سیدمحمد میرزامحمدزاده

حتی اگر آنگلا احساساتی شده بود، اما نشانی از آن در حین صحبت‌هایش دیده نمی‌شد؛ سخنرانی او در روز 29 اکتبر (هفتم آبان ماه) چند نکته بسیار کلیدی داشت، نکات کلیدی و شگفت انگیز. اما مسئله اصلی کناره‌گیری او از قدرت بود. بر اساس این تصمیم، آنگلا مرکل، قرار است در ماه دسامبر (آذر - دی) از رهبری اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان، موسوم به CDU، کناره‌گیری کند؛ در واقع پایان نزدیک به 2 دهه رهبری قدرتمندترین حزب سیاسی آلمان. وی همچنین در این سخنرانی مهر تأئیدی بر شایعات در مورد منسب صدارت اعظم خود گذاشت: او دیگر صدر‌اعظم  آلمان نخواهد بود.

اگر چه مرکل در سخنرانی خود عنوان کرد که دوست دارد تا سال 2021، یعنی پایان دوره کنونی مجلس، صدراعظم آلمان باقی بماند، اما خودش خوب می‌داند که با افول قدرت و کناره‌گیری از رهبری حزب، چنین چیزی ممکن نیست.

سخنرانی مرکل، درست یک روز پس از انتخابات منطقه‌ای در ایالت مرکزی هِسِن ایراد شد. حزب دموکرات مسیحی او نتیجه این انتخابات را با اخذ 27 درصد کل آرا از آن خود کرد و به نظر می‌رسد فولکر بوفیر، متحد نزدیک مرکل، رئیس این ایالت باقی بماند؛ اما این انتخابات یک پیام روشن داشت: حمایت مردم از این حزب کاهش مخرب 11 درصدی نسبت به نتیجه انتخابات سال 2013 داشت. حزب چپ میانه سوشیال دموکرات آلمان، موسوم به SPD، نیز 11 درصد از آرای خود را از دست داد و تنها توانست 20 درصد از کل آرا را به خود جلب کند. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که بسیاری از مردم در ایالت هسن قصد تنبیه دولت مرکزی در برلین را دارند؛ دولتی که در آن احزاب متحد محافظه کار به رهبری مرکل، در ائتلاف با حزب SPD، قدرت را در دست دارند. ائتلافی که بیشتر زمان خود در سال گذشته را به کشمکش‌های درونی و منازعات بی‌هدف گذراند و از نظر رأی‌دهندگان دیگر کافی بود. چیزی که مرکل هم آن را درک کرد و در سخنرانی خود گفت: این انتخابات پیام روشنی بود مبنی بر اینکه اوضاع نمی‌تواند اینگونه ادامه یابد.

پس از 13 سال رهبری از سوی مرکل، آلمان آماده تغییر است؛ اگر چه در نگاه اول شاید کسی نداند که چرا آلمان قصد تغییر دارد؛ چرا که اقتصاد از همیشه قوی‌تر و بی‌کاری در پایین‌ترین نرخ کل تاریخ آلمان قرار گرفته است. این کشور موفق شده مسئله موج گسترده پناهجویان در سال‌های 2015 و 2016 را حل کند و ورود مهاجران از آن زمان به آلمان به طور شگفت‌انگیزی کاهش داشته است. اما مسئله مهاجران چیزی نبود که در کمپین‌های انتخاباتی ایالت هسن مرکز توجه باشد.

تارستِن هَس، از دانشگاه آزاد برلین می‌گوید: نارضایتی‌ رأی‌دهندگان از سیاست‌ها نبود، بلکه از نحوه اجرای سیاست‌ها بود. 

کشمکش‌های سیاستمداران در برلین در واقع این احساس را ایجاد کرد که سیاستمداران دیگر با مردم نیستند و به جای خدمت به کشور به فکر منافع و مسائل خود هستند. همچنین وفاداری به آرمان‌های احزاب سنتی ضعیف شده است و رأی‌دهندگان احتمالا کمتر بر اساس وفاداری به یک اتحادیه تجاری، کلیسا یا یک طبقه خاص اجتماعی رأی می‌دهند. سیاست این روزهای آلمان بحث بر سر شفافیت احزاب و بحث بر سر سیاست باز یا بسته است؛ سوالی که احزاب چپ میانه سبزها و راست پوپولیست آلترناتیو برای آلمان موسوم به AfD در مورد آن مشی مشخصی دارند و همین موضع دلیل موفقیت آنها را توجیه می‌کند. در مقابل احزاب CDU و SPD در موضوعاتی همچون مسئله مهاجرت، دیدگاه‌های کاملا متناقض دارند و بر همین اساس در ایالت هسن حامیان حزب CDU به طور مساوی بین دو حزب سبزها و AfD تقسیم شدند. 

حالا جانشین خانم مرکل باید تصمیم بگیرد که خطی مشی حزب را چطور بچیند؛ همچون مرکل راه میانه را در پیش بگیرد و آرای بیشتری را به حزب AfD ببازد؟ یا آنکه مسیر محافظه‌کارانه‌تری را در پیش بگیرد و ریسک مهاجرت لیبرال‌ها را به سمت حزب سبزها به جان بخرد؟ در ماه دسامبر (آذر – دی)، نمایندگان حزب CDU در کنفرانس خود در شهر هانبورگ به این سوال پاسخ می‌دهند؛ کنفرانسی که قرار است در آن رهبر حزب مشخص شود، کسی که احتمالا صدراعظم انتخابی آتی حزب خواهد بود.

رقابت آغاز شد

تا کنون سه کاندیدا به طور مشخص برای رهبری حزب اعلام حضور کرده‌اند. هر فردی که در این بین قدرت را در دست گیرد، برای AfD خبر بدی است. مرکل همیشه نماد تنفر این حزب بوده است. شعار آلمانی “Merkel muss weg” یا مرکل باید برود، همواره در طول سالیان شعار کمپین‌های این حزب بوده و قرار بود در سه دوره انتخابات ایالتی سال آینده آلمان نیز از آن بهره ببرند. رهبر آتی حزب CDU اگر فردی محافظه‌کارتر از مرکل باشد، می‌تواند رأی دهندگان ناراضی را اندکی آرام کند و این برای حزب AfD همچون کابوس است.

آیا مرکل صدر اعظم می‌ماند؟

این مسئله بستگی به رهبر آینده حزب دارد که بتواند با مرکل کار کند یا خیر و همچنین حزب ائتلافی SPD نیز باید با او کنار بیاید که اگر رهبر آتی راستگرا باشد، این مسئله بعید است. در همین حال در بیرون از آلمان، لیبرال‌ها در سوگ از دست دادن «رهبر جهان آزاد» نشسته‌اند، عنوانی که مرکل هیچگاه آن را دوست نداشت. هرچند که سیاست خارجی آلمان فرای افراد است، اما جای خالی مرکل به عنوان یک مذاکره کننده کهنه‌کار و قهار که قادر به چسباندن دست‌ها به یکدیگر بود، حتما حس می‌شود.