فرشاد گلزاری

نشست گروه هفت که از روز جمعه شروع شده، همچنان در کانون توجه رسانه‌های دنیا قرار دارد. نشستی که هفت غول صنعتی دنیا یعنی آمریکا، بریتانیا، آلمان، فرانسه، کانادا، ایتالیا و ژاپن را شامل می‌شود و با حضور جو بایدن، رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است که این خود به سوژه خبرنگاران تبدیل شده است.

در همین راستا یک منبع آگاه در مذاکرات گروه هفت به خبرگزاری رویترز گفته است که جو بایدن بر خلاف دونالد ترامپ لحن و رویکردی کاملاً متفاوت را در قبال اجلاس گروه هفت در پیش گرفته و اجازه به بحث صریح و شراکت درباره مسائل جهانی بدون ایجاد آشوبی مختل‌کننده را داده است.

این منبع پس از مقایسه نشست امسالِ گروه هفت با سال‌های گذشته اعلام کرد که قبلاً این اجلاس عادت به آشوب کامل داشت؛ چراکه قبل از این ما تمام وقت عصبی بودیم و تلاش می‌کردیم که گروه هفت دست نخورده بماند و حالا شما دیگر مجبور نیستید نگران آن باشید که تنها دلیلش نبود دونالد ترامپ است.

برخی کشورهای اروپای شرقی توان همراه شدن با واشنگتن علیه چین را به دلیل نفوذ این کشور ندارند که نمونه بارز آ نرا باید ماجرای تاسیس دانشگاه چینی در مجارستان دانست که دردسرهای بسیاری برای دولت این کشور ایجاد کرد

فارغ از منابع خبری امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه نیز پیشتر گفته بود که آمریکای تحت ریاست جمهوری بایدن مجدداً به عنوان یک رهبر مشارکت‌کننده جهان آزاد بازگشته است که این نشان دهنده آسودگی خاطر بسیاری از هم‌پیمانان کلیدی آمریکا مبنی بر پایان یافتن آشوب ریاست جمهوری ترامپ است. تمجید از بایدن البته به این شدت عریان و برهنه نبود، بلکه نه ماکرون و نه جانسون مقایسه مستقیمی میان بایدن و ترامپ به عمل نیاوردند؛ هر چند که هر دوی آنها لحن مشارکتیِ بایدن را تحسین کردند و گفتند که بعد از شوک‌ها و تحقیرهایی که ترامپ بارها به تعداد زیادی از هم‌پیمانان اروپایی وارد ساخت، احساس آسودگی خاطر در نشست گروه هفتِ امسال وجود دارد.

فارغ از این تعریف و تمجیدها و با عبور از حواشی نشست امسال، آنچه در این میان جلب توجه می‌کند، محورهایی است که به عنوان ستون فقرات این دیدارها در خاک بریتانیا مورد بحث و گفت‌وگوی طرفین قرار گرفته است. بر اساس آنچه که تا به امروز از سوی رسانه‌ها به خصوص مطبوعات و خبرگزاری‌های بریتانیا منتشر شده، جو بایدن که در این نشست نقش محوری را به عهده دارد علاوه مسائل تغییرات اقلیمی، واکسیناسیون جهانی و تجارت بین‌الملل، دو محور را به عنوان دستور کار اصلی نشست امسال مطرح کرده که به نظر می‌آید رهبران شش کشور دیگر هم آن را قبول کرده‌اند.

یکی از این دو محور، بحث تقابل با روسیه است. بسیاری از اعضای گروه هفت و همچنین بایدن معتقدند که ترامپ طی چهار سال گذشته به گونه‌ای اقدام کرد که روسیه و شخص پوتین در حاشیه قرار داشتند و بیشترین تمرکز واشنگتن در عرصه سیاست خارجی بر چین معطوف شد. به همین جهت با نگاهی به افزایش سطح تنش میان مسکو و واشنگتن پس از آمدن بایدن به کاخ‌سفید درمی‌یابیم که دموکرات‌ها به دنبال ضربه زدن به کرملین هستند.

