فرشاد گلزاری

از دیرباز تاکنون، عربستان به عنوان رهبر کشورهای حاشیه ‌خلیج‌فارس شناخته می‌شد و دلیل این امر مدیریت اماکن مقدسه مانند مکه و مدینه بود. همین موضوع باعث شد تا خاندان سعودی طی این سال‌ها خود را به عنوان «خادمین حرمین» به دنیا معرفی کنند؛ اما این عنوان از حدود سه دهه پیش آرام آرام در حال رنگ باختن است. همه به یاد دارند که سعودی‌ها در تحولات افغانستان با هزینه‌های سرسام‌آور و طی همکاری پشت‌پرده با پاکستان و آمریکا، سازمان تروریستی القاعده را که متشکل از افغان - عرب‌ها بود در اواسط دهه 80 میلادی بنیان نهادند. پس از آن سعودی‌ها در قالب موسسات خیریه که متولی آنها در آن هنگام پادشاه فعلی عربستان یعنی ملک سلمان بود، به عناصر القاعده در جنگ بوسنی کمک مالی کردند تا بتوانند اوضاع را به نفع خود پیش ببرند. در سایر پرونده‌ها از شکل‌گیری طالبان در قندهار گرفته تا حمایت مالی از ژنرال‌های مصر علیه محمد مُرسی، رئیس‌جمهوری وقت مصر و تولد و تقویت داعش برای براندازی نظام‌های سوریه و عراق نیز شاهد حضور و عملکرد منفی سعودی‌ها هستیم. این روند را در مورد ایران و یمن هم به وضوح دیده‌ایم. ریاض با صرف هزینه‌های بسیار زیاد به نوعی سعی کرده تا طی سال‌های گذشته جریان‌هایی مانند الاحوازی و خلق بلوچ را در نوار جنوبی و جنوب شرقی کشورمان تقویت کند و بحث تشدید گسل‌های قومی را در دستور کار قرار داده اما در یمن اوضاع کمی تفاوت دارد. عربستان از سال 2015 میلادی تاکنون، به مدت شش سال است که به صورت بی‌وقفه، انواع و اقسام پروژه‌های سیاسی و نظامی را علیه یمن اجرایی کرده است. به عنوان مثال در دو تا سه سال اول جنگ حملات هوایی علیه یمن به حدی افزایش پیدا کرد که تلفات آن روزانه به صدها نفر رسید و پس از آن شاهد ورود زمینی نظامیان سعودی‌ به خاک یمن بودیم. ریاض معتقد بود که یمن نباید به صورت مستقل رفتار کند و به همین دلیل مقامات عربستان بارها این کشور را تنها در حد یک استان خود قلمداد کرده بودند. با گذشت این روند و آرام آرام اختلاف‌نظرها در جنگ یمن پدیدار شد و اوضاع به حدی وخیم شد که حتی امارات به عنوان متحد عربستان در یمن هم از این پرونده کنار کشید و نیروهای خود را به کشور بازگرداند. در این میان سعودی‌ها با گرفتن چندین مشاوره از کشورهای اروپایی و آمریکا به سمتی حرکت کردند که بتوانند با مذاکره سیاسی پرونده یمن را به سرانجام برسانند اما این اقدام آنها هم نتوانست موثر واقع شود. با رفتن ترامپ اما اوضاع و احوال در منطقه تغییر کرد؛ چراکه جو بایدن و تیمش بارها اعلام کردند که باید پرونده یمن به صورت کاملاً مشخص بسته شود و اوضاع سر و سامان پیدا کند. این موضع کاخ‌سفید بدون تردید سعودی‌ها را بسیار نگران کرده است، ولی در سوی دیگر ماجرا شاهد آن هستیم که بسیاری از کشورها همچنان معتقدند که ریاض در باتلاق جنگ یمن اسیر شده و از سوی دیگر نمی‌تواند از این بحران سیاسی سالم خارج شود.

درست است که امارات صرفاً سفیر لبنان را احضار کرده، اما بعید نیست که این کشور هم اقدام به اخراج سفیر بیروت از ابوظبی کند؛ اما در هر حال عربستان به شدت از اینکه یک کشور دیگر در منطقه علیه ریاض و اقدامات آن در پرونده یمن سخن بگوید، هراس دارد

ماجرای یک مصاحبه!

