آرزو احمدزاده ، راهنمای طبیعت‌گردی 

این بار قصد دارم از دریاچه‌ای بگویم که اسمی عجیب و غریب و شاید کمی ترسناک را به خود اختصاص داده است. بلی، «دریاچه ارواح». نام این دریاچه  هراسی در دل گردشگران می‌نشاند، اما به محض ورود به جنگل و قدم زدن اطراف دریاچه پر از شور و شعف می‌شوند.  اگر دلتان برای هیجان و ماجراجویی تنگ شده، بهتر است تا با یک وسیله نقلیه مطمئن، بار و بندیل سفرتان را ببندید و به این آدرس حرکت کنید: کیلومتر ۱۲ مسیر نور به نوشهر پس از جاده ونوش، وارد جاده فرعی روستای چلندر و ‌صلاح‌الدین کلای سفلی می‌شوید و بعد از عبور از روستا به جنگلبانی می‌رسید. بعد از انجام مراحل اداری لازم در جنگلبانی، جاده شمالی را به طول ۱۰ کیلومتر ادامه داده و پس از مشاهده تابلوی دشت و بند ممرز وارد جاده فرعی می‌شوید. این جاده ‌فرعی شما را به دریاچه بند ممرز یا همان دریاپه ارواح می‌رساند! شاید اول با دیدن عکس‌ها و اسمش ترسی بر دلتان بیافتد، اما دیدنش از نزدیک خالی از لطف نیست. امروز هوا کمی ابری است و من مطمئنم که دریاچه وهم‌انگیزتر خواهد بود و همسفرانی که پر از سوال بودند : «آیا واقعا در دریاچه روح هست؟»، « قبرستان اطراف دریاچه هست؟»، «روح چه کسی آنجا سرگردان است؟» و «چرا اسم دریاچه ارواح است؟» به راستی چرا اسم این تالاب ارواح است؟ درواقع نام این دریاچه ممرز است اما به سبب قرارگیری در منطقه ملا کلا، به این نام نیز خوانده می‌شود. فضای بکر اطراف دریاچه در اکثر روزهای سال آمیخته با مه و صدای حیوانات وحشی است که در هر لحظه به گوش می‌رسد. این مسأله با حضور درختان خشکیده در میان دریاچه باعث شده تا به آن لقب دریاچه ارواح را نیز بدهند. مردمی که امروزه اطراف این دریاچه زندگی می‌کنند، چیزی  از ارواح ندیده‌اند اما معتقدند ساکنین گذشته حتما اطلاعاتی داشته‌اند که این نام را برگزیدند. 

در ابتدای جاده‌ای که به ورودی جنگلبانی ختم می‌شود سوار نیسان شدیم تا هیجان جاده جنگلی چند برابر شود.  اما جنگلبانی. ماشین‌های سواری اگر بخواهند وارد جنگل شوند اول جنگلبان ماشین را چک می‌کند تا ابزار قطع درخت نداشته باشند، کارت ماشین را به امانت می‌گیرد و در موقع بازگشت پس از بازرسی مجدد خودرو و اطمینان از نداشتن چوب، کارت ماشین را تحویل می‌دهد. البته برای ماشین‌های غیرسواری ازجمله نیسان ورود به جنگل به کارت ماشین ختم نمی‌شود و باید از اداره منابع طبیعی نوشهر مجوز ورود داشته باشید. هرچند که نامه‌نگاری‌های اداری و اخذ مجوز وقتگیر است، اما همین محدودیت‌ها باعث می‌شود هر کسی به منطقه ورود نکند. آنکه طبیعت را می‌شناسد و دوستدار طبیعت است حاضر است برایش وقت بگذارد. بالاخره وارد جنگل شدیم. جاده‌ای پر فراز و نشیب همراه با نم‌نم باران نوید از روبرو شدن با مناظر بکری را می‌داد. به شخصه توصیه می‌کنم با ماشین مناسب جاده‌های سنگلاخی وارد این منطقه شوید. قطعا ماشین‌ سواری در این مسیر آسیب خواهد دید. بالاخره به دریاچه رسیدیم. طول  دریاچه 700 متر است و عرض آن به 300 متر می‌رسد و چهره منحصر به فرد این دریاچه و زیبایی کم‌نظیر آن نیز باعث شده تا نامش در فهرست میراث ملی طبیعی قرار گیرد. اطراف دریاچه قدم زدیم و عکاسی کردیم. اینجا پر است از سکوت چیزی که در شهر کمتر یافت می‌شود. کم‌کم شدت باران بیشتر شد. هر چند که زیر انبوه درختان بودیم، اما سراپا خیس شدیم. نهار را با عجله خوردیم و با ارواح خداحافظی کردیم. ارواح دل‌نشینی بودند.