آریا رهنورد

گل خوردن از برایتون در دقیقه 94 و واگذار کردن نتیجه مسابقه. این مجازاتی است که باید برای بد بازی کردن بپردازید. مجازاتی که حالا شامل حال آرسنالی‌ها شده است. برای چند لحظه، به 16 سال قبل برگردیم. 16 سال قبل در چنین روزهایی، آنها قهرمان «بی‌شکست» فوتبال جزیره بودند و خودشان را بالاتر از هر تیم دیگری می‌دیدند. به مرور زمان اما؛ این تصویر پرابهت شکسته شد. این دیوار از درون پوسیده شد، ترک خورد و فروریخت. چرا آرسنالی‌ها به این وضعیت دچار شدند؟ پیدا کردن پاسخ این سوال، چندان هم سخت نیست.

 مالک شبح

وقتی رومن آبراموویچ باشگاه چلسی را خرید، یک تغییر بزرگ و تاریخی در این باشگاه به وجود آمد. همان‌طور که مالکان اماراتی منچسترسیتی نیز، این باشگاه را کوبیدند و از نو ساختند. مالکان آرسنال اما هرگز حاضر نیستند یک «سنت» از پول‌های شخصی‌شان را برای این تیم خرج کنند. استن کروئنکه هرگز در کنار تیم دیده نمی‌شود. هیچ‌کس احساس نمی‌کند که او واقعا به باشگاه تحت مالکیتش نزدیک باشد. او درست مثل یک شبح است که گاهی حاضر می‌شود و گاهی به هیچ قیمتی نمی‌توان در کنار آرسنال تماشایش کرد. او هرگز یک قدم بزرگ برای آرسنال برنداشته و خریدهای مهم در این تیم را نیز، منوط به فروش‌های بزرگ کرده است. در واقع در مدل اقتصادی مدنظر این مالک، توپچی‌ها دیگر نه می‌توانند سوپراستار بخرند و نه می‌توانند با غول‌های جزیره رقابت‌ کنند. در فوتبال امروز، پول حرف اول را می‌زند و مالک باشگاه آرسنال، پول‌هایش را بیشتر از این باشگاه دوست دارد.

 کاپیتان‌های بی‌وفا

آرسنالی‌ها همیشه از بازوبند کاپیتانی استفاده کرده‌اند تا ستاره‌های مهم تیم‌شان را مجاب به ماندن کنند اما ظاهرا این موضوع، کاملا تاثیر معکوس و وارونه‌ای داشته است. پاتریک ویه‌را در سال 2005، کاپیتان آرسنال بود اما با این وجود تصمیم به ترک باشگاه گرفت. قرمزهای لندن پس از ویه‌را، بازوبند را به تیری آنری دادند اما این ستاره نیز چند فصل بعد، باشگاه را به مقصد بارسلونا ترک کرد. سسک فابرگاس و رابین فن‌پرسی نیز با وجود کاپیتانی توپچی‌ها، علاقه‌ای به ماندن در این تیم از خودشان نشان ندادند. بازوبند کاپیتانی آرسنال انگار طلسم شده و هر بازیکنی که آن را به دست می‌آورد، برای جدایی مصمم‌ می‌شود. ناتوانی در حفظ این مهره‌های بزرگ، آرسنال را به بن‌بست کشانده است. آنها در مواجهه با بازیکن‌های ناراضی، همیشه نوعی غرور از خودشان نشان می‌دهند. غروری که موجب شد آنها حتی قادر به حفظ ستاره‌ای مثل الکسیس سانچز نباشند.

انتخاب‌های غلط

وقتی دوران آرسن ونگر در باشگاه آرسنال تمام شد، این تیم بیشتر از هر چیزی به یک مربی بزرگ و تاثیرگذار نیاز داشت که بتواند راه جدیدی را برای توپچی‌ها آغاز کند. انتخاب اونای امری، یک اشتباه محض بود. مرد اخراجی پی‌اس‌جی، هرگز نمی‌توانست تاثیر ویژه‌ای روی یک باشگاه در چنین مقطع حساسی بگذارد. شاید امری، کاراکتر قابل احترامی داشته باشد اما نه یک مربی بزرگ است و نه کاریزمای هدایت یک باشگاه بزرگ در یکی از حساس‌ترین بازه‌های زمانی تاریخش را دارد. آرسنال با جذب امری، یک قدم به عقب برداشت و به نظر می‌رسد برای جبران این اشتباه، حتی امضای قرارداد با آرتتا نیز راهگشا نبوده است. البته که آرتتا، استعداد ویژه‌ای برای مربیگری دارد اما تا قبل از هدایت آرسنال، هرگز «نفر اول» نبوده است. او برای چنین روزهایی به اندازه کافی باتجربه نیست. به نظر می‌رسد پیوستن او به آرسنال، حتی برای خودش هم دردسرساز شده است. چراکه خیلی‌ها تصور می‌کنند اگر او در کنار پپ گواردیولا می‌ماند، می‌توانست سرمربی بعدی باشگاه من‌سیتی باشد.

 خریدهای ناامیدکننده

فهرست خرید باشگاه آرسنال، سال به سال افتضاح‌تر می‌شود. از باشگاهی که برای خط دفاعی‌اش «داوید لوییز» را در نظر می‌گیرد، نباید انتظار بیشتری هم داشت. آنها تابستان گذشته برای نیکلاس په په و ویلیام سالیبا، روی هم 110 میلیون یورو هزینه کردند اما نتیجه این خریدها، فاجعه‌بار بود. بین خریدهای آرسنال و لیست خرید باشگاه‌هایی مثل لیوپول، یونایتد و سیتی، تفاوت آشکاری وجود دارد. با این روند، آرسنال دیگر حتی نمی‌تواند سهمیه رقابت‌های یورولیگ را به دست بیاورد.

ضعف تاریخی در دفاع

آرسنال همیشه یک باشگاه هجومی بوده است. فرهنگ و روحیات این باشگاه، اساسا با «دفاع» سازگار نیستند. این ضعف تاریخی در گذشته با خرید بازیکنان بزرگی مثل سول کمپبل جبران می‌شد اما حالا دیگر این ضعف، بدجوری توی ذوق می‌زند. هیچ تیمی با این کیفیت دفاعی، نمی‌تواند برنده جام‌های بزرگ باشد. هیچ تیمی با این کیفیت دفاعی، نمی‌تواند نبردهای بزرگ را به عنوان تیم برنده ترک کند.

هواداران ناامید

فاصله میان طرفداران آرسنال و خود این باشگاه، هر روز در حال بیشتر شدن است. میزان فروش بلیت‌های خانگی آرسنال از شروع این فصل، این حقیقت را به اثبات می‌رساند. آرسنالی‌ها از مدت‌ها پیش اعتماد طرفداران‌شان را از دست داده‌اند و دیگر مثل گذشته، مورد حمایت قرار نمی‌گیرند. این معضلی است که موجب شده بازیکنان تیم هم، روحیه خودشان را از دست بدهند و حتی در چند مقطع، با طرفداران تیم چالش‌های عمیقی را تجربه کنند.