آریا رهنورد

سرانجام رایی که همه در انتظارش بودند صادر شد و ای.اف.سی تصمیم گرفت استقلال و پرسپولیس را از رقابت‌های این فصل لیگ قهرمانان آسیا حذف کند. باشگاه گل گهر سیرجان که امیدوار بود با حذف این دو تیم راهی آسیا شود نیز نتوانست مجوزهای لازم را از ای.اف.سی بگیرد. در نتیجه در این فصل فقط سپاهان و فولاد به عنوان نمایندگان فوتبال ایران در لیگ قهرمانان آسیا به میدان می‌روند. درست مثل همیشه در فوتبال ایران بعد از یک فاجعه بزرگ، همه در جست‌وجوی مقصر هستند. اگر کمی منصفانه به این ماجرا نگا کنیم و تنها حقیقت را در نظر بگیریم، متوجه خواهیم شد که در فوتبال ایران حتی یک نفر هم وجود ندارد که مقصر این اتفاق نباشد.

اولین واکنش مدیران استقلال و پرسپولیس به حذف از آسیا، اتهام زدن به دیگران و پیدا کردن مقصر بوده اما مقصر واقعی این وضعیت، همین مدیرانی هستند که بدون تناسب با فوتبال، این پست‌ها را تحویل می‌گیرند

وزارت ورزش

بدون تردید بیشترین گناه برای این فاجعه تاریخی، روی دوش وزارت ورزش است. ای.اف.سی تاکید کرده که اصلی‌ترین دلیل کنار گذاشتن این دو باشگاه از آسیا، مساله مالکیت مشترک بوده و این همان مساله‌ای است که وزارت ورزش هرگز نتوانسته آن را رفع کند. بعد از حساسیت اخیر ای.اف.سی، وزارت دست به یک تصمیم دقیقه نودی زد و دو باشگاه را به دو وزارتخانه واگذار کرد. وزیر ورزش به خیال خودش تصمیم هوشمندانه‌ای گرفته بود اما کاملا اشتباه فکر می‌کرد. چراکه برخلاف تصورات، مساله ای.اف.سی فقط مالکیت مشترک وزارت ورزش نبود و به طور کلی این دو تیم همچنان تحت مالکیت مشترک دولت قرار داشتند. از مسعود سلطانی‌فر که در هشت تاریخ مختلف وعده خصوصی‌سازی پرسپولیس و استقلال را مطرح کرد اما حاضر نشد قدمی برای این کار بردارد تا سجادی که می‌توانست در اولین ماه‌های نشستنش بر کرسی وزارت تصمیم متفاوتی بگیرد اما به همان روند قبلی ادامه داد، همگی در این فاجعه مقصر هستند. بدون شک دولت رئیسی نیز باید به خاطر این اتفاق مورد انتقاد قرار بگیرد. تا اینجا انتخاب سجادی اصلا انتخاب خوبی برای فوتبال ایران نبوده است. او در اولین ماه‌های کاری‌اش ثابت کرد که برای چنین موقعیتی آماده نبوده و برنامه‌ای برای نجات استقلال و پرسپولیس از شرایط اسفناک فعلی ندارد.

فدراسیون فوتبال

بلافاصله بعد از حذف استقلال و پرسپولیس از آسیا، شهاب‌الدین عزیزی خادم روبه‌روی دوربین‌ها ظاهر شد و با لحنی حق به جانب، این حذف را یک تلنگر برای دو باشگاه پرطرفدار فوتبال ایران دانست. عزیزی خادم نباید به همین سادگی به مردم آدرس غلط بدهد. آن چیزی که استقلال و پرسپولیس را از آسیا حذف کرد، ای.اف.سی نبود. آن‌چه موجب حذف این دو باشگاه شد، شیوه اداره فوتبال ایران بود. فدراسیون فوتبال می‌توانست از مدت‌ها قبل یک هشدار جدی به دو باشگاه بدهد و آنها را وادار به استفاده از یک نقشه خاص برای بازگشت به آسیا کند اما همین فدراسیون با اعطای مجوز داخلی به این تیم‌ها، روی شرایط بد آنها سرپوش گذاشت. فدراسیون عزیزی خادم بدون هیچ شک و تردیدی در این ماجرا مقصر است. فدراسیونی که از زمان شروع به کار، هرگز برخوردی جدی با بدهی‌های استقلال و پرسپولیس نداشته و همه تهدیدهایش علیه این دو باشگاه، کاملا ساختگی و بی‌اثر بوده‌اند.

