فرشاد گلزاری

 در زمان روی کار آمدن بوشِ پسر، به عنوان چهل و سومین رئیس‌جمهوری ایالات متحده؛ بسیاری از تحلیلگران امنیت ملی آمریکا آرام آرام بحث تقابل کشورشان با چین را مطرح کردند.

اوضاع و احوالِ منازعه میان پکن و واشنگتن در مورد تایوان آن هم در دوران بایدن کمی با دولت‌های قبل از آن فرق می‌کند، چراکه اظهارنظر مقامات نظامی دو طرف، بیش از سخنان سیاستمدارانشان است

بوشِ پسر که در انتخابات سال 2001 توانست پیروز میدان شود، اساساً از اصول محافظه‌کاری حزب جمهوریخواه پیروی می‌کرد و به همین دلیل در پشت پرده به او گفته شده بود که احتمالاً باید بحث تقابل با پکن را پیش بگیرد، اما نه به صورت جدی و مداوم. این استراتژی دقیقاً همان برنامه‌ای بود که قرار شد بوش پسر آن را پیش بگیرد اما واقعیت این است که حادثه 11 سپتامبر تمام این معادلات را بر هم زد و در نهایت ایالات متحده مجبور شد تا برای پاسخ به اولین حمله نظامی که به خاک آمریکا شده بود، سربازان خود را وارد افغانستان و سپس عراق کند. این حضور اگرچه تا همین امروز در عراق ادامه دارد و چندی پیش هم در افغانستان به پایان رسید و به گمان بسیاری از ناظران بین‌المللی آورده‌های زیادی برای واشنگتن داشت؛ اما مساله اصلی اینجاست که آمریکا در زمان بوش پسر نتوانست آنگونه که باید چین را مورد هدف قرار دهد.

واقعیت این است که چینی‌ها از اینکه آمریکا وارد دو بحران بزرگ نظامی - سیاسی مانند افغانستان و عراق شده‌ است، به غایت خوشحال بودند؛ چراکه می‌دانستند ایالات متحده باید میلیاردها دلار در این دو کشور هزینه کند و در این مدت چین را به صورت نسبی رها می‌کند. پکن در این مقطع سعی کرد از سرگرم بودن آمریکا در کابل و بغداد به نفع اقتصاد و ساختار نظامی و سیاسی خود استفاده کند. بر این اساس آنها در این مدت بازسازی اقتصاد خود را در دستور کار قرار دادند و از سوی دیگر سعی کردند گفتمان جدیدی از مناسبات دیپلماتیک را به دنیا ارائه دهند که البته تا حد زیادی موفق عمل کردند. چینی‌ها با این اقدام به نوعی زمینه «خیزش اقتصادی» را در زمان باراک اوباما، به عنوان چهل و چهارمین رئیس جمهوری ایالات متحده پایه‌گذاری کردند؛ به گونه‌ای که از زمان به روی کار آمدن وی آنها سعی کردند با دور زدن قانون کُپی رایت، فناوری را از آمریکایی‌ها بدزدند که این اقدام در مورد تکنولوژی گوشی‌های کارخانه آیفون کاملاً مشهود و مشخص است. اوباما البته سیاست تنش متعارف با چین را دنبال کرد اما دونالد ترامپ علناً و عملاً این سیاست را کنار گذاشت و راهبرد تقابل علنی را با چین اننتخاب کرد و حالا بایدن هم به نوعی در حال ادامه همین روند است. در این میان ترامپ ماموریت داشت تا تنش اقتصادی و جنگ تعرفه‌ای را به بالاترین حد برساند اما بایدن به گونه‌ای دیگر عمل خواهد کرد.

رئیس‌جمهوری فعلی آمریکا به دنبال آن است تا سناریوی «آزار سیاسی» را علیه چین اجرایی کند. در این میان ابتداً هنگ‌کنگ به کانون این آزار سیاسی علیه پکن تبدیل شد که چینی‌ها با وضع قوانین سرکوب‌کننده سعی کردند تا این منطقه خودمختار را به دست بگیرند؛ اما منطقه دوم تایوان یا همان تایپه است که چینی‌ها اصرار دارند این عبارت برای تایوان کنونی استفاده شود.

