آریا طاری

 از بین همه 32 تیم حاضر در رقابت‌های جام جهانی، تنها ایران و کانادا در این فیفادی بدون بازی تدارکاتی مانده‌اند. کانادا بعد از لغو مسابقه با ایران، دیدار با پاناما را نیز لغو کرد و تیم ملی ایران نیز رکورددار لغو نبردهای دوستانه در دنیا شد. این در حالی است که تیم‌هایی مثل ژاپن و کره، روبه‌روی حریفی مثل برزیل قرار گرفتند و یک محک جدی را تجربه کردند. به لحاظ تدارکات و امکانات، ایران تا امروز ضعیف‌ترین تیم جام جهانی است. افسوس که ستاره‌های پرامید این نسل، باید در گرمای قطر تمرین کنند و به دریبل زدن موانع تمرینی راضی شوند!

فدراسیون فوتبال ایران همه تخم‌مرغ‌هایش را در سبد مسابقه با کانادا گذاشت. آن اردو از هر نظر اردوی خوبی برای تیم ملی به نظر می‌رسید. چراکه ایران می‌توانست روبه‌روی حریفی نسبتا شبیه به آمریکا بازی کند و در این کشور چیزی حدود دو یا سه دیدار دوستانه را پشت سر بگذارد. با این حال دو ضعف بزرگ و تاریخی در این مورد، کار دست فدراسیون فوتبال داد. اول اینکه آنها بیش از حد به کشور میزبان اعتماد کردند و شرایط سفت و سختی را برای لغو بازی در دستور کار قرار ندادند. به راحتی می‌شد جلوی این اتفاق را گرفت و یا حداقل یک غرامت نجومی از فدراسیون فوتبال کانادا دریافت کرد؛ اما در عمل هیچ اتفاقی رخ نداد و کشور میزبان بعد از این تصمیم عجیب، با هیچ برخوردی روبه‌رو نشد. اتفاق ناامیدکننده دیگر، پیش‌بینی نکردن یک نقشه جایگزین برای این اردو بود. در حقیقت فدراسیون حتی یک درصد هم احتمال نمی‌داد این اردو لغو شود و به همین خاطر هیچ برنامه‌ای برای لغو این نبرد در سر نداشت. چطور وقتی گروهی از افراد تلاش می‌کردند با انگیزه‌های کاملا سیاسی این بازی را تحت‌الشعاع قرار بدهند، فدراسیون احتمال لغو بازی را در نظر نگرفته بود؟ چرا یک نقشه دوم و یک راه جایگزین برای این اردو وجود نداشت؟ مگر فدراسیون فوتبال اخبار را دنبال نمی‌کرد؟ مگر مدیران فدراسیون اظهارنظرهای نخست وزیر کشور کانادا در انتقاد از این انتخاب را نشنیده بودند؟ لغو این اردو، ضربه وحشتناکی به برنامه آماده‌سازی تیم ملی زد. تیمی که قرار بود در کانادا علاوه بر کشور میزبان، با اکوادور هم روبه‌رو شود. کمی بعد نام‌های دیگری نیز به عنوان رقبای تدارکاتی تیم ملی مطرح شدند اما همواره دو کلمه مقابل تک تک این بازی‌ها قرار گرفت و آن دو کلمه چیزی به جز «لغو شد!» نبود.

بعضی‌ها واقعیت را این‌طور جلوه می‌دهند که برگزاری لیگ ملت‌های اروپا و تقویم پر تیم‌های اروپایی، تیم ملی را به دردسر انداخته است. اگر واقعا مشکل این است، چرا تیم ملی با کشورهایی از قاره‌های دیگر بازی نمی‌کند؟

به لبخندها در تصاویر ملی‌پوشان توجه نکنید. حقیقت این اردو، چیزی است که این لبخندها نشان نمی‌دهند. بازیکنان تیم ملی از بازی‌های درون اردویی خسته شده‌اند. آنها خسته شده‌اند از بس که موانع تمرینی را دریبل زده‌اند و مقابل خودشان محک خورده‌اند. این تیم از مدت‌ها قبل حریف بزرگی نداشته و این اواخر اصلا با هیچ حریفی روبه‌رو نشده است. بعضی‌ها واقعیت را این‌طور جلوه می‌دهند که برگزاری لیگ ملت‌های اروپا و تقویم پر تیم‌های اروپایی، تیم ملی را به دردسر انداخته است. اگر واقعا مشکل این است، چرا تیم ملی با کشورهایی از قاره‌های دیگر بازی نمی‌کند؟ چرا آمریکایی‌ها و آفریقایی‌ها با وجود تقویم خالی‌شان، روبه‌روی تیم ملی ایران قرار نمی‌گیرند؟ وقتش نرسیده فدراسیون فوتبال در این خصوص به هواداران پرشمار این رشته ورزشی در ایران پاسخ بدهد؟ وقتش نرسیده کسی مسئولیت این ضعف وحشتناک را با شفاف‌سازی برعهده بگیرد؟ تلخ است که یک تیم در اوج اقتدار و در سریع‌ترین زمان راهی جام جهانی شود اما حتی یک حریف برای برگزاری یک دیدار دوستانه نداشته باشد. ایران یکی از اولین کشورهایی بود که راهی جام جهانی قطر شد اما حالا یکی از آخرین کشورها در مسیر انجام نبردهای تدارکاتی به شمار می‌رود. چطور باید توقع داشته باشیم این تیم در جام جهانی بدرخشد؟ چظور باید انتظار داشته باشیم اسکوچیچ بتواند بهترین ترکیب ممکن را برای این تیم انتخاب کند و نقاط ضعف و قوت تیمش را بشناسد؟ اصلا کدام تیم در فوتبال را می‌شناسید که با این فرمول نتیجه گرفته باشد؟ حتی به فرض که ما در جام جهانی نتیجه هم بگیریم، آیا فوتبال با این شیوه اداره واقعا در مسیر موفقیت قرار دارد؟ آیا می‌توان انتظار پیشرفت بیشتر از این فوتبال را داشت؟

همین حالا که نسل فعلی فوتبال‌مان در انتظار یک نبرد دوستانه به سر می‌برد، نسل بعدی فوتبال‌مان در رده امید در یک قدمی حذف از دور گروهی جام ملت‌های آسیا قرار گرفته است. آن تیم هم فقط با دوبازی دوستانه راهی جام ملت‌ها شد. حدس زدن بقیه ماجرا دیگر اصلا سخت نخواهد بود. تیم ملی با تدارکات یک تیم آماتور به جام جهانی می‌رود، اما مردم از آن توقع نتیجه گرفتن مثل یک تیم کهکشانی را دارند. آخر هم همه کاسه و کوزه‌ها بر سر سرمربی و بازیکنان شکسته می‌شود و همه از یاد می‌برند که فدراسیون چطور این کشتی باشکوه را با مجموعه‌ای از تصمیم‌های بد به همین سادگی در مسیر غرق شدن قرار داد.