فرشاد گلزاری

شرایط کنونی افغانستان به خصوص پس از به روی کار آمدن طالبان نه تنها بدتر شده، بلکه حالا بر اساس داده‌ها و مستندات میدانی اوضاع در حوزه اقتصاد، امنیت و مسائل اجتماعی و مدنی به حدی بحرانی است که حالا این جریان به سیبل انتقادهای داخلی و خارجی تبدیل شده است بسیاری از کسانی که مسائل و تحولات مربوط به افغانستان را پیگیری می‌کنند به خوبی می‌دانند که این جریان در حوزه رسانه و پروپاگاندا ید طولایی دارد و می‌تواند همه چیز را به نفع خود یا حتی خلاف واقع‌تر از آنچه که دیده می‌شود تصویر کند. به عنوان مثال ما بارها تصاویری از وضعیت خوبِ امنیتی کابل مشاهده کرده‌ایم که گویا هیچ اتفاقی در این پایتخت مرموز رخ نداده است اما زمانی که اخبار رسانه‌های محلی را مورد مطالعه قرار می‌دهیم، می‌بینیم تمام مطالبی که از سوی طالبان منتشر شده صرفاً یک تبلیغات هدایت شده بوده است.

اگرچه باید نشست وین را به فال نیک گرفت، اما به دلیل نبود اتحاد میان جریانات سیاسی افغانستان، این نشست نمی‌تواند طالبان را به عقب براند یا حداقل رفتار این جریان را تعدیل و شاید اصلاح کند

بر همین اساس آنچه در سراسر افغانستان و پایتخت این کشور دیده می‌شود یک واگرایی مشخص از عدم مدیریت طالبان و جولان بحران‌هایی است که با تغییر رژیم در کابل اتفاق افتاد و هر روز هم این بحران‌ها عمیق‌تر می‌شوند. به عنوان نمونه نحوه برخورد با زنان و دختران در افغانستان تنها طی چند روز پس از خروج اشرف غنی از کشور و حضور طالبان در کابل تغییر کرد و یکباره بُرقِع بر زنان افغانستان تحمیل شد. از سوی دیگر با استقرار طالب‌ها زنان به حاشیه رانده شدند و نه تنها از ادامه اشتغال آنها جلوگیری شد، بلکه حالا تحصیل دختران هم به حاشیه رانده و خانه‌نشینی بر آنها تحمیل شد.

این مسائل را باید در کنار حملات انتحاری پی در پی داعش دانست که ایالات متحده و سازمان ملل معتقدند طالبان با این جریان در حال همکاری تنگاتنگ است و بدیهی است که کابل این همکاری را رد می‌کند. از سوی دیگر شاهد اوضاع نابسامان اقتصادی و معیشتی در این کشور هستیم که به خوبی نشان می‌دهد طالبان باز هم نتوانسته در این محور اوضاع را روبه‌راه کند.

آنچه در این میان باید موردنظر قرار بگیرد این است که در افغانستان کنونی ما شاهد عدم وفاق ملی هستیم که دلیل اصلی آن را هم باید اعمال فشار بر چهره‌ها و جناح‌های سیاسی سنتی افغانستان دانست. این اقدام به نوعی باعث شده تا جامعه سیاسی افغانستان چند پاره شود و در این مسیر بسیاری از شخصیت‌های سیاسی و حتی بزرگان قومیت‌های افغانستان یا از کابل گریخته‌اند و به کشورهای همسایه و اروپا پناه برده‌اند و یا اینکه در افغانستان به سکوت محکوم شده‌اند که در این میان می‌توان به حامد کرزی، رئیس جمهوری پیشین افغانستان یا عبدالله عبدالله، رئیس اجرایی دولت سابق افغانستان که نه تنها طیف هزاره‌ها را با خود هماهنگ داشت بلکه در این میان توانسته بود بسیاری از جریان‌های سیاسی و مذهبی افغانستان را به یک همگرایی و همکاری نسبی برساند.

موضوع به حاشیه راندن مقامات و چهره‌های شاخص سیاسی افغانستان به این جهت اهمیت دارد که ما بدانیم در شرایط کنونی همین کسانی که توسط طالبان از صحنه مشارکت و قدرت حذف شده‌اند، حالا به یک اپوزیسیون قوی تبدیل شده‌اند که در حال ایفای نقش علیه کابل و حکومت طالبان هستند.