تنشِ گرم یا جنگ سرد؟  

شاید خیلی‌ها تقابل چین و آمریکا بر سر تایوان را با جنگ سرد یکی بدانند، اما واقعیت این است که مولفه‌ها نشان می‌دهد که این تقابل در حال متمایل شدن به نزاع سخت یا یک تنش گرم است که حالا به نظر می‌رسد پای ادوات و تسلیحات نظامی به میان آمده است. برای اثبات این موضوع باید به مانور اخیر نیروی هوایی چین اشاره کرد. روزنامه واشنگتن پست سحرگاه روز گذشته (شنبه) اعلام کرد که 25 فروند هواپیمای جنگی چینی روز جمعه وارد حریم هوایی جزیره تایوان شدند. این روزنامه پرواز این 25 هواپیمای جنگی را قدرت‌نمایی چین علیه تایوان به مناسبت روز ملی چین توصیف کرد.

حدود یک هفته قبل از خودنمایی جنگنده‌های چینی‌ در آسمان تایپه؛ وزیر دفاع تایوان اعلام کرده بود که این جزیره به تسلیحات دوربرد و دقیق به منظور ایجاد بازدارندگی مقابل چین نیاز دارد و به نظر می‌رسد که حالا پکن به این درخواست به صورت دیگری پاسخ داده است

به نوشته این روزنامه، 18 فروند جنگنده جی-۱۶ و دو بمب‌افکن اچ-۶ در میان هواپیماهایی بودند که بر فراز حریم هوایی تایوان به پرواز درآمدند که نشان می‌دهد پکن با یک تیر دو نشان زده است؛ به این معنا که چینی‌ها با انجام این قدرت‌نمایی در درجه اول خواستند تا به تایوان که حالا متحد آمریکا به حساب می‌آید، چنگ و دندان نشان دهند و به نوعی به آنها بفهمانند که اگر پکن بخواهد می‌تواند علیه این کشور دست به هر نوع اقدام نظامی بزند.

در درجه دوم هم چینی‌ها با این اقدام آمریکایی‌ها را مورد خطاب قرار دادند. اما نکته اصلی که در این میان نباید از نظرها پنهان بماند این است که حدود یک هفته قبل از این اقدام چینی‌ها چیو کو-چنگ، وزیر دفاع تایوان اعلام کرده بود که این جزیره خودگردان به تسلیحات دوربرد و دقیق به منظور ایجاد بازدارندگی مناسب مقابل چین که به سرعت در حال توسعه سامانه‌های خود برای حمله به تایوان است، نیاز دارد.

رویترز در این باره می‌نویسد: «تایوان در ماه سپتامبر بودجه دفاعی مازاد به میزان حدود ۹ میلیارد دلار طی پنج سال آتی پیشنهاد داد که شامل موشک‌های جدید می‌شود و همزمان نسبت به نیاز فوری برای ارتقای تسلیحات در مواجهه با تهدید جدی از جانب چین که تایوان را بخشی از اراضی خود می‌داند، هشدار داده است». از نظر رویترز این درخواستِ تایوان تنها یک شنونده دارد که آن هم آمریکا است و نه هیچ کشور دیگری. در این میان تایوان پس از پرواز جنگنده‌های چین بر فراز آسمان این جزیره که به دلیل نفوذ این جنگنده‌ها به عمق حریم هوایی آن، بزرگترین عملیات نفوذ هوایی به حساب می‌آید، لب به اعتراض گشود.

تایوانِ مورد ادعای پکن، یک سال یا بیشتر است که از ماموریت‌های پیاپی نیروی هوایی چین در نزدیکی این جزیره که غالبا در بخش جنوب شرقی منطقه دفاع هوایی آن، که در نزدیکی جزایر پراتاس تحت کنترل تایوان انجام می‌شوند، اعتراض می‌کند اما چینی‌ها باز هم دست به انجام اقدامات مشابه می‌زنند. در همین راستا ژنرال چارلز براون، فرمانده نیروی هوایی آمریکا هم اعلام کرده که نیروهایش به شدت روی رشد چالش و قاطعیت قدرت هوایی نظامی چین در غرب اقیانوس آرام و به سمت ژاپن و تایوان متمرکز هستند.

این موضوع نشان می‌دهد که اوضاع و احوالِ منازعه میان پکن و واشنگتن در دوران بایدن کمی با دولت‌های قبل از آن فرق می‌کند؛ چراکه اظهارنظر مقامات نظامی دو طرف، بیش از سخنان سیاستمدارانشان است. این بدان معنایست که تایوان به محل تلاقی اراده واشنگتن و پکن تبدیل شده است.