فرشاد گلزاری

در عرف دیپلماتیک زمانی که قرار است یک هیئت سیاسی، امنیتی، نظامی یا اقتصادی از کشوری به کشور دیگر سفر کند، پیش از هر شخص و جریان این رسانه‌ها هستند که از آن با خبر می‌شوند؛ به عبارتی دیگر رسانه‌ها پل اصلی میان مردم و دولت‌ها به حساب می‌آیند تا بتوانند آنچه که در لایحه‌های زیرین عالم سیاست رخ می‌دهد را به سمع و نظر افکار عمومی برسانند.

اینکه تا چه حد اقدامی که دولت‌ها می‌خواهند انجام دهند برای عموم مردم اهمیت دارد به مولفه‌های زیادی بستگی دارد که یکی از آنها مدل نگاه اذهان عمومی به آن تحول یا اتفاق است و از سوی دیگر میزان اهمیت آن رخداد هم موضوعی است که در تحلیل‌ها باید بدان اشاره کرد.

به عنوان مثال فروش تسلیحات از سوی یک دولت اروپایی یا ایالات متحده به یک کشور دیگر برای تحلیلگران نظامی دارای یک اهمیت ویژه از حیث نوع تسلیحات است اما همین موضوع برای اقتصاددانان از منظر عدد و ارقام این معاملات ارزش پیدا می‌کند و در نهایت عموماً برای مردم آن کشور هیچ اهمیتی ندارد.

ذکر این موضوع بدان جهت لازم بود که بدانیم سفرهای دیپلماتیک در اقصی نقاط دنیا و رفت و آمدهای علنی و پنهان مقامات، اساساً برای مردم عادی که بخش عمده‌ای از جمعیت آن کشورها را تشکیل می‌دهند اهمیت خاصی ندارد ولی برای تحلیلگران، اقتصاددانان، فعالان مدنی، محیط‌زیست و فعالان ضدجنگ از منظر موضوع و خروجی‌ها آن دارای اهمیت زیادی است. در این میان نقش رسانه‌ها هم مهم است اما سیاست رسانه‌ای دولت‌ها هم شرط اصلی به حساب می‌آید.

در موضوع سامانه یکپارچه دفاع موشکی و ضدهوایی و امنیت دریایی آمریکایی‌ها باز هم سعی دارند برای فروش تسلیحات خود به عربستان و سایر دولت‌های حاشیه خلیج فارس تهدید موشکی ایران را برجسته کنند

به عنوان مثال زمانی که قرار است یک دیپلمات یا مقام اروپایی وارد یک کشور در جغرافیای خاورمیانه یا هر جای دیگر شود چندان شاهد «شلوغ‌کاری رسانه‌ای» نیستیم.

به عبارتی دیگر اروپایی‌ها به دلیل ارتباطشان با راهبردهای آمریکا و همچنین دارا بودن برخی از سیاست‌های مستقل، سعی می‌کنند تا در این مورد چندان دست به مانور تبلیغاتی نزنند، مگر آنکه موضوصع سفری که قرار است انجام شود برای آنها حیاتی باشد.

در مقابل آمریکایی‌ها به نوعی دیگر عمل می‌کنند که البته آنها هم مکانیزم‌های خاص خود را دارند ولی عموماً سعی می‌کنند اخبار سفر مقاماتشان را به نوعی مخابره کنند که همیشه یک ابهام مشخص برای تمام طیف‌ها اعم از عوام و خواص به وجود بیاید.

در مقاطع مختلف هم شاهد بوده‌ایم که مدل مخابره اخبار این سفرها به گونه‌ای بوده که آمریکایی‌ها به دنبال تزریق هراسِ همراه علامت سوال‌های متعدد بوده‌اند و حالا باز هم در حال مشاهده همین موضوع هستیم. دلیل مجدد تزریق این روند سفری است که روز گذشته (شنبه) وزارت خارجه آمریکا پس از هزاران تردید و ابهام تایید کرد و مشخص شد که هیئتی مرکب از مقامات سیاسی- امنیتی ایالات متحده طی روزهای آینده به عربستان سعودی سفر خواهند کرد؛ سفری که در شرایط فعلی منطقه و با توجه به آرایش این هیئت می‌تواند پیام‌های متعددی داشته باشد.

ایران و چند موضوع قدیمی!

