فرشاد گلزاری

بالاخره آنچه که بسیاری از مقامات امنیتی و سیاسی دنیا منتظرش بودند و درمورد آن گمانه‌زنی می‌شد، رخ داد. فرودگاه کابل به قربانگاه بسیاری از نظامیان و غیرنظامیان افغان و خارجی تبدیل شد و حالا همه در مورد سه انفجار انتحاری که روز پنجشنبه به وقوع پیوست صحبت می‌کنند.

انفجارهایی که اگرچه فرودگاه کابل را به لرزه درآورد اما به هر ترتیب نشان داد که اوضاع در نمای کلی آنگونه که گفته می‌شود، چندان تحت کنترل نیست. در مورد انفجارهای کابل حرف  پس از انتشار ابعاد و میزان تلفات انفجارهای کابل، شرکای اروپایی بایدن سعی کردند به جای انتقاد از وی، صرفاً نیروهای خود را از افغانستان تخلیه کنند و در نهایت از آنجا خارج شوند تا همانند وی مورد انتقاد این چنینی قرار نگیرند

پس از انتشار ابعاد و میزان تلفات انفجارهای کابل، شرکای اروپایی بایدن سعی کردند به جای انتقاد از وی، صرفاً نیروهای خود را از افغانستان تخلیه کنند و در نهایت از آنجا خارج شوند تا همانند وی مورد انتقاد این چنینی قرار نگیرند

نخستین نکته‌ای که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که از حدود هفته پیش ایالات متحده آمریکا و تمام نهادهای نظامی و امنیتی آن بارها اعلام کرده بودند که تحرکات داعش در افغانستان به خصوص علیه فرودگاه کابل بسیار مشهود و قریب‌الوقوع است. بسیاری از خبرنگاران، تحلیلگران و حتی مقامات کشورهای مختلف، این تهدید را چندان جدی نگرفتند و معتقد بودند که چنین تهدیدهایی در گذشته هم وجود داشته و نباید بیش از حد آنها را بزرگ جلوه داد. به موازات این تفکر خوش‌بینانه، یک سناریوی خطرناک در جریان بود که شاید کمتر کسی به آن توجه کرد و آن استفاده ابزاری از داعش توسط ایالات متحده بود. عمده ناظران امنیتیِ حاضر در کابل معتقدند که تاکید آمریکا بر تهدید داعش و احتمال اقدامات آنها در فرودگاه کابل یک سناریوی از پیش تنظیم شده بود؛ چراکه اگر آمریکایی‌ها واقعاً تهدید داعش را جدی می‌دانستند و داده‌هایی نسبت به اقدامات این جریان در دست داشتند، بدون شک باید جلوی عملیات مذکور را سد می‌کردند تا این میزان خسارت انسانی به خودشان و مردم بی‌دفاع افغانستان که روزهاست آب و غذا نخورده‌اند و به دنبال کوچیدن از وطن خود هستند، وارد نشود. اینکه سه انفجار توسط سه عامل انتحاری که بمب‌های خود را در گالُن‌های آب قرار داده بودند و به میان جمعیت آمدند و ظرف سه ثانیه صدها تن را به خاک و خون کشاندند و آمریکایی‌ها هم صرفاً از چند روز قبل در مورد این مساله صرفاً هشدار می‌دادند، نشان می‌دهد که کاخ‌سفید چندان نسبت به این روند ناخشنود و نگران نبوده است؛ بلکه خبرها نشان می‌دهد که آنها به نوعی در حال طرح یک سناریوی جدید برای ابقای خود یا حداقل اعمال فشار بر طالبان برای تمدید حضورشان در کابل هستند.

اینکه رئیس‌جمهوری آمریکا حدود یک هفته است که صبح تا شب به دنیا می‌گوید که نظامیان کشورش 31 آگوست از افغانستان بیرون می‌آیند، دقیقاً همان سناریوی مورد نظر و احتمالی تیم بایدن است.

آمریکای بایدن می‌خواهد این تصویر را به دنیا نشان دهد که اگر ما (ایالات متحده) در افغانستان نباشیم چنین اتفاق‌هایی رخ می‌دهد اما مساله اینجاست که یک تئوری دیگر هم وجود دارد. تئوری یا نکته دوم این است که شاخه داعش در افغانستان از سال 1394 با عنوان «ولایت خراسان» به صورت علنی پرچم‌های سیاه خود را در ننگرهار، جلال‌آباد و مناطقی که منتهی به مرزهای چین می‌شود، به اهتزاز درآورد و در آن هنگام بسیاری از کشورها سعی کردند تا حضور این جریان تروریستی در افغانستان را به دلیل حضور طالبان و اختلاف این دو طیف با همف چندان جدی نگیرند اما حالا مولفه‌هایی وجود دارد که به خوبی نشان می‌دهد داعش در افغانستان نه تنها کاملاً بر اوضاع اشراف دارد، بلکه حالا به یک متغیر تاثیرگذار و جدی تبدیل شده که به نظر می‌رسد ایالات متحده هم در حال بهره بردن از حضور این ماشین ترور در جای دیگری غیر از خاورمیانه است.

