فرشاد گلزاری

 با اتمام سه روز عزای عمومی در ایران به مناسبت ترور سپهبد قاسم سلیمانی، محوریت اخبار و تحولات آرام آرام وارد فاز تازه‌ای می‌شود. گویا تمام رسانه‌های جهان منتظر این بودند تا در وهله اول پیام مردم ایران طی این سه روز را به دنیا مخابره کنند و پس از آن به مابقی اخبار بپردازند؛ چراکه اقدام ایالات متحده در فرودگاه بغداد تا حدی از حیث منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تبعات امنیتی و سیاسیِ مهم در بطن خود داشت که حتی بسیاری از چهره‌ها و نهادهای بین‌المللی اظهارنظرهای تند و زننده خود را به زمانی دیگر موکول کردند. تنها اشخاصی که در این میان همچنان دست به اظهارنظر و سمپاشی علیه ایران زدند، «دونالد ترامپ و مایک پمپئو»، رئیس‌جمهوری و وزیر خارجه ایالات متحده بودند. لفاظی آنها تا به امروز هم ادامه دارد و به دنیا نشان دادند به‌رغم آنکه شعار تامین منافع ایالات متحده را دنبال می‌کنند، دقیقاً خلاف منافعشان دست به اقدامی زده‌اند که حالا نمی‌توانند پاسخ آن را برای خود هضم کنند. 

در این میان اما سکوتی غریب و کاملاً مشخص در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس حاکم است. سعودی‌ها در همان ابتدا که خبر ترور سپهبد سلیمانی را از طریق منابع اطلاعاتی و رسانه‌ای خود شنیدند، فوراً در دو نوبت با بغداد تماس گرفتند. در نوبت اول محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی با عادل عبدالمهدی، نخست‌وزیر عراق تماس گرفت و در وهله دوم شاهد تماس پادشاه عربستان با برهم صالح، رئیس‌جمهوری عراق بودیم. بنابر اسناد و داده‌های رسانه‌ای، در هر دو تماس مراتب نگرانی ریاض به سمع و نظر بغداد رسیده و حتی برخی از منابع خبری آمریکا اعلام کردند که سعودی‌ها در مورد پاسخ ایران به ایالات متحده بسیار نگران هستند. این نگرانی فقط برای عربستان نبود؛ عمان هم پس از بالا گرفتن تنش میان واشنگتن و تهران نتوانست آرام بنشیند و هیئتی را برای رایزنی و گفت‌وگو درباره پیامد ترور سپهبد سلیمانی به تهران فرستاد؛ اما هنوز عرق این هیئت خشک نشده بود که به آنها گفته شد، تهران را ترک کنند! چراکه بحث تنها مربوط به ترور یک مهره نظامی نیست؛ بلکه بحث بر سر امنیت ملی کشور است. در این میان برای آنکه بفهمیم چرا کشورهای حاشیه خلیج فارس تا این حد به تکاپو افتاده‌اند، کافی است فقط نگاهی به آمار و ارقام و تعداد نظامیان آمریکا در این کشورها بیندازیم. بر اساس آنچه که دو روز پیش توسط واشنگتن پست منتشر شد تعداد نظامیان ایالات متحده در این کشور به این شرح است: عراق 6 هزار نفر، سوریه 800 نفر، کویت 13 هزار نفر، اردن 3هزار نفر، بحرین 7هزار نفر، عمان 600 نفر، امارات 5 هزار نفر و قطر 13 هزار نفر. این در حالیست که تعداد نیروهای آمریکا در ترکیه (پایگاه اینجرلیک) حدود 2500 نفر تخمین زده شده و در افغانستان هم حدود 14 هزار نفر از سربازان آمریکا حضور دارند. این ارقام به خوبی نشان می‌دهد که تمام کشورهای حاشیه خلیج فارس می‌تواند به هدف جمهوری اسلامی تبدیل شود؛ چراکه بر اساس همان عرفی که آمریکایی‌ها در ترور سپهبد سلیمانی از آن استفاده کردند (الصاق برچسب تروریسم)، ایران هم می‌تواند نیروهای آمریکا که در مجلس شورای اسلامی به عنوان تروریسم خوانده شدند، حمله کند. البته این موضوع در حد یک نظریه است؛ چراکه تبعات حقوقی، سیاسی و امنیتی آن به مراتب برای ما بیشتر خواهد بود.   

عربستان سعودی نه تنها از ناحیه یمن احساس ترس کرده بلکه احتمال می‌دهد تحولات اخیر و درگیری‌های احتمالی آینده، به دریای سرخ و خلیج عدن (به عنوان تنها راه باقی‌مانده برای صادرات نفت این کشور) کشیده شود  

عربستان به دنبال ائتلاف‌سازی؟!

