فرشاد گلزاری

هشت سال جنگ در یمن به حدی وقایع عجیب و غریب در این کشور و منطقه به وجود آورده که به نظر می‌رسد بخش اعظمی از سیاستمداران کشورهای عربی و حتی غربی، از این پرونده خسته شده‌اند. واقعیت غیرقابل کتمان این است که پس از عقب‌نشینی رسمی و خروج نیروهای امارات متحده عربی از جنوب یمن بسیاری شاهد بودند که ریاض و ابوظبی به جان یکدیگر افتادند و در این میان منافعی را که برای خود مشخص کرده بودند، در خطر دیدند.

دامنه این درگیری‌ها به جایی رسید که در سال 2021 و بعضاً در سال 2022 میلادی رقابت‌ها و دشمنی‌هایی از سوی هر دو کشور بروز کرد و به نوعی «دو برادر» در حال تکفیرِ یکدیگر بودند. نمونه بارز آن اوایل جولای 2021 بود که کار نمایندگان دو کشور در جلسه اوپک پلاس به قهر و ترک جلسه کشید.

 آمریکایی‌ها خواهان ادامه سناریوی نه جنگ، نه صلح هستند؛ تا علاوه بر تامین منافعشان از این طریق، برگ برنده‌ای برای اعمال فشار بر ولیعهد عربستان در دست داشته باشند. حال باید دید که بن سلمان حاضر است در عمل سناریوی «نه جنگ، نه صلح» را با گذشت هشت سال از جنگ پایان دهد یا خیر؟!

از همانجا مشخص بود که اماراتی‌ها تا حدودی در حال فاصله گرفتن از ریاض و نزدیکی بیش از حد به اسرائیل هستند که امضای قراردادهای اقتصادی و نظامی رنگارنگ طی ماه‌های اخیر، مُهر تاییدی بر این ماجرا است.

با این تفسیر و پس از آنکه امارات همکاری خود با اسرائیل، آمریکا و کشورهای اروپایی در یمن را از همکاری با سعودی‌ها پررنگ‌تر کرد، به نوعی عربستان در زمینِ بازی یمن (خصوصاً در محور نظامی و عملیاتی) تنها ماند. این تنهایی را البته غربی‌ها به گونه‌ای پُر کردند اما ورود آنها هم به یمن قصه جداگانه‌ای دارد که ریشه‌اش در غارت منابع نفتی یمن نهفته است.

در نهایت اگر این نکته را هم کنار بگذاریم، باز هم تنها خدمات غرب به عربستان در پرونده یمن، ارائه یکسری اطلاعات و داده‌های امنیتی و نظامی است که در وهله اول ریاض بتواند با استفاده از آنها، خود را مدیریت و محافظت کند و در وهله دوم جنگنده‌های سعودی بتوانند با بمباران چندین نقطه در یمن به نوعی دستاوردسازی کرده و افکار عمومی را به نفع خود هدایت کنند.

در این میان اما ضررهای سعودی‌ها را هم نباید از قلم انداخت. امروز عربستان پس از موفقیت همسایه کوچکتر خود (قطر) در سازماندهی جام جهانی فوتبال که به الگوی موفق تبدیل شده و رقابتی که امارات، دیگر همسایه و شریک ریاض در جنگ یمن در سطح اقتصادی و تجارت جهانی ارائه می‌کند، به این نتیجه رسیده جنگی که به راه انداخته در واقع  «جنگ منابع و اقتصاد» است.

این امر به عنوان مثال در سخنان عبدالعزیز بن سلمان، وزیر انرژی عربستان در اکتبر 2022 میلادی در حاشیه یکی از نشست‌های «استراتژی ملی صنعت» که توسط بن سلمان راه‌اندازی شد، مشهود بود؛ چراکه او گفت «ما ۴۰ سال را تلف کردیم و در این مدت می‌توانستیم در زمینه صنعت همانند چین و هند باشیم، اما تصمیم گرفته‌ایم زمان دیگری را تلف نکنیم و حالا باید برخیزیم».

معامله با انصارالله؟!

اینکه وزیر انرژی عربستان به صورت ضمنی و مستقیم چنین سخنانی را مطرح می‌کند نشان می‌دهد که عربستان در دوران رکود فعلی اقتصاد جهانی که پس از پاندمی کرونا، جنگ اوکراین هم به آن دامن زد، اوضاع و احوال خوبی ندارد و در مدار این تحلیل همه راه‌ها و مولفه‌ها به محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی ختم می‌شود.