بسیاری از تحلیلگران در داخل و خارج افغانستان، معتقدند که طالبان از انجام این سلسله عملیات توسط داعش با خبر بوده، ولی طالبان این موضوع را تکذیب کرده و در ادامه آن بایدن هم این تئوری را نسبتاً رد می‌کند

حمله به ترامپ و بایدن

شاید برای بسیاری از مخاطبان و حتی متخصصان حوزه افغانستان، انفجارهای روز پنجشنبه کابل چندان مهم نباشد اما باید توجه کرد که در این انفجارها، 13 سرباز مارینز آمریکا کشته شدند و 18 نظامی دیگر هم به شدت جراحت برداشتند.  از سوی دیگر وزارت بهداشت افغانستان با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که در نتیجه این حملات 90 نفر کشته و ۱۳۳۸ نفر زخمی شدند که البته این میزان کشته و زخمی مربوط به تیراندازی‌های پس از انفجارها هم می‌شود. این در حالیست که بسیاری از منتقدان افغان که حالا در داخل کشور هستند، معتقدند که طالبان از انجام این سلسله عملیات‌ توسط داعش با خبر بوده، ولی طالبان باز هم این موضوع را تکذیب کرده است. از سوی دیگر رئیس‌جمهوری آمریکا هم حالا معتقد است که طالبان در این عملیات‌نقشی نداشته است و در مقابل منتقدان بایدن می‌گویند که اگر او نقش طالبان را در این عملیات‌ها تایید کند، در ابتدا خودش و سپس ترامپ را به دلیل ادامه گفت‌وگو و ارتباط با طالبان مورد هدف قرار داده است. اما این پایان داستان نبود؛ چراکه حالا جو بایدن اولین و آخرین چهره‌ای است که به صورت تمام و کمال مورد انتقاد تمام دنیا و حتی سیاستمداران داخل کشورش قرار گرفته است.  انتقادها از او تا جایی پیش رفته که دیروز (جمعه) الایز استفانیک، رئیس کنفرانس جمهوری‌خواهان مجلس نمایندگان در توئیتی اعلام کرد که دست‌های جو بایدن به خون آلوده شده و مسئول این فاجعه وحشتناک امنیت ملی و بشری، ضعف و رهبری نادرست بایدن است. این انتقاد جمهوریخواهان اگرچه بسیار تند به حساب می‌آید؛ اما واقعیت مطرح است. دونالد ترامپ هم او را به صورت علنی مورد سرزنش قرار داد و اعلام کرد که فاجعه کابل نباید هرگز رخ می‌داد. روسیه هم به صورت علنی اعلام کرد که این هشدار را از قبل به واشنگتن داده که به زودی داعش در کابل دست به عملیات می‌زند اما گویا آمریکایی‌ها توجه چندانی نکردند. رایان کروکر، سفیر سابق آمریکا در افغانستان هم اعلام کرده خشونت‌های بیشتری در راه است. جان بولتن، مشاور امنیت ملی دولت ترامپ هم اعلام کرد که علاوه بر بایدن، دونالد ترامپ هم به دلیل مشروعیت دادن به طالبان در این میان مقصر است.

ژنرال اچ.آر مک‌مستر، مشاور امنیت ملی دولت ترامپ هم خواهان ابطال توافق با طالبان است و معتقد است که حملات اینچنینی داعش در کابل، تازه ابتدای راه را به تصویر کشیده و باید منتظر پیامدهای وخیم‌تر بود. شرکای اروپایی بایدن اما سعی کردند به جای انتقاد از وی، صرفاً نیرهای خود را از افغانستان تخلیه کنند و در نهایت از آنجا خارج شوند ولی آنچه حالا رخ داده، به راه افتادن سیل انتقادهای چند ضلعی از سوی افغان‌ها و مخالفان داخلی و منطقه‌ای بایدن در مورد وضعیت افغانستان است که حالا این انفجارها بر غلظت آن افزوده و مخالفانش به نوعی خواستار استعفای وی شده‌اند.