آنچه در سراسر افغانستان و پایتخت این کشور دیده می‌شود یک واگرایی مشخص از عدم مدیریت طالبان و جولان بحران‌هایی است که با تغییر رژیم در کابل اتفاق افتاد و هر روز هم عمیق‌تر می‌شود

مانور «مسعود» علیه طالبان

یکی از اشخاصی که از دیرباز و به خصوص پس از به قدرت رسیدن طالبان علیه این جریان در حال بازیگری است؛ احمد مسعود، رهبر جبهه ملی مقاومت افغانستان است که حالا توانسته بخش اعظمی از مقامات سابق کشورش که مخالف طالبان به شمار می‌آیند را حول یک محور جمع کند و آنها را به کنشگری علیه کابل فرابخواند. در این مسیر روز سه‌شنبه دومین نشست مخالفان طالبان در وین پایتخت اتریش برگزار شد که محوریت آن را احمد مسعود در اختیار داشت. در این نشست سه روزه که با مشارکت چهره‌های سیاسی، فعالان مدنی و اجتماعی ضد طالبان برگزار شد علاوه بر احمد مسعود شخصیت‌های دیگری هم حضور داشتند که باید به رنگین دادفر سپنتا، مشاور امنیت ملی پیشین افغانستان، رحمت‌الله نبیل، رئیس پیشین امنیت ملی افغانستان، محمد محقق، معاون رئیس جمهوری پیشین افغانستان و صلاح‌الدین ربانی، رهبر حزب جمعیت اسلامی اشاره کرد. در این نشست پیشنهادهایی داده شد که می‌توان از جمله آنها به ایجاد یک کمیسیون کاری برای بحث با سایر نیروهای سیاسی برای بسیج جبهه واحد وسیع مخالفان علیه طالبان اشاره کرد. در این میان باید توجه داشت که نشست وین با حضور بیش از ۴۰ چهره سیاسی و مدنی مخالف طالبان برگزار شد و به همین دلیل ممکن است این پیام مخابره شود که یک اجماع مهم و بزرگ علیه طالبانی که حالا کابل را در دست دارد شکل گرفته است. از منظر شکلی شاید این تحلیل درست باشد که اوضاع و احوال به نفع طالبان نیست و جماعتی در خارج از افغانستان به دنبال ضربه زدن به آنها یا حداقل به چالش کشیدن منش و رفتار آنها هستند، اما واقعیت این است که از حیث ماهوی اینگونه نیست. نشست مذکور برای دومین بار است که برگزار می‌شود که البته نتیجه دور اول چندان ملموس نبود و حالا هم بر اساس اعلام برگزارکنندگان تمرکز روی تقویت اعتمادسازی در میان جریان‌ها و چهره‌های مخالف طالبان، ادامه و گسترش مقاومت برای آزادی افغانستان، افزایش فشار بر طالبان و حامیان این گروه و طرح برون رفت از بحران کنونی از موضوعات مورد بحث نشست مذکور است اما مشکل اصلی در جای دیگر است.

مشکل این است که اغلب تحلیلگران و حتی مقامات پیشین افغانستان که در داخل یا خارج از این کشور حضور دارند، معتقدند که اگرچه احمد مسعود توانسته تقابل نظامی با طالبان را به اتحادسازی میان جریانات سیاسی خارج از افغانستان تبدیل کند، اما نشستی که هم‌اکنون در اتریش جریان دارد باز هم نماینگر اختلاف میان بزرگان افغانستان است؛ چراکه بسیاری از آنها یا در این نشست شرکت نکردند و یا در پشت پرده به دنبال سهم‌خواهی هستند و نمی‌خواهند از منافع خود عقب‌نشینی کنند. بر همین اساس اگرچه باید نشست وین را به فال نیک گرفت  اما به دلیل نبود اتحاد میان جریانات سیاسی افغانستان، این نشست نمی‌تواند طالبان را به عقب براند یا حداقل رفتار آنها را تعدیل و شاید اصلاح کند.