فرشاد گلزاری

بالاخره پس از فراز و فرودهای متعدد، دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری ایالات متحده شامگاه جمعه از عادی‌سازی روابط سودان با اسرائیل خبر داد.

طی ماه‌های گذشته بارها و بارها اخباری مبنی بر اینکه قرار است دو طرف به زودی با یکدیگر وارد روابط شوند، منتشر شده بود؛ ولی گمانه‌زنی‌ِ برخی از تحلیلگران و ناظران بین‌المللی این بود که روابط مذکور بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا علنی خواهد شد.

تمام این تحلیل‌ها با بن‌بست مواجه شد و شاهد آن بودیم که خارطوم و تل‌آویو، علیرغم همه مخالفت‌های داخلی در سودان و همچنین واکنش‌های بین‌المللی و منطقه‌ای، با یکدیگر بیعت کردند و از این پس هر دو طرف را باید شرکای یکدیگر بخوانیم. قبل از آنکه این خبر توسط ترامپ اعلام شود، شاهد آن بودیم که طی هفته‌های اخیر، چندین بار خبرِ خروجِ نام سودان از فهرست کشورهای حامی تروریسم با عناوین و محتوای مختلف بر خروجی خبرگزاری‌ها قرار گرفت که به نظر می‌رسید این موضوع صرفاً هیچ ربطی به اسرائیل ندارد؛ بلکه موضوعی است که یک طرف آن ایالات متحده و طرف دیگرش سودان قرار دارد.

آمریکایی‌ها یا بهتر بگوییم، ترامپ با دریافت 335 میلیون دلار به عنوان غرامت، سودان را از فهرست کشورهای حامی تروریسم خارج کرد که مایک پمپئو، وزیر خارجه ایالات متحده هم چندین روز پیش اعلام کرد که نام خارطوم از این فهرست خارج شده و به نوعی در حال مخابره این پیام بود که پیش‌شرط عادی‌سازی با اسرائیل عملیاتی شده است. شاید برای ترامپ 335 میلیون دلار مهم نباشد، اما برای سودانی‌ها که کشورشان اسیر سیل، بیکاری و فقر است، این رقم بسیار بالا و مهم خواهد بود.

فارغ از ارقام، باید توجه کرد که دولت نظامی حاکم بر سودان به دنبال آن است تا پس از خارج شدن از لیست حامیات تروریسم، بتواند با کشورهای دنیا وارد روابط سیاسی و اقتصادی شود. این موضوع می‌تواند برای نظامیان به یک دستاورد مثبت تبدیل شود و در انتخابات بعدی که قرار است پس از دوران گذارِ سودان برگزار شود، موضع این طیف را مستحکم‌تر خواهد کرد.

نکته‌ای که در اینجا باید مطرح شود این است که بر اساس داده‌های مذکور، زمانی که «عمر البشیر» در رأس کار حضور داشت، سیگنال‌هایی از سوی عربستان و آمریکا به سودان مبنی بر نزدیک شدن به اسرائیل ارسال شده بود؛ اما عمرالبشیر به دلیل دیدگاه‌های اخوانی خود وارد این مقوله نشد. در عوض، «عبدالله حمدوک» که در شرایط کنونی نخست وزیر سودان است، در آن زمان ریاست سازمان اطلاعات و امنیت ملی سودان را به عهده داشت و چند بار با مقامات امنیتی رژیم صهیونیستی دیدار و گفت‌وگو کرده بود. واقعیت این است که کودتای طراحی شده علیه عمرالبشیر که بخش عمده‌ای از طراحی آن به عهده سعودی‌ها بود، مقدمه‌ای شد برای نزدیک شدن اسرائیل به سودان.

تل‌آویو به خوبی بر جایگاه سودان در شمال و شاخ آفریقا اشراف دارد و به همین دلیل باید گفت که اسرائیل به آرزوی دیرینه خود در مورد سودان رسید. شاید برای مخاطبان سوال شود که چرا صلحِ سودان با اسرائیل و اعلام عادی‌سازی روابط دو طرف تا این حد برای تل‌آویو مهم است؟ باید به خاطر داشته باشیم که یهودی‌ها و به خصوص کابینة فعلی تل‌آویو، همچنان معتقدند که باید رویای تاریخیِ «از نیل تا فرات» را عملیاتی کنند. این شعار حالا تا حد زیادی با عادی‌سازی روابط سودان و اسرائیل قوت گرفته و حتی بخشی  از آن عملیاتی شده است؛ چراکه حالا اسرائیلی‌ها با عادی‌ کردن روابط خودشان و سودان، وارد حریم نیل شده‌اند و به نوعی تل‌آویو حالا بیخِ گوشِ نیل ایستاده است.

