فرشاد گلزاری

 هیچ روزی نیست که به رسانه‌ها رجوع کنیم و خبری از جنگ اوکراین یا حواشی آن مقابل دیدگانمان قرار نگیرد. منازعه‌ای که به صورت کلی ما را می‌تواند به دوران دوقطبی شدن جهان ببرد. دنیایی که آن روزها توسط بلوک غرب به رهبری ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به عنوان رهبری و هدایت کننده بلوک شرق به محلی برای مجادله تبدیل شد و با فروپاشی شوروی به نوعی ناظرِ یک نظام تک قطبی بودیم. اینکه بعد از سقوط شوروی چه اتفاقی برای جهان رخ داد و اوضاع و ااحوال به کدام سمت و سو رفت، موضوعی است که ماه‌ها و حتی سال‌ها می‌توان در مورد آن قلم زد اما بحث این است که با گذشت این سال‌ها، برخی مولفه‌های جنگ اوکراین ما را در پلانِ کلان و کلی به یاد آن دوران میندازد. آنچه از 24 فوریه سال جاری میلادی در دنیا اتفاق افتاد بی‌شک پرونده‌ای است که ایالات متحده به رهبری جو بایدن با ذکاوت تمام عیار در دامان کرملین قرار داد. ذکاوتی که اصلی‌ترین بازوی تئوریک و عملیاتی آن سازمان سیا بود. نهادی که در ادبیات سیاسی ایالات متحده در کنار وزارت خارجه، پنتاگون، کاخ سفید و وزارت خزانه‌داری به عنوان پنجمین نهاد فقراتی آمریکا و شاید مهمترین رُکن تاثیرگذار در سناریوها و پروژه‌های این کشور دهه‌ها است که در حال هدایت موضوعاتی است که به منافع ملی واشنگتن متصل است. سیا همانگونه که جو بایدن اشاره کرده بود، به صورت کاملاً هوشمندانه توانست به رهبری ویلیام برنز در مورد پرونده اوکراین، چنان صحنه‌سازی کند که روسیه را به سمت حمله به اوکراین تحریک کند و اتفاقاً این تحریک از نظر واشنگتن بسیار درست افاقه کرد. واقعیت این است که اگر امروز ولادیمیر پوتین پریشان خاطر است و رویکردهای رادیکالش بر راهبردهای معقولانه‌اش می‌چربد، دلیلی ندارد جز همین موضوع. پوتین برای همه شاید یک رئیس جمهور باشد اما برای بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان هنوز هم به عنوان یک افسر کهنه‌کار ک.گ.ب شناخته می‌شود. حال این افسر اطلاعاتی به نظر می‌رسد که در دام سیا گیر کرده ولی نمی‌خواهد حتی یک قدم عقب‌نشینی کند. روسیه برآوردهای غلطی نسبت به اوکراین داشت. او کشوری که شهروندانش به زبان مردمان مسکو و پیترزبورگ سخن می‌گویند و حتی همسر برخی از سربازان ارتش روسیه را زنان اوکراینی تشکیل می‌دهد را مورد حمله قرار داد با این خوش‌بینی که قرار است کمتر از یکماه بعد بر آن مسلط شود. همه این موضوعات شاید تکرار مکررات باشد اما واقعیتی است که همین حالا و چند روز پیش باعث شده تا حاکم کرملین دو موضع عجیب و غریب اتخاذ کند که حالا به موضوع جدالِ سیاسی میان مقامات اروپا و آمریکا تبدیل شده است.

جیمز استاوریدیس، رئیس سابق فرماندهی ائتلافی عالی اروپای ناتو: پوتین با صدور فرمان‌ بسیج نیروهایی ذخیره و تهدید اتمی نشان داد که کاملاً مستأصل است. حال باید دید که او به سیم آخر می‌زند و انگشت بر شلیک اتمی می‌فشارد یا اینکه باز هم یک بلوف سیاسی از روی ترس را مطرح کرده است

تهدید اتمی در قرن بیست و یکم!

