آریا طاری

مجید جلالی رسما به همکاری‌اش با باشگاه گل گهر سیرجان پایان داد. البته که برای او، راه دیگری هم وجود نداشت. چراکه باشگاه نبرد با پیکان را به عنوان آخرین شانس باقی ماندن این مربی روی نیمکت گل گهر در نظر گرفته بود. سیرجانی با این نتیجه تلخ، دوباره به منطقه سقوط برگشتند و حالا اوضاع برای این باشگاه کاملا نگران‌کننده است. مدافع سرسخت مربیان داخلی هم با این نتیجه، دوباره از لیگ برتر جدا می‌شود تا فصل آینده با یک پیشنهاد دیگر، تیم بعدی‌اش را به منطقه سقوط نزدیک کند.

راه مجید جلالی و باشگاه گل گهر سیرجان از هم جدا شد. یک قصه کاملا تکراری در کارنامه منتقد شماره یک مربیان خارجی در فوتبال ایران. او به چنین برکناری‌هایی خو گرفته اما در ژست دفاع از مربی وطنی، طوری رفتار می‌کند و بیانیه می‌نویسد که انگار به تنهایی تیم ملی را پنج بار به جام جهانی رسانده است. اصلا همین که مجید جلالی خودش را نماینده و مدافع حقوق مربیان ایرانی می‌داند، خودش بدترین اتفاق برای مربیان داخلی فوتبال ایران است. چراکه این مربی بارها نشان داده که برخلاف آسیب‌شناسی‌های علمی‌ و نمودارهای همیشگی، درون زمین چیز زیادی برای عرضه کردن ندارد. جلالی اگر واقعا دلسوز مربیان بومی است، باید فضای لیگ برتر را برای مربیان جوان‌تر و مستعدتر از خودش خالی کند. مربیانی که پشت خط مانده‌اند تا شکست‌های کارنامه این مربی را یک به یک بشمارند.

حالا معلوم است که چرا مجید جلالی، از حامیان سفت و سخت تعطیلی رقابت‌ها بود. به هر حال اگر لیگ برتری در کار نباشد، برکناری سرمربی هم در کار نیست. اگه لیگ نوزدهم ادامه پیدا نمی‌کرد، آقای کامپیوتر حداقل تا شروع فصل بعد، مرد اول نیمکت باشگاه گل گهر بود و به جای جنگیدن برای فرار از سقوط، از مزایای مربیگری در این تیم برخوردار می‌شد. جلالی در نساجی هم یک مربی شکست خورده بود و با وجود تشویق شدن از سوی برخی سکوهای خاص، هرگز نتوانست پروژه‌اش را به سرانجام برساند. جالب اینکه او کارهایش را نیز با آب و تاب زیادی شروع می‌کند و از تحول همه‌جانبه فوتبال در شهر محل مربیگری‌اش حرف می‌زند اما پس از چند ماه، باید چمدان‌ها را ببندد و آن شهر را ترک کند. از مدت‌ها قبل، هیچ اتفاق بزرگی در کارنامه مربیگری این مربی رخ نداده است. او قبل از نساجی هم در سایپا و پیکان عملا هیچ موفقیتی را تجربه نکرد. البته که از چنین تیم‌هایی انتظار بردن جام نمی‌رود اما تیم‌های مجید کامپیوتر در زمین، هیچ نشانه‌ای از فوتبال مدرن و نمایش تماشایی نداشتند. حتی جوانگرایی امروز سایپا با حضور ابراهیم صادقی و میدان دادن به مهره‌های بسیار کم‌تجربه نیز در دوره جلالی اتفاق نیفتاده بود. در کارنامه این مربی نام‌های بزرگی مثل فولاد خوزستان و تراکتورسازی نیز دیده می‌شود اما موفقیت‌های این دو باشگاه در لیگ برتر نیز، به زمانی تعلق دارد که این مربی روی نیمکت‌شان نبوده است. جلالی سال‌ها قبل با پاس قهرمان لیگ برتر شد و با صباباتری، جام حذفی را فتح کرد. پس از آن، در فوتبال ایران دست این مربی به هیچ جامی نرسید و بزرگ‌ترین باشگاه‌ها نیز خواهان همکاری با او نبودند. مجید خان هم به جای کشف رمزهای موفقیت در زمین فوتبال، بیشتر درگیر بیانیه ‌نوشتن و نامه‌نگاری برای نفی مربیان خارجی بود.

از نگاه مجید جلالی، جدی‌ترین دلیل تردید به مربیان داخلی در فوتبال ایران، «تبلیغات مهندسی‌شده علیه مربیان ایرانی» است. دیگر چه تبلیغی بزرگ‌تر از اینکه مربی مدعی علم‌گرایی در فوتبال ایران، حتی نمی‌نواند گل گهر سیرجان را از بحران نجات بدهد؟ همین حالا اگر گل گهر سیرجان به سراغ یک مربی خارجی برود و در لیگ برتر ماندگار شود، آیا جلالی به اشتباهش اعتراف می‌کند یا مشغول نگارش نامه دیگری علیه خارجی‌ها می‌شود؟ این رسانه‌ها نیستند که پنبه مربیان وطنی را می‌زنند. این مردم نیستند که از مربیان داخلی سوژه منفی می‌سازند. این خود مربیان ایرانی هستند که علیه خودشان قدم برمی‌دارند. مربیانی که برای حضور در یک باشگاه، میلیاردها تومان دریافت می‌کنند اما به لحاظ فنی، خروجی خاصی ندارند. مربیانی که ظاهرا جذب‌شان باید به «صرفه‌تر» از خارجی‌ها باشد اما از آن‌جایی که نتایج خوبی به دست نمی‌آورند، در نهایت از لحاظ مالی نیز به باشگاه‌ها ضربه می‌زنند. البته که در این فوتبال، مربیان ایرانی خوب و موفقی نیز مثل یحیی گل‌محمدی داریم که باشگاه‌ها برای جذب‌شان سر و دست می‌شکنند اما دوره جلالی و مربیانی نظیر او در این فوتبال، دیگر به پایان رسیده است. هر چقدر که آنها دیرتر متوجه این حقیقت شوند، سقوط‌شان در این فوتبال آشکارتر خواهد بود. این «افکار عمومی» نیستند که ملاک قضاوت درباره مربیان مختلف به شمار می‌روند. این «نتایج» هستند که واقعیت‌ها را در مورد مربی‌ها به بهترین شکل ممکن بیان می‌کنند. در مورد مجید جلالی نیز، نتیجه‌ها به اندازه کافی گویا به نظر می‌رسند. دوران مرزبندی و دوگانه‌هایی مثل ایرانی-خارجی در فوتبال تمام شده است، آقای سرمربی. حالا مردم فقط به دوگانه «بازنده-برنده» اعتقاد دارند. اینجاست که همه حقایق در مورد یک مربی به تصویر کشیده می‌شوند.