فرشاد گلزاری

دنیای امروز روابط بین‌الملل شاید عجیب‌ترین و پیچیده‌ترین دوران خود را سپری می‌کند. یک روز متحدان غربی با یکدیگر علیه شرق قیام می‌کنند و چندی بعد اسنادی فاش می‌شود که نشان می‌دهد میلیاردها یورو و میلیاردها دلار از سوی تُجار و شرکت‌های دولتی چینی و روسی در خاک اتحادیه اروپا و آمریکا سرمایه‌گذاری شده است و یکباره این سوال مطرح می‌شود که اساساً در کالبد سیاسی جهان چه خبر است؟

به این سوال با دو مدل تحلیل می‌توان پاسخ داد. تحلیل نخست کمی عامیانه و عمومی است؛ به گونه‌ای اکثر مردم فکر می‌کنند زمانی که یک کشور شرقی با یک یا چند دولت غربی وارد مجادله آشکار از حیث سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی- امنیتی می‌شود مابقی دولت‌های مشرق زمین موظف به دفاع از آن کشور هستند. البته این موضوع تا حدودی درست است؛ چراکه پیوستگی و چسبندگی اقتصادی در نهایت همگرایی سیاسی و امنیتی میان کشورها ایجاد می‌کند و به همین دلیل از گذشته تاکنون زمانی که یک جنگ مشخص یا یک منازعه سیاسی- اقتصادی میان شرق و غرب درمی‌گیرد، شرکای طرفین به هر ترتیب سعی می‌کنند یکدیگر را پوشش دهند.

در جنگ سرد هم همین‌گونه بود و قدرت‌های شرقی با مشی کمونیستی علیه لیبرال‌ها دست به اتحاد زدند و در نهایت وضعیت به اینجا کشیده شد. اما در سطح دوم تحلیل که اصولاً نخبگان سیاسی-  اقتصادی آن را مطرح می‌کنند، اوضاع کاملاً متفاوت است. این طیف معتقدند که اساساً نظم نوین جهانی در حال شکل گرفتن است و در این راه هر کدام از دولت‌ها به فکر منافع صفر تا صد خود هستند و برای هیچ یک مهم نیست چه اتفاقی قرار است برای کشور همسایه‌اش رخ بدهد. در درون این طیف، عده‌ای دیگر حضور دارند که معتقدند اگرچه کشورها به دنبال تامین منافع خود هستند ولی نمی‌توانند به صورت کامل از شرکای خود فاصله بگیرند یا منافع آنها را جدای از خود بدانند. این جماعت مثالِ جنگ اوکراین را به عنوان جدیدترین سند این ادعای خود مطرح می‌کنند و معتقدند اگرچه اتحادیه اروپا چندان از اقدامات ایالات متحده در قبال جنگ اوکراین راضی نیست اما باز هم شاهد همراهی واشنگتن توسط قاره‌سبز در پرونده جنگ اوکراین هستیم. اگر بخواهیم از میان این دو تحلیل عبور کنیم و به یک تحلیل سوم دست پیدا کنیم و باید بگوییم که همه اموز در نظام بین‌الملل کنونی نسبی به حساب می‌آید. اینکه اتحادیه اروپا در هماهنگی کامل با ایالات متحده قرار دارد و سعی می‌کند از پرونده‌های گوناگون برای خود منافعی کسب کند یک مساله مشخص تلقی می‌شود و البته روسیه هم در این راه به دنبال عقب راندن غرب از منافع خود است اما آنچه در این میان باید موردتوجه قرار بگیرد، رفتار «چین» به عنوان یک بازیگر مهم و چند جانبه است که آرام آرام و در سایه جنگ اوکراین به دنبال تأمین منافع و خواسته‌های خود درسایه وضعیت پیچیده نظام بین‌الملل در چارچوب نظم نوین جهانی است.

اگر تحرک ناتو و ایالات متحده را در کنار تحرکات سیاسی- اقتصادی چین آن هم با محوریت آسیای مرکزی قرار دهیم، به این نتیجه می‌رسیم که این منطقه آرام آرام به نقطه تقابل میان قدرت‌ها تبدیل خواهد شد

خیز پکن برای قبضه آسیای مرکزی

چینی‌ها علیرغم آنکه به روسیه اطمینان داده‌اند تا در مقابل غرب از آنها حمایت می‌کنند، به نظر نمی‌رسد که چندان برای خروج روسیه از انزوای فعلی تلاش کنند. چینی‌ها در حال حاضر نفت ارزان قیمت از روسیه خریداری می‌کنند و به دنبال رشد و توسعه اقتصادی خود هستند. در این مسیر اما اقداماتی که پکن در حال انجام آنها است نشان می‌دهد که حزب کمونیست چین به هیچ چیز جز کسب منافع خود در سایه بحران اوکراین فکر نمی‌کند.