از چند روز دیگر سودان باید همه اوامر آمریکا، عربستان، امارات و اسرائیل را اجرا کند که گفته می‌شود یکی از این اوامر قرار دادن نام انصارالله یمن و حزب‌الله لبنان در فهرست گروه‌های تروریستی از سوی شورای انتقالی سودان خواهد بود که فاز جدید ائتلاف‌سازی به شمار می‌رود

سوی دیگر این رویا که فرات قرار دارد هم برای اسرائیلی‌ها مهم است و چندی پیش شنیدیم که اسرائیلی‌ها به دنبال آن هستند تا با عراق هم صلح کنند و بتوانند همانند نیل، به فرات هم دسترسی پیدا کنند! به هر ترتیب این عادی‌سازی روابط برای اسرائیلی‌ها از جهات گوناگون بسیار مهم است؛ اما سوال این است که پیامدهای داخلی این اقدام چه خواهد بود و چگونه سودانی‌ها با آن مواجه خواهند شد.

خیزش اسلامگرایان و احتمال کودتا

سودان به دلیل جغرافیایی که دارد، محیط بسیار مناسب و استراتژیکی برای اسرائیل و همچنین ایالات متحده به حساب می‌آید؛ چراکه با حضور در این کشور به راحتی می‌توان بر مصر، لیبی، تونس، اتیوپی، چاد، اریتره و از همه مهمتر، «دریای سرخ» اشراف کامل داشت.

 به همین دلیل علیرغم لاپوشانی و مخفی‌کاری‌هایی که از سوی آمریکا، اسرائیل و دولت سودان صورت می‌گیرد، بدون‌شک اسرائیل به زودی و کمتر از آنچه به تصور آید، اقدام به تاسیس پایگاه‌های نظامی و اطلاعاتی خود در سودان به خصوص در پهنة دریای سرخ خواهد کرد تا بتواند اشراف خود را بر تهدید‌های مورد نظرش بالا ببرد و منافع امنیتی- اقتصادی رقبای خود را مورد هدف قرار دهد.

 در این میان وزارت امور خارجه آمریکا بعد از توافق عادی‌سازی روابط میان سودان و رژیم صهیونیستی، از تخصیص بسته کمک‌های ۸۱ میلیون دلاری برای بحران بشردوستانه سودان خبر داد که گفته می‌شود این کمک مالی بیش از ۶۴ میلیون دلار از دفتر کمک‌های بشردوستانه آژانس توسعه بین‌المللی ایالات متحده و ۱۷ میلیون دلار از دفتر جمعیت، پناهندگان و مهاجرت در وزارت امور خارجه این کشور را شامل می‌شود.

تزریق پول به بدنه اقتصادی سودان یک موضوع مهم است اما مشخص نیست که این وعده‌ها تا چه حد و در چه بازه زمانی عملیاتی می‌شود. به همین دلیل ما شاهد آن هستیم از زمانی که توافق عادی‌سازی میان دو طرف اعلام شده، جریان‌ها و شخصیت‌های مهم این کشور اقدام به اعتراض در این مورد کرده‌اند. به عنوان مثال صادق المهدی، رئیس حزب الامه سودان با انتشار بیانیه‌ای در صفحات شبکه‌های اجتماعی اعلام کرد : «به عنوان رئیس همایش اعتدالی جهانی و به عنوان شخصی که در مقابل دولت سابق ایستاد تا انقلاب به پیروزی رسید و به عنوان شخصی که در تشکیل دوره انتقالی سهیم بود، به نشانه مخالفت با بیانیه مشترک نمایندگان دولت انتقالی با دونالد ترامپ برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل؛ از کنفرانس وزارت امور دینی کنار می‌کشم».

شعارِ «از نیل تا فرات» با عادی‌سازی روابط سودان و اسرائیل قوت گرفته و حتی بخشی  از آن عملیاتی شده است؛ چراکه اسرائیلی‌ها وارد حریم نیل شده‌اند و به نوعی تل‌آویو حالا بیخِ گوشِ نیل ایستاده‌ است

این واکنش را اگر در کنار مواضع دو حزب «کنگره مردمی» و «بعث» سودان قرار دهیم، می‌توانیم به این نتیجه برسیم که درونِ ارتش سودان هم احتمال دودستگی و چندصدایی وجود دارد؛ چراکه بخشی از ارتش اسلامگرایانی هستند که ریشه اخوانی دارند و عادی‌سازی با اسرائیل می‌تواند آنها را تحریک و خشمگین کند تا درنهایت به کودتا منجر شود.  از سوی دیگر باید توجه داشته باشید که از چند روز دیگر سودان باید همه اوامر آمریکا، عربستان، امارات و اسرائیل را اجرا کند که گفته می‌شود یکی از این اوامر قرار دادن نام انصارالله یمن و حزب‌الله لبنان در فهرست گروه‌های تروریستی از سوی شورای انتقالی سودان خواهد بود که فاز جدید ائتلاف‌سازی به شمار می‌رود.