آریا رهنورد

سومین مسابقه فرهاد مجیدی در قامت سرمربی استقلال نیز سپری شده اما به جای آن‌که دستاوردهای فنی او مورد توجه هوادارها قرار گرفته باشد، حواشی مربوط به این مربی به سوژه رسانه‌ها و هوادارها تبدیل شده است. فرهاد حالا دیگر مرد اول نیمکت استقلال به شمار می‌رود اما هنوز شبیه یک «دستیار» رفتار می‌کند و پختگی لازم را در کنار زمین از خودش نشان نمی‌دهد. او پس از تساوی در آبادان، بحث «فوتبال کثیف» را مطرح کرد اما توضیح نداد که چرا تیمش به جز صحنه منجر به گل مردود شده روح‌ا... باقری، دیگر نتوانسته فشار چندانی به دروازه تیمی مثل نفت آبادان وارد کند. مجیدی در دو مسابقه لیگ برتری سرمربی استقلال بوده است. آبی‌ها با وجود در اختیار داشتن بهترین خط دفاعی فصل، در اولین بازی دو گل از تیم سقوط کرده استقلال خوزستان دریافت کردند و این هفته نیز در آبادان، نمایشی غیرقابل‌ قبول داشتند. حالا این تصور برای گروهی از هواداران باشگاه به وجود آمده که شاید اگر شفر روی نیمکت باقی مانده بود، آبی‌ها موفق به پیروزی در جدال با نفت آبادان می‌شدند و در فاصله یک هفته به پایان فصل، تنها دو امتیاز با تیم صدرنشین فاصله داشتند. تیم فرهاد در آسیا نیز به گل اول مسابقه با الدحیل دست پیدا کرد اما درست وقتی سرمربی جوان مشغول جشن و پایکوبی در کنار زمین بود، حریف گل مساوی را به ثمر رساند تا در نهایت آبی‌ها از لیگ قهرمانان کنار بروند. شاید اگر مجیدی کمی و فقط کمی پخته‌تر و باتجربه‌تر عمل می‌کرد و از رفتارهای شتاب‌زده و پرهیجان دور می‌شد، مدیران باشگاه می‌توانستند برای آینده روی این مربی حساب کنند و همه چیز را به او گره بزنند اما فرهاد مجیدی انگار با هر تصمیم تازه، تنها یک پیام را به مدیران استقلال رسانده است. اینکه او هنوز نمی‌تواند در جایگاه یک سرمربی قابل اعتماد باشد و آبی‌ها به مربی به مراتب بزرگ‌تری نیاز دارند.

 شاید مربیان جوانی مثل استیون جرارد و فرانک لمپارد، از حرفه‌ای‌گری لازم برای کنترل هیجان برخوردار باشند و به محض پایان دوران بازی، سرمربیگری را آغاز کنند اما به نظر می‌رسد فرهاد به سپری کردن یک دوره گذار برای تبدیل شدن به سرمربی نیاز دارد

آن‌چه پس از مسابقه با صنعت نفت اتفاق افتاده، اولین جنجال اینستاگرامی فرهاد مجیدی نیست. زندگی موازی او در شبکه‌های اجتماعی، عملا به کارنامه فوتبالش لطمه خواهد زد. شاید به عنوان یک بازیکن یا یک دستیار، حضور در چنین فضایی بی‌اشکال باشد اما دغدغه‌های ذهنی یک مربی آنقدر زیاد هستند که جایی برای فعالیت در شبکه‌های اجتماعی برای آنها باقی نمی‌ماند. کدام مربی بزرگ دنیا را می‌شناسید که در چنین فضاهایی فعالیت کند و یک کاربر فعال شبکه‌های اجتماعی باشد؟ تصور کنید پپ گواردیولا فیلمی از درگیری لفظی‌اش با مامور راهنمایی و رانندگی را روی اینترنت قرار بدهد و از پلیس توقع عذرخواهی داشته باشد، یا یورگن کلوپ با انتشار نوشته‌ای علیه وزیر ورزش انگلستان موضع بگیرد و در نهایت از حمایت معاون وزیر امور خارجه کشور از یک تیم خاص در شرایط حساس و سخت لیگ، انتقاد کند! تصور کنید پوچتینو بعد از گل‌زنی تیمش در یک دیدار حساس، با بازیکن‌ها جشن بگیرد و توجهی به دقایق ملتهب بعد از گل نداشته باشد یا زین‌الدین زیدان، برای اعتراض به یک تصمیم تا روبه‌روی پیشانی کمک‌داور یک مسابقه بدود. مربیان بزرگ دنیا، چنین رفتارهایی انجام نمی‌دهند. چراکه اولا به خوبی می‌دانند که به واسطه شهرت‌شان تا چه اندازه زیر ذره‌بین هستند و دوما از «تمرکز» به عنوان مهم‌ترین ابزار کار استفاده می‌کنند. اینترنت، لایک و شبکه‌های اجتماعی، بزرگ‌ترین قاتلان تمرکز یک مربی به شمار می‌روند.

فرهاد مجیدی برای سرمربیگری استقلال بیش از حد هیجان‌زده به نظر می‌رسد. شاید مربیان جوانی مثل استیون جرارد و فرانک لمپارد، از حرفه‌ای‌گری لازم برای کنترل هیجان برخوردار باشند و به محض پایان دوران بازی، سرمربیگری را آغاز کنند اما به نظر می‌رسد فرهاد به سپری کردن یک دوره گذار برای تبدیل شدن به سرمربی نیاز دارد. او باید روی فوتبال متمرکز شود، با تیمش زندگی کند و دست از ژست گرفتن برای شبکه‌های اجتماعی بردارد. مربیگری یکی از سخت‌ترین شغل‌ها در تمام دنیا محسوب می‌شود و تنها افرادی در این جایگاه موفق هستند که در سخت‌ترین فشارها «محکم» و «مسلط» باشند. مجیدی هنوز از دوران فوتبال، فاصله چندانی نگرفته است. آن روزها، تست دوپینگ او را عصبانی می‌کرد و حالا، بالا رفتن پرچم کمک‌داور، خشم این ستاره را به دنبال دارد. به نظر می‌رسد طبیعی‌ترین اتفاق‌ها در فوتبال، می‌توانند فرهاد را به مرز انفجار برسانند و این برای یک مربی، فاجعه‌بار است.