علاوه بر این مسائل باید توجه داشت که تحرکات چند روز اخیر انصارالله به نوعی باعث اعمال فشار این جریان یمنی بر عربستان سعودی شد. باید متوجه بود که یمن همچنان در وضعیت «نه صلح، نه جنگ» قرار دارد؛ وضعیتی که صنعا اخیراً بارها و به طور مکرر به ریاض اعلام کرده که آن را نمی‌پذیرد و هر چه سریعتر به آن پایان می‌دهد.

از نظر صنعا تکلیف باید مشخص شود: یا برقراری صلحی که در آن شروط دولت صنعا پذیرفته شده، یا شروع جنگی که در آن می‌تواند شروط خود را تحمیل کند! در این وضعیت، لحن تهدیدآمیز انصارالله درباره تشدید درگیری‌ها بالا گرفته است و اظهارات مهدی المشاط، رئیس شورای عالی سیاسی یمن که از جبهه البرح در استان تعز دیدار کرد هم قابل تأمل است.

امروز عربستان پس از آنکه به موفقیت قطر در سازماندهی جام جهانی و رقابتی که امارات، دیگر همسایه و شریک ریاض در جنگ یمن در سطح اقتصادی و تجارت جهانی ارائه می‌کند، می‌نگرد، به این نتیجه می‌رسد که جنگی که به راه انداخته در واقع  «جنگ منابع و اقتصاد» بوده است

او در جریان این بازدید ابراز کرد که «ما منتظر بازگشت جنگ در هر زمان هستیم و برای آن آماده‌ایم». به نظر تحلیلگران این موضع اوج پیام‌هایی بود که در این زمینه طی ماه‌ها و حتی سال‌های اخیر ارسال شده است.

از طرفی، همزمان عمان نیز از تلاش‌ها برای پیدا کردن راه حلی که طرف‌ها را راضی کند، دست نکشیده است. رهبری انصارالله در دیدار با تیمی که از عمان عازم صنعا شده بودند اعلام کرده که پروژه یا سناریوی نه صلح، نه جنگ عربستان دیگر کارایی ندارد و ما هم آن را نمی‌پذیریم و به همین دلیل اگر ریاض تکلیف این پرونده را مشخص نکند، حملات شروع خواهد شد.

پس از این اظهارات روز گذشته (شنبه) انصارالله اعلام کرد که به دنبال بی‌نتیجه بودن مذاکرات برای تمدید آتش‌بس در یمن و تداوم محاصره این کشور توسط ائتلاف متجاوز عربی به رهبری عربستان سعودی، این جریان، در تمام جبهه‌های نبرد فرمان آماده‌باش صادر کرده است.

این آماده‌باش دقیقاً یک روز بعد از آن انجام می‌گیرد که یمنی‌ها روز جمعه بزرگترین راهپیمایی خود را انجام دادند که این اقدام به گفته کارشناسان سیاسی- نظامی، نوعی تایید و حمایت از انصارالله برای شروع هرگونه عملیات نظامی علیه عربستان سعودی به شمار می‌آید.

در این میان اما روزنامه الاخبار لبنان به نقل از منابع خود نوشته است که دولت حاکم بر صنعا خواستار رفع محاصره، عدم مداخله در امور داخلی یمن، پرداخت غرامت و خروج از یمن شده است. در مقابل عربستان نیز تضمین‌هایی را مطالبه کرده مبنی بر اینکه یمن تهدیدی برای ریاض و امنیت آن نباشد.

انصارالله هم اعلام کرده اگر این مساله به پایبندی به نتایج مذاکرات درباره دستیابی به راه‌حل نهایی برای جنگ یمن منجر شود، آماده است تا این نگرانی امنیتی ریاض را برطرف کند. با وجود تمام این امیدهای سیاسی اما بسیاری معتقدند که آمریکایی‌ها خواهان ادامه سناریوی نه جنگ، نه صلح هستند؛ تا علاوه بر تامین منافعشان از این طریق، برگ برنده‌ای برای اعمال فشار بر ولیعهد عربستان در دست داشته باشند.

حال باید دید که بن سلمان حاضر است در عمل سناریوی «نه جنگ، نه صلح» را با گذشت هشت سال از جنگ پایان دهد یا خیر؟!