آریا رهنورد

برای یک فوتبالیست، استعداد همه چیز نیست. ستاره‌ای که سختکوش نباشد، به کمک این استعداد، مهارت به دست نیاورد، به خودش زحمت ندهد و هر بار چیز بیشتری نخواهد، هرگز به یک بازیکن بزرگ تبدیل نمی‌شود. برای باور اینکه استعداد نمی‌تواند به تنهایی شما را بالا بکشد، باید به سرنوشت پیام صادقیان نگاه کنید. بازیکنی که سرشار از استعداد و هنر بود اما با تمام سرعت با دیوار برخورد کرد. بازیکنی که می‌توانست همه مرزها را رد کند و به یکی از بهترین‌های تاریخ فوتبال ایران تبدیل شود اما در عمل، حالا تنها در اینستاگرام می‌درخشد.

پای پیام صادقیان، هرگز به پخش زنده‌های اروپایی نرسید اما او، این روزها دائما در پخش زنده‌های اینستاگرامی دیده می‌شود. هر بار مواجهه با این بازیکن، بیشتر به یادمان می‌آورد که او چطور یک استعداد فوق‌العاده را سوزانده است. اینستاگرام به «مغازه خودکشی» پیام تبدیل شده و او هر بار، این حسرت را برای دیگران به نمایش می‌گذارد. درست مثل همه استعدادهای سوخته، او دیگران را سرزنش می‌کند و زمین و زمان را مقصر این وضعیت می‌داند. درست مثل مجاهد خذیراوی که هنوز هم در ژست قربانی فرو رفته و ظاهرا از مهمانی‌های آنچنانی‌اش نیز پشیمان نیست. پیام می‌توانست «بهترین» باشد. او کیفیت بالاتری از لژیونرهای امروز فوتبال ایران داشت. او با دریبل‌ها، پاس‌ها و حرکات حیرت‌انگیزش، به رقبا اجازه نفس کشیدن نمی‌داد. با این وجود حالا از او، تنها یک حسرت باقی مانده است. حسرت بازیکنی که در زمین به سرعت برق و باد می‌دوید اما در 27 سالگی، استوک‌ها را آویزان کرد تا سایت شرط‌بندی بزند و پول جوان‌های مردم را از دست‌شان دربیاورد. صادقیان با فوتبال، می‌توانست به درآمدهای نجومی برسد اما خودش را وابسته وبسایت‌های قمار کرد. در این ماجرا، هیچ‌کس حتی ذره‌ای به اندازه خود این بازیکن مقصر به نظر نمی‌رسد.

پیام صادقیان را با ناسپاسی‌اش به یاد می‌آوریم. نسبت به خودش. نسبت به همه. او در روزهای اوج دوران فوتبال، چند بار به اردوی تیم ملی دعوت نشد. از نگاه کارلوس کی‌روش، این بازیکن هنوز باید تلاش بیشتری به خرج می‌داد اما صادقیان به جای گرفتن درست این پیام و تمرین بیشتر، با انجام مصاحبه‌های تند خودش را از شرکت در اردوهای بعدی محروم کرد. علی دایی، به این ستاره اعتماد زیادی داشت و اولین سرمربی او در پرسپولیس بود اما یک سال بعد صادقیان با جنجال هل دادن داور، به همین سادگی از ترکیب تیم شهریار بیرون رفت. کریم باقری همواره در روزهای سخت حامی این بازیکن بود اما بعد از یک تعویض، با واکنش حیرت‌انگیز صادقیان روبه‌رو شد و حتی کار به جایی رسید که این دو نفر، تا مرز درگیری فیزیکی نیز پیش رفتند. پس از همه این خرابکاری‌ها، علیرضا منصوریان دست به هر کاری زد تا پیام را احیا کند اما پس از شکست این پروژه، بازیکن جوان دست روی این نکته گذاشت که نباید در تیم یک سرمربی استقلالی بازی کند. این حجم از ناسپاسی، باورنکردنی به نظر می‌رسد. در این سال‌ها، خیلی از مربیان برای بازگرداندن صادقیان به شرایط آرمانی تلاش کردند. منصوریان، دایی و علی کریمی همگی شکست خوردند و نتوانستند از او، یک مهره آماده بسازند. جالب اینجاست که او انتظار داشته در چنین شرایطی، دوباره پیراهن پرسپولیس را نیز بر تن کند. پیام، همواره یک چهره ناسپاس بوده است. نسبت به خودش، نسبت به دیگران و البته نسبت به فوتبال. او با استعداد ذاتی‌اش، می‌توانست چشم‌ها را خیره کند اما به درخشیدن در زمین اینستاگرام بسنده کرد. او شبیه کسی بود که خودش را به خواب زده و هیچ راهی برای بیدار کردنش وجود ندارد. کسی که با خودش بد کرد، با اعتماد دیگران بد کرد و استعدادش را در همان سطح اول نگه داشت.

«با فوتبال، به هر چیزی که می‌خواستم رسیدم». اشتباه نکنید. این جمله به رونالدو و مسی تعلق ندارد. این جمله مربوط به ستاره‌های بزرگ و درخشان فوتبال ایران با سابقه سال‌ها بازی در سطح اول اروپا و تیم ملی هم نیست. این جمله را بازیکنی به زبان آورده که حتی یک بار، طعم قهرمانی لیگ برتر را نچشیده است. بازیکنی که کارنامه فوتبالش، خالی از جام و افتخار است و در اوج جوانی، فوتبال را ترک کرده تا به شیوه دلخواهش زندگی کند. پیام یک استعداد شگفت‌انگیز در فوتبال ایران بود. برانکو می‌گفت او کارهایی با توپ انجام می‌دهد که از مهره‌های دیگر برنمی‌آید اما حالا هر روز شمایلی از خودکشی استعداد او در اینستاگرام به نمایش درمی‌آید. ساده‌تر این است که به اینستا لعنت بفرستیم و شبکه‌های اجتماعی را مقصر بدانیم اما خیلی از ستاره‌های این روزهای تیم ملی، به خوبی از این شبکه‌ها استفاده می‌کنند و با هیچ مشکلی هم روبه‌رو نمی‌شوند. مساله، هرگز «فضای مجازی» نبوده است. مشکل، بازیکنانی هستند که ظرفیت قرار گرفتن در کانون توجه را ندارند. بازیکنانی که با اولین دریبل‌ها، راه‌شان را گم می‌کنند و به مسیرهای انحرافی، بیشتر از جاده‌های اصلی دل می‌بندند.