آمریکا و شرکای اروپایی‌اش به این جمع‌بندی رسیده‌اند که چین در حال تعمیق بیش از حد نفوذ خود در سرزمین‌هایی است که غربی‌ها سال‌ها منافع خود را از آنجا تامین می‌کردند

آنها با برجسته کردن پرونده اوکراین، بلاروس و همچنین بازداشت الکسی ناوالنی، رهبر اپوزیسیون روسیه به دنبال آن هستند تا تهدید روسیه را بزرگ جلوه دهند و در این میان به دنبال ائتلاف‌سازی با شرکای اروپایی خود هستند؛ تا جایی که پایگاه دیفنس نیوز روز گذشته (یکشنبه) گزارش داد که سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) ممکن است رسماً در آستانه نشست روسای جمهوری آمریکا و روسیه که قرار است طی روزهای آینده در ژنو انجام شود، با استقرار موشک‌های هسته‌ای مستقر در خاک اروپا مخالفت کند. این دقیقاً همان ائتلافی است که چند روز پیش جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده بدان اشاره کرده بود.

اجماع علیه اژدهای سرخ

در این میان اما به نظر می‌آید که محور دوم یعنی «تقابل و اجماع علیه چین» از موضوع اول که روسیه بود، مهمتر است. باید بپذیریم که در ساختار سیاست خارجی ایالات متحده اساساً یک هرم ایستا و ثابت است که با رفتن ترامپ و آمدن بایدن قرار نیست تغییر شگرفی در آن روی بدهد.

همه به یاد دارند که ترامپ یک نبرد تمام‌عیار را علیه پکن با به راه انداختن جنگ تعرفه‌ای و حتی اخراج دیپلما‌ت‌ها کلید زد و حتی اروپایی‌ها هم از این رویکرد نگران و عصبی شده بودند. اما حال که او کنار رفته و بایدن وارد کاخ‌سفید شده باز هم همین روند ادامه دارد و بر همین اساس باید گفت که واشنگتن باز همان رویکرد را علیه آنچه تهدید اول امنیت ملی خود می‌خواند، پیگیری می‌کند. بر همین اساس است که ایالات متحده سایر رهبران گروه هفت را برای اقدام مشخص در مورد کار اجباری در چین تحت فشار قرار می‌دهد و انتقاد از پکن را در اعلامیه پایانی خود قرائت خواهد کرد.

از سوی دیگر آمریکا و شرکای اروپایی‌اش به این جمع‌بندی رسیده‌اند که چین در حال تعمیق بیش از حد نفوذ خود در سرزمین‌هایی است که غربی‌ها سال‌ها منافع خود را از آنجا تامین می‌کردند. به عنوان مثال ایران، پاکستان، عراق، سوریه، لبنان و حتی کشورهای آفریقایی از جمله جغرافیایی هستند که آمریکا و اتحادیه اروپا آنها را نقاط استراتژیک می‌دانند.

بر این اساس آمریکا در فاز اول سعی دارد اتحاد میان خود و اروپا را سرعت ببخشد و در فاز دوم، واشنگتن سعی می‌کند چین را در حوزه انرژی هدف قرار دهد. در فاز سوم هم ساختار امنیتی، اقتصادی و سیاسی ایالات متحده به گونه‌ای عمل می‌کند که توسعه‌گرایی را بر اساس ادبیات خود تعریف کند تا در نهایت بتواند هزینه‌های زیادی را به چین تحمیل کند که بخشی از این سناریو مشمول توسعه‌گرایی چین در آفریقا می‌شود. نکته‌ای که در اینجا باید مورد توجه قرار بگیرد این است که برخی کشورهای اروپای شرقی توان همراه شدن با واشنگتن علیه چین را ندارند.

به عنوان مثال ماجرای تاسیس دانشگاه چینی در مجارستان دردسرهای بسیاری را برای دولت این کشور ایجاد کرد. این البته موضوع تازه‌ای نیست؛ چراکه طی ماه‌های اخیر مجارستان نشان داده که می‌خواهد پیش از هر زمان دیگر به چین نزدیک شود و گفته شده که میلیون‌ها دُز از واکسن کرونای چین راهی این کشور اروپایی شده است.

از سوی دیگر سرمایه‌گذاری‌های انبوه چین در آلمان هم می‌تواند باعث تعلل برلین در همراهی با آمریکا علیه پکن شود. این نگرانی‌ها در حالی عیان شده که زبیگنیو رائو، وزیر امور خارجه لهستان هم روز گذشته (یکشنبه) از تصمیم بایدن برای عدم دیدار با رهبران شرق اروپا در جریان نخستین سفر خارجی‌اش به بریتانیا انتقاد کرد.