درگیری‌های غرب و روسیه بر سر حوزه‌های نفوذ دانست. این حوزه‌های نفوذ از آفریقا و خاورمیانه به محل درگیری میان روسیه و غرب مبدل شده بود که شاهد نبردهای فرسایشی و طولانی و تلفات گسترده‌ زیرساخت‌های اجتماعی و اقتصادی در این محل‌های درگیری بوده‌ایم. سناریوی مشابهی هم در مورد جنگ اوکراین وجود دارد با این تفاوت که اوکراین از نظر اقتصادی و زیرساخت‌های کشاورزی یکی از انبارهای مهم غلات جهان به شمار می‌رود و موضوع امنیت انرژی و مواد غذایی را در عرصه بین‌المللی تهدید می‌کند. این مهم مستقیما به بحث و سوالی که مطرح کردید بازمی‌گردد؛ چراکه برای اروپا و آمریکا بجز موضوع کمک‌های نظامی و تسلیحاتی برای فروکش نکردن شعله جنگ، موضوع نهادهای منطقه‌ای و باشگاه‌هایی چون ناتو و اتحادیه اروپا یکی از عناصر هویت‌دهی به این کمک‌ها به شمار می‌رود.

اما آنچه نباید از نظر دور داشت آن است که اگر اروپا تصمیم به حضور اوکراین در اتحادیه را بگیرید این موضوع مانند «جعبه پاندورایی» خواهد بود که این باشگاه پولی و فرهنگی را به چالش می‌کشد. کشاورزی اوکراین به عنوان نمونه قادر است نهادهای کشاورزی در اروپای شرقی به خصوص کشورهایی چون لهستان، اسپانیا و ایتالیا را به چالش بکشد. این چالش‌ها را در حال حاضر در انتخابات لهستان شاهد هستیم؛ به طوری که گروه‌های سیاسی ملی‌گرا در لهستان با شعارهای ضد اروپایی با دو محور مهم کاهش تعاملات سیاسی با اروپا و اتخاذ سیاست‌های مستقل در مواجهه با جنگ اوکراین به طور غیرمستقیم با پیوستن کی‌یف به اتحادیه اروپا مخالف هستند. 

برخی بر این باورند که اگر اروپا با پیوستن اوکراین به ساختار خود موافقت نکند عملاً در جنگِ الحاق سرزمین، قاعده را به روسیه واگذار خواهد کرد. این مساله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

یکی از سناریوهایی که در حال حاضر از نظر دور مانده است گسترش سرزمین‌های روسیه به سوی غرب است. روسیه طی سال‌های گذشته همانطور که مشخص است، توانسته بخش‌های جدا شده از سرزمین‌های شوروی را به خاک خود الحاق کند. جدا از مسائل سیاسی داخل کرملین و چرایی علت آغاز جنگ در سال گذشته، باید به این موضوع هم توجه داشت که مسکو از مناطقی که در حال حاضر در تصرفش قرار دارد خارج نخواهد شد. حالا این اروپاست که باید برای الحاق بخش غربی اوکراین به محدوده نفوذ خود برای بلند مدت تصمیم بگیرد. اورسلا فون درلاین، رئیس کمیسیون اروپا که از حزب میانه مردم انتخاب شده است و اصالتی بلژیکی دارد یکی از حامیان اصلی پیوستن اوکراین به ساختار اروپا به شمار می‌رود. او بر این باور است که اگر اروپا برای پیوستن اوکراین سریع‌تر اقدام نکند بخشی‌های دیگری در شرق این کشور در اختیار روسیه قرار خواهد گرفت. 

از سوی دیگر شخصاً بر این باورم که وضعیت فساد اقتصادی در دولت زلنسکی و در عین حال عدم ثبات سیاسی در میان دولت‌های اروپایی با توجه به تجربه دو ضلع دیگر بحران میان روسیه و غرب طی سال‌های گذشته، می‌تواند سرنوشت اوکراین را به سناریویی که برای بحران‌های آفریقایی و خاورمیانه‌ای رخ داد بسیار شبیه کند. پروپاگاندای غرب در خصوص سفر اخیر رهبر کره‌شمالی به ولادی وستوک با قطار سبز بسیار پر قدرت ظاهر شد و تلاش کرد این موضوع را به شکلی قوی منعکس کند که روسیه برای تقویت انبارهای تسلیحاتی خود متوجه موشک‌های کره‌شمالی است و قصد خرید از پیونگ‌یانگ را دارد که به نظر می‌رسد این موشک‌ها و ادوات نظامی تغییری در روند جنگ ایجاد نکند؛ همانطور که تانک‌هایی که در خصوص آن صحبت شده بود هم نتوانست این جنگ را وارد مسیر تازه‌ای کند. در پایان بد نیست به این نکته اشاره کنم که اجلاس گروه بیست به طور خاص نشان داد که غرب در مورد حذف روسیه در معادلات بین‌المللی عملاً آنطور که در تبلیغاتش منعکس می‌کند موفق نبوده است. همانطور که پیش‌تر در مورد تحریم‌هایی که علیه ایران و دیگران وضع کرده بود سیاست‌های اعلامی‌اش با آنچه در عمل در عرصه بین‌المللی رخ داد چندان همسو نبود.