اگر کمی به درون ماجرا برویم به خوبی می‌بینیم که هیچ کشوری در میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس (بعد از وقایع اخیر عراق) همانند عربستان سعودی به تکاپو نیفتاده است. ریاض طی سال‌های اخیر و خصوصاً پس از ورود ترامپ به کاخ‌سفید، عملاً اقدامات و اظهارات خود را مستقیماً علیه تهران جهت‌دهی کرد. این کشور نه تنها در عرصه امنیتی - سیاسی و حمایت از ترویسم، بلکه در محور رسانه‌ای و اقتصادی هم به دنبال آن بود تا تهران را بر اساس منافعش کنار بزند و همسو با بریتانیا، ایالات متخده، فرانسه و برخی دیگر از قدرت‌های غربی منافع جمهوری اسلامی و متحدان آن را در منطقه به خطر بیندازد. نمونه این موضوع را باید جنگ یمن دانست؛ جنگی که در حال ورود به پنجمین سال خود است؛ اما همچنان نتایج آن علیه ریاض رقم می‌خورد. در این میان همراهی اماراتی‌ها با سعودی‌ها یکی از موضوعاتی بود که امروزه رنگ باخته است؛ اما آنچه در فضای فعلی و پس از وقایع عراق در حال رخ دادن است نشان دهنده احساس ترس ریاض از اوضاع و احوال منطقه است.

هنوز هیچ اتفاقی رخ نداده و تهران همچنان در حال بررسی گزینه‌های خود برای پاسخگویی به آمریکا است که یکباره می‌بینیم مایک پمپئو، وزیر امورخارجه آمریکا در  توئیتر خود می‌نویسد: «با  معاون و برادر ولیعهد عربستان (خالد بن سلمان) در واشنگتن دیدار کردم. در این دیدار درباره اقدام دفاعی رئیس‌جمهور ترامپ برای تامین امنیت کارکنان آمریکایی در خارج از کشور گفت‌وگو کردیم؛ چراکه این دیدارها برای مقابله با رفتارهای بی‌ثبات کننده ایران در منطقه و برقراری ثبات در منطقه به شدت مهم است»! 

این اظهارات پمپئو به خوبی نشان می‌دهد که سعودی‌ها کاملاً در موضع و لاک دفاعی قرار گرفته‌اند و به شدت نگران پاسخ ایران هستند؛ اما به نظر می‌رسد نگرانی ریاض به اینجا ختم نمی‌شود. اصل داستان این است که دو روز پیش (دوشنبه)، رسانه‌های عربستان خبر تاسیس«شورای کشورهای ساحل دریای سرخ و خلیج عدن» را در خروجی خود قرار دادند و کمی بعد فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان اعلام کرد که امروز در ریاض توافق‌نامه تأسیس شورای کشورهای ساحل دریای سرخ و خلیج عدن امضا می‌شود و ریاض به عنوان مقر این شورا انتخاب شده است. تا به اینجای کار شاید همه چیز عادی باشد اما فرحان در ادامه سخنان خود می‌گوید: «کشورهای منطقه در مرحله حساسی به سر می‌برند و باید سطح هماهنگی و همکاری را افزایش داد. کشورهای حاضر در این نشست با توجه به شرایط خطرناکی که با آن مواجهیم این شورا را تأسیس کردند که اتفاقاً «توانایی‌ دفاعی» این کشورها مورد نظر ما خواهد بود»! 

سعودی‌ها در همان ابتدا که خبر ترور سپهبد سلیمانی را از طریق منابع اطلاعاتی و رسانه‌ای خود شنیدند، فوراً در دو نوبت با بغداد تماس گرفتند. در نوبت اول ولیعهد عربستان سعودی با نخست‌وزیر عراق تماس گرفت و در وهله دوم شاهد تماس پادشاه عربستان با برهم صالح، بودیم

توسل به زیردستان!

ریشه سخنان فیصل بن فرحان و همچنین دلیل تاسیس شورای کشورهای ساحل دریای سرخ و خلیج عدن، تا حد زیادی در تحولات اخیرِ عراق است. زمانی که تمام بازوهای نظامی ایران در منطقه (از حزب‌الله لبنان تا انصارالله یمن) اقدام آمریکا در ترور سپهبد سلیمانی را محکوم کردند، به یکباره شاهد آن بودیم که ریاض به عنوان یکی از متضررهای اصلی جنگ یمن که هنوز نتوانسته کمر خمیده خود را در مورد حمله به آرامکو، راست کند؛ دست به تشکیل چنین ائتلافی ظرف زمان کمتر از 24 ساعت زد که اعضای آن به غیر از عربستان عبارتند از: مصر، اردن، سودان، یمن، سومالی، اریتره و جیبوتی. ترکیب کشورهای مذکور به خوبی نشان می‌دهد که عربستان سعودی نه‌تنها از ناحیه یمن احساس ترس کرده بلکه احتمال می‌دهد تحولات اخیر و درگیری‌های احتمالی آینده، به دریای سرخ و خلیج عدن (به عنوان تنها راه باقی‌مانده برای صادرات نفت این کشور) کشیده شود و در آنجاست که کسری بودجه‌ای که از سال 2019 گریبان ریاض را گرفته بود به بالاترین حد خود می‌رسد و می‌تواند گسست اجتماعی - اقتصادی در خاک این کشور به وجود بیاورد. به این ترتیب سعودی‌ها با تشکیل ائتلاف مذکور سعی دارند تا زیردستان خود را به عنوان خط مقدمِ درگیری با تهدیدات احتمالی، چینش کنند و از سوی دیگر به تقویت کانال ارتباطی خود با آمریکا بپردازند تا ضربه‌ای به آنها وارد نشود.