فرشاد گلزاری

 روز به روز بر آمار مبتلایان و تلفات کرونا اضافه می‌شود. تابوت‌ها پشت یکدیگر قرار می‌گیرند و تمام دنیا ظرف کمتر از سه ماه بوی مرگ به خود گرفته است. عده‌ای با عینک سیاسی به شیوع کووید-19 نگاه می‌کنند و برخی دیگر به دنبال آن هستند تا تئوری توطئه را میان چین و آمریکا تقسیم و طرفین را متهم اصلی وضعیت موجود اعلام کنند، اما با این حال متضرران اصلی مردم هستند. شاید تا همین 6 ماه پیش که هیچکس حتی نامی از کرونا و آثار مضر آن نمی‌دانست، تمام کشورها بدون توجه به خطرات شیوع این طاعونِ عصر، آزادانه به خرید و فروش سلاح و نفت می‌پرداختند و بر آتشِ مخاصمات مسلحانه و منازعات سیاسی، بنزین می‌ریختند اما حالا اوضاع کمی فرق کرده است. جامعه ملل بدون تردید در وضعیت کنونی به دو یا چند دسته تقسیم می‌شود. دسته نخست آن طیفی هستند که حتی در این شرایط به دنبال طرح سناریوهای متعدد هستند تا بتوانند کشورهایی که به عنوان دشمن از آنها نام برده می‌شود را با یک چالش جدی و جدید روبرو کنند؛ به عنوان مثال ابزارِ تحریم یکی از اهرم‌های سیاسی به حساب می‌آید که استفاده از آن به نوعی باعث ایجاد خلل در نظام اقتصادی یک کشور می‌شود که در صورت تشدید و ادامة این روند، بحران اجتماعی و درنهایت فروپاشی حاصل خواهد شد. در این میان اعزام نیروهای نظامی یا حمایت از یک جریان رادیکالِ تروریستی برای حمله به منطقه یا بخشی از پایتخت به قصد اشغال، ارعاب یا تخریب روانی و شکننده جلوه دادن امنیت عمومی هم، یکی از سناریوهای دیگر است که در مواقع بحرانی (مانند شیوع کرونا) در دستور طیف اول قرار می‌گیرد. طیف یا دسته دوم کشورهایی هستند که در درجه وسط (متوسط) قرار دارند و به نوعی تعامل با مللِ به اصطلاح متحد را در دستور کار قرار می‌دهند و به دنبال آن هستند تا شرایط فعلی هم از این سیاست عدول نکنند. این کشورها عموماً کشورهای اروپایی و برخی دیگر از کشورهای آسیایی هستند که از حیث پتانسیل اقتصادی و اجتماعی و پیشرانه‌های فرهنگی، از تعامل بیشتری با دنیا برخوردار هستند. دسته یا طیف سوم که به نظرم باید آنها را «طبقه قربانیان» یا «لایة فراموش شده» بنامیم، اشخاصی هستند که از چند ماه پیش و طی پیشروی کرونا از چین به اروپا، آمریکا و آفریقا یا زیر خاک دفن شده‌اند یا اینکه به دلیل شرایط بسیار وخیم اقتصادی، فقر، بیکاری، جنگ و حوادث طبیعی، آرام آرام در حال اضافه شدن به فهرست فوتی‌ها هستند.

کرونا به خوبی نشان داد که رهبری در جهان و حتی ساختار سازمان ملل که مرجع تنظیم روابط کشورها، حقوق‌بشر، رسیدگی به منازعات و غیره است، نه تنها در پایین‌ترین سطح از نفوذ و وجاهت قرار دارد، بلکه نیاز به بازتعریف ساختارهای آن به‌شدت احساس می‌شود

قحطی، گرسنگی، سپس مرگ!