بدون تردید بیشترین گناه برای این فاجعه تاریخی، روی دوش وزارت ورزش است. ای.اف.سی تاکید کرده که اصلی‌ترین دلیل کنار گذاشتن این دو باشگاه از آسیا، مساله مالکیت مشترک بوده و این همان مساله‌ای است که وزارت ورزش هرگز نتوانسته آن را رفع کند

مدیران باشگاه‌ها

اولین واکنش مدیران استقلال و پرسپولیس به حذف از آسیا، اتهام زدن به دیگران و پیدا کردن مقصر بوده اما مقصر واقعی این وضعیت، همین مدیرانی هستند که بدون تناسب با فوتبال، این پست‌ها را تحویل می‌گیرند. صدری می‌توانست خیلی زودتر با کالدرون تسویه حساب کند و آجورلو می‌توانست به وضعیت حسابرسی استقلال سروسامان بدهد. این دو مدیر اما دست روی دست گذاشتند و کاری کردند تا تیم‌شان به راحتی از آسیا کنار برود. کاری که یک جنایت بزرگ در حق دو تیم ایرانی بود و آبرو و اعتبار فوتبال ایران در آسیا را هم زیر سوال برد. جالب اینکه مساله به همین‌جا ختم نمی‌شود و به احتمال بسیار زیاد این دو تیم در رقابت‌های فصل آینده لیگ قهرمانان هم شرکت نمی‌کنند. حتی این احتمال وجود دارد که جرایم بسیار سنگینی برای آنها در نظر گرفته شود. ای.اف.سی در بیانیه حذف این تیم‌ها، روی «تحقیقات بعدی» در کمیته انضباطی‌اش تاکید کرده و این یعنی احتمال جعل سند در این باشگاه‌ها بسیار زیاد بوده است. اگر این اتهام بزرگ به اثبات برسد، بعید نیست که این سه باشگاه با جرایم مالی و انضباطی وحشتناکی روبه‌رو شوند. با این روند به نظر می‌رسد هیچ باشگاهی به جز فولاد و سپاهان نمی‌تواند از لیگ برتر ایران به آسیا برود. در نتیجه هر سال باید تیم‌ها برای رسیدن به سهمیه تلاش کنند و در نهایت همان دو باشگاه خودشان را به رقابت‌های لیگ قهرمانان آسیا برسانند.

مسئولین تاریخ گذشته

افرادی که برای تعیین و تبیین اصول مجوز حرفه‌ای در فوتبال ایران انتخاب شده‌اند، سال‌ها قبل در مدیریت فوتبال حضور داشته‌اند و حالا باید بازنشستگی و استراحت را پشت سر بگذارند. امثال مصطفوی و اولیایی چهره‌های قابل احترامی هستند اما دیگر دوران‌شان در فوتبال تمام شده و اصلا نمی‌توان انتظار داشت که آنها، با قوانین روز دنیای فوتبال به شکل دقیق و همه جانبه‌ای آشنا باشند. بهتر است به جای این افراد، چهره‌هایی در این پست‌ها قرار بگیرند که در زمینه فوتبال صاحب یک دانش وسیع حقوقی هستند. افرادی که بتوانند خودشان را با دانسته‌های روز دنیای فوتبال هماهنگ کنند و بدانند که در این پرونده دقیقا در چه نقطه‌ای ایستاده‌اند. با این دو نفر، بعید است فوتبال ایران در زمینه مجوز حرفه‌ای، کوچک‌ترین توفیقی به دست بیاورد.