برخی منابع اعلام کرده‌اند سخنان وزیر اطلاع‌رسانی لبنان در مصاحبه با شبکه الجزیره در زمانی انجام شده که او هیچگونه سمتِ دولتی نداشته اما به هر ترتیب او که از طیف مارونی‌ها (مسیحیان لبنان) به شمار می‌آید، عملاً حالا به سیبل انتقادهای عربستان و احزاب لبنانی حامی ریاض تبدیل شده است

چندی پیش مصاحبه‌ای توسط برنامه پارلمان ملت که متعلق به الجزیره است، از این شبکه منتشر شد که در این برنامه جورج قرداحی، وزیر اطلاع‌رسانی لبنان به شدت از عملکرد عربستان در یمن انتقاد کرد. او در این برنامه صریحا سعودی‌ها را بازنده جنگ یمن معرفی کرد و در ادامه سخنان خود، تمام حملاتی که از سوی انصارالله یمن و کمیته‌های مردمی این کشور علیه امارات و عربستان انجام شده را، دفاع متقابل و مشروع خواند. همین موضوع باعث شد تا وزارت خارجه عربستان پس از پخش این مصاحبه ویدئویی، سفیر لبنان در ریاض را فرابخواند، اما اوضاع به سرعت به سمت وخیم‌تر شدن پیش رفت. در این میان ولید بخاری، سفیر عربستان در لبنان به ریاض فراخوانده شد و به موازات آن سفیر لبنان در عربستان هم اخراج شد. کمی بعد بحرین هم اعلام کرد که سفیر لبنان در منامه را اخراج کرده است اما داستان به همینجا ختم نشد. روز گذشته (شنبه) وزارت خارجه کویت با انتشار بیانیه‌ای به سفیر لبنان در این کشور ۴۸ ساعت فرصت داد تا خاک کویت را ترک کند. عربستان همچنین تصمیم گرفته تمام واردات از مبدأ لبنان را متوقف کند و به منظور تامین امنیت شهروندانش در شرایط ناامن لبنان، آنچه قبلاً در مورد ممنوعیت سفر شهروندان سعودی به لبنان صادر شده بود را تمدید کرد. در مقابل، تیم بحران وزارتی کابینه دولت لبنان که رهبری آن را نجیب میقاتی به عهده دارد، خواستار گفت‌وگوی برادرانه با عربستان و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس برای حل و فصل مشکل پیش آمده شد. در این میان دو نکته بسیار مهم وجود دارد. نخست‌ اینکه برخی از منابع اعلام کرده‌اند سخنان وزیر اطلاع‌رسانی لبنان در مصاحبه با شبکه الجزیره در زمانی انجام شده که او هیچگونه سمتِ دولتی نداشته و صرفاً یک شهروند عادی تلقی می‌شده است. او که از طیف مارونی‌ها (مسیحیان لبنان) به شمار می‌آید، عملاً حالا به سیبل انتقادهای عربستان و احزاب لبنانی حامی ریاض تبدیل شده است. نکته دوم این است که اخراج سفرای لبنان از کویت و بحرین هم دقیقاً به ما نشان می‌دهد که سعودی‌ها در حال اجماع علیه بیروت هستند. درست است که امارات صرفاً سفیر لبنان را احضار کرده، اما بعید نیست که این کشور هم اقدام به اخراج سفیر بیروت از ابوظبی کند؛ اما در هر حال آنچه که در این میان باید موردتوجه قرار بگیرد این است که عربستان به شدت از اینکه یک کشور دیگر در منطقه علیه ریاض و اقدامات آن در پرونده یمن سخن بگوید، هراس دارد. سعودی‌ها میلیاردها دلار طی شش سال گذشته در یمن هزینه کرده‌اند و حالا به هر ترتیب که شده به دنبال آن هستند تا اوضاع را به نفع خود مدیریت کنند. در همین راستا و در پشتیبانی از سخنان وزیر اطلاع‌رسانی لبنان علیه عربستان، روز گذشته (شنبه) محمدعلی الحوثی، عضو شورای عالی سیاسی یمن اعلام کرد که واردات تمام محصولات عربستان به یمن از گذرگاه های تحت کنترل این جنبش ممنوع است. نکته‌ای که در انتها باید مورد توجه قرار بگیرد، گام بعدی سعودی‌ها در لبنان است. آنها چندی پیش با حمایت از سمیر جعجع، رهبر حزب قوات اللبنانیه، سعی کردند تا با راه انداختن یک درگیری مسلحانه و کشته شدن چندین نفر از طرفداران جنبش أمل و حزب‌الله، پای این جریان را به یک پرونده دیگر باز کنند و به نوعی مسلمانان را در مقابل مسیحیان لنان قرار دهند که این امر محقق نشد. حالا خاندان سعودی سعی می‌کنند تا با ائتلاف‌سازی در منطقه علیه بیروت و همچنین فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک، لبنان را وارد یک به‌هم‌ریختگی دو وجهی در عرصه داخلی و منطقه‌ای کنند. حال باید دید که دیکته‌های عربستان می‌تواند وجهه مخدوش این کشور در یمن را تطهیر کند یا دست به تلافی‌جویی شدیدتر می‌زند.