فرشاد گلزاری:

سال 2022 میلادی به واپسین روزهای خود رسیده و کمتر از سه روز دیگر ژانویه 2023 میلادی از راه می‌رسد. شاید کریسمس امسال برای آمریکایی‌ها و حتی مسیحیان ساکن در منطقه خارمیانه و آفریقا چندان با سال‌های گذشته تفاوت نداشته باشد اما بدون شک برای اروپایی‌ها تفاوت زیادی دارد. دلیل این امر هم «جنگ اوکراین» است که حدود دو ماه دیگر، اولین سالگردش را از سر می‌گذراند. واقعیت غیرقابل کتمان این است که اساساً ثبت تجاوز نظامی روسیه به اوکراین را نباید به عنوان «جنگ اوکراین» در تاریخ ثبت کرد؛ بلکه در اصل این درگیری نظامی که بحران سیاسی و اقتصادی دیگری بر دنیا و به خصوص بر محور غرب – مسکو تحمیل کرد، ماحصل سرشاخ شدن ایالات متحده و روسیه بود که البته در این میان چینی‌ها هم از ترکش‌های آن بی‌نصیب نمانده‌اند. اینکه آمریکایی‌ها از دهه‌ها قبل چین را دشمن یا هدف اصلی خود نامیده‌اند، نباید دلیلی باشد بر اینکه به افکار عمومی این پیام القا شود که «روسیه از مدارِ اهداف واشنگتن» خارج شده است. باید به این نکته توجه کنیم که تجاوز نظامی روسیه به اوکراین عملاً یک سناریوی چند ضلعی است که بخش عمده آن را تحریک‌های پیوسته و هدفمند آمریکا تشکیل می‌دهد. این تحریک‌ها البته تمام پرونده اوکراین را تشکیل نمی‌دهد بلکه از سوی دیگر روس‌ها هم از سالیان پیش و به خصوص از سال 2014 میلادی تا به امروز مدام به دنبال این بودند که کی‌یف را همانند گذشته زیر پرچم خود نگه دارند. بر همین اساس تضاد دوگانه‌ای که میان واشنگتن و مسکو بر سر اوکراین از سال‌ها پیش وجود داشت، در اصل آتشِ جنگ علیه کی‌یف را روشن کرد. البته که اوضاع و احوال قاره اروپا به صورت کلی دیگر همانند روزهای قبل از حمله نظامی روسیه به اوکراین نیست؛ چراکه تورم و مشکلات اقتصادی که به اعتراضات و اعتصاب‌ بخش‌های مختلف کشورهای مطرح اروپا دامن زده، منشعب از همین بحران و به خصوص تخصیص بودجه‌های نظامی هنگفت برای کمک به اوکراین است که حالا گسترده شدن آن دور از ذهن نیست. با این تفاسیر آنچه در آستانه 2023 میلادی به گوش می‌رسد، پیشنهادهای مکرر برای مذاکره و صلح است که این بار کی‌یف در مورد آن پیش قدم شده است.

 

پیشنهادی که مخالف زیاد دارد!

روز گذشته (سه‌شنبه) دیمیترو کولبا، وزیر خارجه اوکراین در گفتگو با آسوشیتدپرس گفت که کی‌یف برای پیروزی در جنگ با روسیه در سال ۲۰۲۳ هر اقدامی که بتواند انجام خواهد داد و افزود که دیپلماسی همیشه نقش مهمی در این قضیه ایفا خواهد کرد. او اضافه کرد که هر جنگی بالاخره به روش دیپلماتیک به پایان می‌رسد و کلیه درگیری‌ها در نتیجه تحولات میدان جنگ و میز مذاکره به پایان رسیده است. او البته در مورد سفر زلنسکی به آمریکا هم سخن گفت ولی در نهایت مهمترین بخش صحبت‌های او جایی بود که اعلام کرد دولت اوکراین مایل است تا پایان فوریه یک «نشست صلح» برگزار کند. آنچه در سخنان کولبا باید موردنظر قرار بگیرد صرفاً دو نکته است. نکته اول نقش‌آفرینی دبیرکل سازمان ملل در این نشست است. وزیر امور خارجه اوکراین در مورد نقش آنتونیو گوترش به عنوان ترتیب دهنده این نشست صلح گفت که او ثابت کرده است یک میانجی و مذاکره‌کننده کارآمد بوده، و مهم‌تر از همه اینکه او یک مرد پایبند به اصول سیاسی و درستکار است و ما از مشارکت فعال او استقبال می‌کنیم. نکته دوم هم اشاره وزیر خارجه اوکراین به عدم دعوت کردن از روسیه در این نشست است. وی در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران که گفته بود آیا روسیه را به این نشست دعوت خواهند کرد یا خیر، گفت که ابتدا آن کشور باید به دلیل «جنایات جنگی» در دادگاه بین‌المللی محاکمه شود و سپس از این طریق می‌توانند به این نشست دعوت شوند. اینکه کولبا در بخش اول سخنانش سازمان ملل و دبیرکل آن را برای نشست صلح خود به عنوان ضامن معرفی می‌کند و در جای دیگر مسکو را خارج از دایره این نشست اعلام کرده و بر آنها می‌تازد دقیقاً نشانگر ادامه منازعه است. در پاسخ به این اظهارات کولبا، دیمیتری پولیانسکی، معاون نماینده دائم روسیه در سازمان ملل اعلام کرد که برگزاری «اجلاس صلح» درباره اوکراین بدون مشارکت مسکو غیرممکن است. ازسوی‌دیگر، پس از سخنان وزیر خارجه اوکراین، دفتر دبیرکل سازمان ملل اعلام کرد که او تنها در صورتی آماده است در نشست صلحِ مطرح شده از سوی اوکراین میانجیگری کند که همه طرف‌ها از جمله روسیه با آن موافقت کنند. به عبارتی دیگر گوترش معتقد است که اگر روسیه در این نشست حضور نداشته باشد، عملاً برگزاری آن وقت تلف کردن است که این برخلاف میل کی‌یف تلقی می‌شود. اینکه اوکراینی‌ها پس از سفر زلنسکی به آمریکا پیشنهاد نشست صلح می‌دهند ولی روسیه را دعوت نمی‌کنند و در امتداد آن دبیرکل سازمان ملل هم آن را مشروط می‌کند، صرفاً یک پیام دارد: آمریکا مایل به اتمام جنگ نیست و روسیه هم هنوز به آنچه می‌خواهد دست نیافته است. این همان فریب یا «نعل وارونه» است که به واسطه تضاد منافع قدرت‌ها بار دیگر نمایان شده؛ اما با نام نشست صلح!