صداوسیما

البته که نباید نقش رسانه ملی را در آشفته‌بازار امروز فوتبال ایران به هیچ قیمتی فراموش کرد. رسانه ملی با ندادن حق پخش بازی‌ها به باشگاه‌های مختلف، در شرایط مالی ناامیدکننده آنها سهیم است. مساله حق پخش آنقدر مهم به نظر می‌رسد که اگر همین حالا حق پخش تلویزیونی بهترین تیم‌های فوتبال انگلیس قطع شود، آنها ورشکسته خواهند شد. این اواخر هم رییس سازمان خصوصی‌سازی تاکید کرده که بدون در نظر گرفتن رقم حق پخش، عرضه سهام استقلال و پرسپولیس در بورس محال خواهد بود. صداوسیما تا امروز هیچ برنامه‌ای برای این کار نداشته و هیچ قدمی برای بهبود شرایط حق پخش برنداشته است. شاید اگر صداوسیما به کمک استقلال و پرسپولیس می‌آمد، مشکلات مالی این دو باشگاه هم حل می‌شد و آنها امروز به راحتی می‌توانستند با تیم‌های بزرگ غربی و شرقی در لیگ قهرمانان آسیا رقابت کنند.

رسانه‌ها

بدون هیچ شک و تردیدی، رسانه‌ها هم مقصر شرایط فعلی هستند. رسانه‌های ورزشی تبدیل به «تحسین‌کده‌ای» برای اهالی فوتبال شده‌اند و به وقتش به اندازه کافی از مدیران ناکارآمد و سیاست‌های غلط انتقاد نمی‌کنند. این رسانه‌ها باید سرنخ ماجرا را به دست مردم می‌دادند و علیه وضعیت موجود در مدیریت فوتبال موضع می‌گرفتند اما اصلا دست به چنین کاری نزدند. رسانه‌ها باید شرایط را برای تغییر دادن ساختارهای مدیریتی در فوتبال ایران فراهم می‌کردند اما تنها به رویدادهای معمول فوتبال و دعواهای حاشیه‌ای پرداختند. نتیجه این اتفاق هم، این بود که کوچک‌ترین تغییری در شرایط باشگاهداری در فوتبال ایران به وجود نیامد و این فوتبال با تمام سرعت به سمت آماتورتر شدن پیش رفت.

هواداران

شاید باورنکردنی به نظر برسد اما بدون هیچ شک و تردیدی، هوادارها هم در شرایط فعلی این باشگاه‌ها مقصر هستند. هوادارانی که به جای مطالبه برای حرفه‌ای شدن از تیم محبوب‌شان تنها خواهان جذب ستاره و هزینه کردن برای تقویت ترکیب هستند، یکی از مقصران این شرایط به شمار می‌روند. نمی‌توان نقش هوادارها را هم در چنین شرایطی نادیده گرفت. آنها برای رفتن یک مربی دست به تجمع می‌زنند و روبه‌روی ساختمان وزارت ورزش جمع می‌شوند اما در عین حال حاضر نیستند برای مساله‌ای به این بزرگی، هیچ توفانی به راه بیندازند.

بازیکن‌ها

نباید از نقش بازیکن‌ها هم در چنین ماجرایی به راحتی گذشت. شاید آنها مقصر اصلی این شرایط نباشند اما وقتی مدام دستمزد میلیاردی طلب می‌کنند و به اینکه این دستمزها اصلا از کجا آمده توجهی نشان نمی‌دهند، آنها را در فهرست مقصران این ماجرا قرار می‌دهد. بازیکن‌ها در فوتبال ایران به اندازه کافی مسئولیت‌پذیر نیستند و تاثیر این مساله، حالا بیشتر از همیشه در این فوتبال به چشم می‌خورد.