تهدید پوتین مبنی بر استفاده از سلاح هسته‌ای علیه اوکراین آن هم در قرن بیست و یکم موجی از واکنش‌ها را از سوی ایالات متحده و شرکای اروپایی‌اش در پی داشته است. لیز تراس، نخست‌وزیر بریتانیا اعلام کرده که پوتین در حال بلوف زدن است و مقامات آمریکا و رئیس‌جمهوری اوکراین صرفاً به اعلام هشدارهای کوبنده و تند و تیز اکتفا کرده‌اند

اصل مطلب از این قرار است که رئیس جمهور روسیه چهارشنبه گذشته طی یک سخنرانی تلویزیونی ضبط شده فرمان بسیج محدود 300 هزار نیروی ذخیره و به خدمت گرفتن برخی شهروندان به خدمت رفته که تجربه جنگ را دارند، صادر کرد. اینکه چرا پوتین چنین فرمانی را صادر کرده، متعاقباً به شکست‌های اخیر ارتش کشورش در نواحی شرقی اوکراین مربوط می‌شود. عکس‌ها و ویدئوهای منتشر شده از لحظه عقب‌نشینی ارتش روسیه از این مناطق و به جا ماندن غنیمت‌ها به خوبی نشان می‌دهد که نه تنها برآوردهای تیم نظامی پوتین در مورد جنگ اوکراین غلط بوده بلکه بیانگر این است که سربازان قوای روس انگیزه ایدئولوژیک برای ادامه نبرد در خاک همسایه خود ندارند. شکستِ نظامی روس‌ها در شرق اوکراین و پیشروی نیروهای زلنسکی در این مناطق به حدی برای مسکو گران تمام شد که اولاً پوتین دستور برگزاری رفراندوم در مناطق لوهانسک و دونتسک را در تاریخ 23 تا 27 سپتامبر صادر کرد تا بتواند حداقل این مناطق را که از سال 2014 در اختیار دارد همانند کریمه تثبیت کنند. دوماً هم دستور بسیج عمومی بود. بسیاری از کارشناسان نظامی در آمریکا و اروپا معتقدند که این فرمان به نوعی به معنای احتمال گسترش و تعمیق حملات روسیه بعد از رفراندوم مذکور خواهد بود. اما سومین مساله تهدید اتمی پوتین است. رئیس جمهوری روسیه پس از اعلام بسیج عمومی با اشاره به اینکه کشورش آمادگی استفاده از سلاح اتمی در جنگ را دارد، تاکید کرد که این یک بلوف سیاسی نیست. اینکه آیا پوتین از سلاح هسته‌ای علیه اوکراین آنهم در قرن بیست و یکم استفاده می‌کند یا خیر موضوعی نیست که بتوان به راحتی درمورد آن نظر داد، اما ایالات متحده و شرکای اروپایی‌اش از همین سخنان او بر علیه کرملین استفاده می‌کنند. به عنوان مثال لیز تراس، نخست‌وزیر تازه کار بریتانیا اعلام کرده که پوتین در حال بلوف زدن است و مقامات آمریکا و رئیس جمهوری اوکراین صرفاً به اعلام هشدارهای کوبنده و تند و تیز اکتفا کردند. شاید بهترین تفسیر را جیمز استاوریدیس، دریادار بازنشسته ارتش آمریکا و رئیس سابق فرماندهی ائتلافی عالی اروپای ناتو از رفتار پوتین ارائه کرده است. او دو روز پیش اعلام کرد که پوتین با صدور این فرمان‌ها نشان داد که کاملاً مستأصل است. حال باید دید که او به سیم آخر می‌زند و انگشت بر شلیک اتمی می‌فشارد یا اینکه باز هم یک بلوف سیاسی از روی ترس را مطرح کرده است.