رفتار «چین» به عنوان یک بازیگر مهم و چند جانبه جهانی آرام آرام و در سایه جنگ اوکراین به سمت تأمین منافع و خواسته‌های خود در سایه وضعیت پیچیده نظام بین‌الملل و در چارچوب نظم نوین جهانی است

بر اساس اعلام رویترز، شی جینپینگ، رئیس جمهوری چین دیروز (جمعه) از رهبران قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان در نشست شهر شیان که در شمال چین قرار گرفته میزبانی کرد که در شرایط کنونی می‌تواند یک جنب و جوش حساب شده از سوی پکن قلمداد شود. چین این نشست را یک نقطه عطف توصیف و اعلام کرده، تجارت با حوزه آسیای مرکزی در سال 2022 به 70 میلیارد دلار رسید و در سه ماهه اول 2023 نیز به میزان 22 درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل رشد پیدا کرده است. این آمار بدان جهت اهمیت دارد که بدانیم رئیس‌جمهوری چین در این نشست شش جانبه بر مساله تجارت به پنج کشور مذکور تاکید ویژه‌ای داشته است؛ چراکه منطقه آسیای میانه به ویژه برای پروژه زیرساختی جهانی چند تریلیون دلاری چین مشهور به ابتکار عمل «کمربند و جاده»‌ اهمیت حیاتی دارد. در این میان رئیس جمهور چین در سخنرانی خطاب به رهبران کشورهای آسیای مرکزی گفت که این کشورها باید به طور کامل پتانسیل همکاری سنتی در زمینه اقتصاد، تجارت، ظرفیت صنعتی، انرژی و حمل و نقل را به کار بگیرند. شی جینپینگ، همچنین بر لزوم توسعه محرک‌های جدید رشد نظیر فاینانس، کشاورزی، کاهش فقر، کاستن از انتشار کربن، سلامت و نوآوری دیجیتال تاکید کرد. آنچه در این میان باید موردنظر باشد اشاره رئیس‌جمهوری چین به نقش غرب در ایجاد آشفتگی داخلی در کشورهای آسیای میانه است. او در جایی از سخنان خود بر لزوم افزایش همکاری‌های امنیتی در خصوص «سه شرارت» موجود در منطقه شامل جدایی‌طلبی، تروریسم و افراط‌گرایی‌ تاکید کرد. رئیس‌جمهور چین همچنین با اشاره تلویحی به ناآرامی در جمهوری‌های برآمده از شوروی سابق در آسیای اظهار کرد که شش کشور باید به طور قاطعانه با مداخله خارجی در امور داخلی کشورهای منطقه و تلاش‌ها برای تحریک انقلاب‌های رنگی مخالفت کنند. این سخنان شی جینپینگ در حالی مطرح می‌شود که چند روز قبل میخائیل گالوژین، معاون وزیر خارجه روسیه ابراز کرده که آمریکا و ناتو در تلاش برای باز کردن جای پای خود در آسیای‌میانه و تهدید مرزهای جنوبی روسیه هستند. وی که در اندیشکده «باشگاه گفت‌و‌گوی والدای» سخنرانی می‌کرد به این نکته اشاره کرد که آمریکا و ناتو در تلاش هستند تا کشورهای آسیای مرکزی را در برنامه‌ها و آموزش‌های به اصطلاح مشترک وارد کنند و از صحبت کردن درباره احیای رزمایش‌های خود در منطقه و استقرار زیرساخت‌های نظامی خود دست نمی‌کشند. حال اگر تحرک ناتو و ایالات متحده را در کنار تحرکات سیاسی- اقتصادی چین آن هم با محوریت آسیای مرکزی قرار دهیم، به این نتیجه می‌رسیم که منطقه مذکور آرام آرام به نقطه تقابل میان قدرت‌های مذکور تبدیل خواهد شد، اما چین از هم‌اکنون نقطه‌گذاری خود را آغاز کرده است.