وضعیت در جهان (خصوصاً در کشورهای آفریقایی و جغرافیای شبه‌قاره و جنوب آسیا) طی یک دهه اخیر بسیار ناگوار بوده است. عدم استقرار نظم و دولت باثبات در جغرافیای مذکور بعلاوه مسائلی مانند سربازگیری کودکان برای اعزام به جبهه‌ها و صفوف منازعات (اعم از بومی، منطقه‌ای و بین‌المللی)، چپاول منابع روزمینی و زیرزمینی توسط قدرت‌های غربی و عربی و هزار و یک دلیل آشکار و پنهان موجب شده تا وضعیت اسف‌بار در این مناطق به سرعت رشد کند. حال در وضعیت کنونی که کرونا هم بدون کوچکترین رحم به صغیر و کبیر در حال پیشروی است، شاهد آن هستیم که علاوه بر هشدار سازمان ملل و صندوق بین‌المللی پول در مورد اقتصاد بین‌الملل، مسائلی دیگری مطرح شده که لرزه بر اندام بشریت می‌اندازد. به عنوان مثال مدیر برنامه جهانی غذای (WFP) سازمان ملل متحد هشدار داده که، جهان نه فقط با «بیماری‌های همه‌گیر جهانی»، بلکه «فاجعه انسانی جهانی» مواجه است و از شورای امنیت درخواست اقدام سریع و تبیین راهبرد کرده است. در گزارش روز گذشته (چهارشنبه) تارنمای سازمان ملل متحد آمده است که «دیوید بیزلی» مدیر اجرایی برنامه جهانی غذا روز سه‌شنبه از طریق تماس ویدئویی به اعضای شورای امنیت گفته است که شیوع جهانی کووید-۱۹ در سال جاری، وخیم‌ترین بحران انسانی را از زمان جنگ جهانی دوم به بار آورده است. او از واژه «طوفان کامل» برای تشریح اوضاع و احوال کنونی استفاده کرد اما این مسأله بخش کوچکی از گزارش وی به حساب می‌آمد. اصل قضیه این است که گزارش او یک هشدار جدی در مورد به صدا درآمدن زنگ خطر گرسنگی و فقر در دنیا است. بیزلی در گزارشش آورده است: در حالی که میلیون‌ها غیرنظامی در کشورهای کرونازده در آستانه خطر گرسنگی قرار دارند قحطی یک احتمال بسیار واقعی و خطرناک است. او همچنین تصویر تیره‌ای را از مواجهه ۱۳۵ میلیون نفر با بحران گرسنگی و حتی بدتر از آن، ارائه کرده و درباره قرار گرفتن ۱۳۰ نفر دیگر در آستانه قطحی ناشی از شیوع ویروس کرونا هشدار داده است. این در حالیست که بر اساس آمارهای منتشر شده در تارنمای سازمان ملل، برنامه جهانی غذا اکنون به نجات حدود ۱۰۰ میلیون نفر کمک می‌کند که این تعداد تا همین چند سال پیش حدود ۸۰ میلیون نفر بود. این آمار به خوبی نشان می‌دهد رشد 20 میلیونی جمعیت گرسنگان و کسانی که قرار است قربانی قحطی شوند، به زودی می‌تواند بیش از این اعداد و ارقام رشد پیدا کند که خروجی آن به یک تراژدی تلخ تبدیل خواهد شد.

مدیر برنامه جهانی غذای سازمان ملل اعلام کرده اگر نتوانیم به کسانی که به کمک حیاتی نیاز دارند، رسیدگی کنیم، حدود۳۰۰ هزار نفر در هر روز در یک دوره سه ماهه جان خود را به دلیل گرسنگی ناشی از کرونا از دست خواهند داد

مساله هولناک دیگر این است که مدیر برنامه جهانی غذای سازمان ملل اعلام کرده اگر نتوانیم به کسانی که به کمک حیاتی نیاز دارند، رسیدگی کنیم، حدود۳۰۰ هزار نفر در هر روز در یک دوره سه ماهه جان خود را به دلیل گرسنگی از دست خواهند داد و این تعداد شامل افزایش گرسنگی ناشی از کووید-۱۹ خواهد بود. او در گزارش خود تاکید می‌کند که اگر آماده نباشیم و اکنون برای ارزیابی امنیتی وارد عمل نشویم و از کمبود در منابع و اختلال در تجارت پیشگیری نکنیم، آنگاه فقط در چند ماه با یک رویداد بسیار مهم مواجه خواهیم شد که این موضوع می‌تواند بهای سنگینی برای جامعه ملل داشته باشد.

در این میان تمام کشورها به دنبال آن هستند تا بتوانند با یک راهکار مشخص اقتصاد و جامعه خود را از این بحران نجات دهند و هیچ توجهی به کشورهای دیگر (حتی همکیشان و همسایگان خود) ندارند. به عنوان مثال ترامپ طی فرمانی از وزارت خزانه‌داری خواست تا با تزریق بودجه میلیارد دلاری مانع از سقوط شرکت‌های نفتی و هواپیمایی شوند. این وضعیت در آفریقا هم اتفاق افتاده است. به عنوان نمونه سیریل رامافوسا (رئیس‌جمهوری آفریقای جنوبی) اعلام کرده که بسته تشویقی معادل ۲۶.۳ میلیارد دلار را که معادل ۱۰ درصد از تولید ناخالص داخلی است، برای کمک به احیای ضربه اقتصادی ناشی از بحران ویروس کرونا در نظر گرفته است. اما واقعیت چیز دیگریست. به باور بسیاری کرونا به خوبی نشان داد که رهبری در جهان و حتی ساختار سازمان ملل که مرجع تنظیم روابط کشورها، حقوق‌بشر، رسیدگی به منازعات و غیره است، نه تنها در پایین‌ترین سطح از نفوذ و وجاهت قرار دارد، بلکه نیاز به بازتعریف ساختارهای آن به‌شدت احساس می‌شود. موضوعی که گورباچف (آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی) در مصاحبه‌اش با نشریه تایمز آمریکا موردتوجه قرار داد و دو روز پیش هم ژان ایو لودریان (وزیر امور خارجه فرانسه) در گفتگو با روزنامه لوموند بدان اشاره کرد؛ چراکه اگر این اقدام به زودی صورت نگیرد مطمئناً صدای «ناقوس قحطی» بلندتر از گذشته به گوش خواهد رسید.