یادداشتی از علی ربیعی
روز حسرت!
تاریخ یک ملت با فراز و نشیبها، حوادث، زادروزها، سالمرگها و جنگها رقم خورده و قابل تفسیر است.
تقویم را که ورق میزنیم، برخی از روزها ما را به تاملی همراه با تأسف وامیدارد.
روز دوشنبه (یکم اسفند ماه) سالروز انعقاد قرارداد ننگین ترکمانچای است. به درسهای آموختنی از این روز فکر میکنم. حکومتی ضعیف، برنخاسته از خواست عمومی ملت، فقدان دانش روز، بیتوجه به توانمندیها و بدون شناخت از تواناییها، تکیه بر خرافات، تصور غلط از معادلات جهانی و دل بستن به قرارداد فینکنیشتاین با فرانسه، غیرواقعی به معادلات قدرتها (شبیه انچه پهلوی اول با فهم غلط از نقش قدرتها در جنگ جهانی دوم، بر سر ایران آورد) خود را در معرض بهانهجویی روسها قرار داد و سرانجام جنگی که نه حکومت برای پیشبرد آن توان کافی داشت و نه ملت شور و هیجانی برای پشتیبانی دولت، چنان رقم خورد که نقطه سیاهی در تاریخ ما باقی گذاشت.
نکته دوم مسئله ما و روسهاست. چه فرقی میکند روسیه خشن تزاری، کمونیستهای به ظاهر عدالتخواه یا نسل جدیدی که اکنون در ترکیبی از ایدههای جهانگشایی تزاری با روشهای کمونیستی در برابر ما باشد.
روسها هرگز همسایه صادق و یار و یاور همراهی برای ایران نبودهاند. از تزارها که بخشی از خاکمان را جدا کردند تا کمونیستهایی که قصد جدا کردن آذربایجان و کردستان را داشتند تا امروز که در معادلات جهانی، نگاهی ابزاری به ایران دارند.
قصد من از بیان این نکته تاریخی، نه پیشه گرفتن تغییر سیاست از شرق به غرب بد سابقه یا چیزی شبیه به این است، بلکه درس گرفتن از تاریخ و درک این نکته است که منفعت ملت ایران در ایجاد یک موازنه بینالمللی بدون وابستگی و با استفاده از فرصتهای جهانی است.
در این روز، پس از دو شکست پیاپی، در روستای ترکمانچای قراردادی بین ایران و روسیه به امضا رسید که از گلستان هم حزنانگیزتر بود. ایروان و نخجوان از ایران عزیز جدا شدند. حتی از ما غرامت هم گرفتند و حق کشتیرانی در خزر هم به روسها داده شد؛ کاپیتولاسیون روسی شکل گرفت و دستاورد بزرگ حکومت ایران! تضمین ولایتعهدی عباس میرزا شد!!!
معتقدم همواره باید حسرت این جدایی در حافظه تاریخی نسلهای ایرانی باقی بماند و در کتابهای دبیرستان، بخشی از حسرت این مقطع تاریخی زنده بماند. من پیشنهاد «تداوم حسرت بیننسلی» را نه از سر ماجراجویی بلکه به نیت شناخت فرزندانمان از تفاوت ایران ضعیف و قوی، دولتهای غیرمتکی به مردم، منافع هر کشور و واقعیتهای جهانی مطرح میکنم. متاسفانه این روزها، حسرت جدایی بخشی از خاک و وطن ایران عزیز در مباحث آموزشی کمتر به چشم میخورد.
دیدگاه تان را بنویسید