بر اساس آنچه که سایت وزارت خارجه ایالات متحده منتشر کرده، هیئتی بلندپایه از دولت این کشور برای شرکت در نشست‌های کارگروه آمریکا و شورای همکاری خلیج فارس از ۱۳ تا ۱۶ فوریه به ریاض سفر خواهند کرد.

در ادامه این بیانیه آمده است که سرپرستی هیئت آمریکا در این سفر را رابرت مالی، نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران، کریستوفر لندبرگ، نماینده ویژه موقت آمریکا در ائتلاف ضدداعش، دانیل بنیام، معاون دستیار وزیر خارجه آمریکا و دانا استرول، معاون دستیار وزیر دفاع آمریکا به عهده خواهند داشت و علاوه بر این شخصیت‌ها، شماری از مقامات نظامی و غیرنظامی واشنگتن نیز آن‌ها را در این سفر همراهی می‌کنند.

آمریکایی‌ها عموماً سعی می‌کنند سفر مقاماتشان را به نوعی مخابره کنند که همیشه یک ابهام مشخص برای تمام طیف‌ها اعم از عوام و خواص به وجود بیاید و در مقاطع مختلف هم شاهد بوده‌ایم که مدل مخابره تزریق هراسِ همراه علامت سوال‌های متعدد را به همراه داشته است

اینکه ترکیب تیم اعزام شده به ریاض چه پیامی را به ما می‌دهد بدون شک موضوعی است که باید ساعت‌ها روی آن فکر کرد اما از محورهای این سفر تا حدودی می‌توان فهمید که قرار است در عربستان چه اتفاقی رخ دهد.

بر اساس آنچه که وزارت خارجه آمریکا اعلام کرده، نشست‌های سه گانه این هیئت، سه دسته از اولویت‌ها سامانه یکپارچه دفاع موشکی و ضدهوایی و امنیت دریایی، موضوع ایران و مبارزه با تروریسم را بررسی خواهند کرد اما نکته اصلی آنجاست که وزارت امور خارجه آمریکا تاکید می‌کند این نشست‌ها نشانگر تعهد مشترک آمریکا و اعضای شورای همکاری خلیج فارس به پیشبرد امنیت و ثبات منطقه‌ای از طریق همکاری در مجموعه‌ای از موضوعات است.

اگر بخواهیم محورهای مطروحه را مورد بررسی قرار دهیم باید بگوییم که اساساً در مورد مبارزه با تروریسم احتمالاً آمریکایی‌ها به دنبال آن هستند تا بتوانند ریاض را در برخی از پرونده‌ها با خود همراه کنند یا اینکه به آنها پیشنهاد سناریوی جدیدی بدهند که البته این موضوع بی‌ارتباط با موضوع ایران از دیدگاه آمریکا نخواهد بود بارها و بارها ایالات متحده سعی کرده تا بتواند ایران را به نوعی با موضوعات مذبور هم‌سطح کند تا در نهایت با قرمز کردن محیط کشورهای عربی به آنها این موضوع را القاء کند که تهران تهدید اول و آخر برای حیات آنها به شمار می‌رود باید در این مسیر و برای مقابله با این تهدید با واشنگتن هماهنگ شوند.

موضوع دیگر سامانه یکپارچه دفاع موشکی و ضدهوایی و امنیت دریایی است که آمریکایی‌ها باز هم سعی می‌کنند برای فروش تسلیحات خود به عربستان و سایر دولت‌های حاشیه خلیج فارس تهدید موشکی ایران را برجسته کنند.

بخشی از این سناریو همانگونه که گفته شد به سوءاستفاده واشنگتن از دولت‌های عربی برمی‌گردد اما بخشی دیگر می‌تواند به موضوعات راهبردی سطح کلان واشنگتن در مورد آرایش نظامی آنها برگردد که نوهی تغییر فار را نشان می‌دهد. این تغییر فاز شاید هم به نوعی در راستای دلجویی از عربستان و کشاندن این کشور به سمت واشنگتن باشد تا بتوانند همواره وابستگی امنیتی و نظامی ریاض و سایرین در حاشیه خلیج فارس را برجسته کنند.

به هر ترتیب ایالات متحده با روانه کردن چنین کاروانی به خاک عربستان سعودی که اتفاقاً رابرت مالی هم در رأس آن قرار دارد سعی می‌کند تا بتواند ایران را هم مورد خطابه غیرمستقیم خود قرار دهد و باید منتظر اعداد و ارقام و حتی مواضع جدید پس از نشست مذکور باشیم.