آریا طاری

پایان لیگ ملت‌های والیبال حداقل یک نکته امیدوارکننده برای مخاطبان این ورزش در ایران دارد. آنها دیگر مجبور نیستند به گزارش‌های تکراری، مغرضانه، خسته‌کننده و جهت‌دار دو گزارشگر تلویزیونی والیبال گوش بدهند. گزارشگرهایی که با انحصاری حیرت‌انگیز برای سال‌ها اجازه نداده‌اند هیچ چهره دیگری اجازه گزارش بازی‌های والیبال از تلویزیون را به دست بیاورد. حالا بهترین زمان برای پایان دادن به این انحصار است. برای تزریق خون تازه به رسانه ملی در زمان پخش دیدارهای حساس و جذاب والیبال.

از روزهایی که بهنام محمودی و رفقا در تیم ملی به مسابقه‌های جهانی می‌رفتند تا همین حالا که پوریا فیاضی نقش دریافت‌کننده قدرتی را در تیم ملی بازی می‌کند، گزارشگرهای تلویزیونی والیبال تغییر نکرده‌اند. ظاهرا آنها به دلایلی مقابل موج تغییرات مقاوم هستند و حتی با وجود عملکرد بسیار ضعیف، قرار نیست جایگاه‌شان را از دست بدهند. انتقاد از دیگران، ایراد گرفتن از مربیان خارجی و تهمت زدن به بازیکنان در مصاحبه‌های مختلف، ساده به نظر می‌رسد اما این دو گزارشگر همیشه منتقد، انتقاد از کار خودشان را نمی‌پذیرند و هرگز در صدد برطرف کردن ضعف‌های بزرگ‌شان نبوده‌اند. آنها دائما با چند جمله تکراری در مورد زمین، توپ و تور، بازی‌ها را به «ربات‌گونه»ترین شکل ممکن گزارش می‌کنند و حتی در حساس‌ترین لحظه‌ها، هیچ هیجانی در صدای‌شان دیده نمی‌شود. این گزارش‌ها آنقدر بی‌هیجان هستند که انگار گزارشگرها ابدا از پیروزی‌های بزرگ تیم ملی خوشحال نمی‌شوند. در شب بازی حساس و تعیین‌کننده با لهستان، کیومرث کرده بارها در زمان از دست رفتن امتیازهای بزرگ تیم ملی «لبخند» زد. او به شکل اعجاب‌آوری به سرمربی حریف ویتالی هینن «حق» می‌داد و معتقد بود که اعتراض‌های این مربی همیشه خشن، درست و به جا هستند. آن‌ هم در شرایطی که اعتراض‌های هینن تنها به قصد متشنج کردن جو بازی صورت می‌گرفتند و هیچ نسبتی با منطق نداشتند. یکی از طنزهای بزرگ روزگار شاید همین باشد که گزارشگر همیشه منتقد سرمربی خارجی تیم ملی، این چنین دست به دفاع از مربی خارجی تیم لهستان می‌زند. در واقع مربی خارجی از نظر او ایرادی ندارد اما به شرطی که در والیبال ایران مشغول به کار نباشد! گزارشگری از روی بغض و نفرت، در شب دیدار با برزیل عیان‌تر نیز شد. جایی که محتشمیان با کنایه تاکید می‌کرد که سرمربی تیم ملی تنها «تماشاگر» خوبی است و نمی‌تواند تغییری در جریان بازی ایجاد کند. این صحبت از طرف کسی مطرح می‌شود که در 20 سال گذشته، کوچک‌ترین تغییری در نحوه گزارش دیدارهای والیبال ایجاد نکرده و در این 20 سال، همواره به این موضوع اشاره داشته که سرویس نقش مهمی در «والیبال روز دنیا» ایفا می‌کند! شاید انتقادهایی به کار کولاکوویچ وارد باشد و این مربی هم مثل همه مربیان دیگر، اشکال‌هایی داشته باشد اما بدون شک موضوع فقط این مربی نیست. گزارشگرهای تلویزیون در سال‌های گذشته همواره به همه مربیان خارجی تیم ملی انتقاد کرده‌اند. کاش آنها توضیح بدهند که سرمربی ایده‌آل‌شان برای تیم ملی چه کسی است. آیا آنها اعتقاد دارند که مصطفی کارخانه باید هدایت تیم ملی را بر عهده بگیرد؟

اگر تصور می‌کنید که بحران گزارشگری در تلویزیون تنها به ورزش والیبال مربوط می‌شود، سخت در اشتباه هستید. چراکه اوضاع در فوتبال نیز درست به همین اندازه ناامیدکننده است. در رسانه ملی گزارشگری وجود دارد که دائما از تریبون تلویزیون، برای جمع کردن هوادار سوءاستفاده می‌کند و فوتبال را برای سازندگان دابسمش گزارش می‌کند. گزارشگری که حتی تلفظ نام ستاره باشگاه السد و تیم ملی الجزایر را نمی‌داند و او را بغداد «بونه دیاح» صدا می‌زند! در همین تلویزیون، گزارشگری وجود دارد که نمی‌داند مهاجم مشهور باشگاه لیورپول یعنی سادیو مانه متعلق به کشور سنگال است. یا گزارشگری که آنقدر دائما پیش‌بینی‌های اشتباه انجام داده که حالا به شوخی با نوستراداموس مقایسه می‌شود. وضعیت گزارش رشته‌های ورزشی در تلویزیون، هر روز ناامیدکننده‌تر می‌شود. گزارشگرها در همه دنیا قرار است چیزی به جذابیت ورزش اضافه کنند اما در ایران عملا جذابیت آن را به شکل قابل توجهی کاهش می‌دهند. در همه دنیا گزارشگر یک قدم از هواداران عادی ورزش جلوتر هستند و با اطلاعات فوق‌العاده و البته نبوغ در ساخت عبارت‌های تازه و جذاب شناخته می‌شوند اما در ایران همیشه هواداران عادی نه یک قدم بلکه چند قدم جلوتر از گزارشگرهای تلویزیون دیده می‌شوند.

در فوتبال یا والیبال، گزارشگران ایرانی نقش «سوهان» روح را به بهترین شکل ممکن بازی می‌کند. آنها فوتبالیست و والیبالیست‌ها را نمی‌شناسند، در مورد ورزش اطلاعات کافی ندارند و زمان گزارش را با حرف‌های بی سر و ته پر می‌کنند. در کنار تحمل این گزارش‌های دلسردکننده، شیوه پخش بازی‌ها نیز فاجعه‌بار به نظر می‌رسد. بینندگان یک مسابقه والیبال در طول یک بازی، بیشتر از آن‌که جریان خود مسابقه را زیر نظر بگیرند مشغول تماشای حرکات صحنه آهسته هستند. چراکه نباید هیچ نمایی از سکوها دیده شود و به چشم بیاید. با این روند بعید نیست اگر مردم به تدریج شبکه‌های خارجی را برای تماشای مسابقه‌های ورزشی انتخاب کنند.