مراسم تشییع پیکر ایران درودی ـ هنرمند معاصر کشورمان از ساعت ۱۰ و ۳۰ دقیقه دیروز در موزه هنرهای معاصر تهران آغاز شد و با خاکسپاری پیکر هنرمند، در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) به پایان رسید.

به گزارش ایسنا، این مراسم که با قرائت آیاتی از قرآن مجید شروع شد، با سخنرانی عمید نائینی، رئیس بنیاد ایران درودی ادامه یافت. نائینی با اشاره به این نکته که گفتنی‌ها درباره این هنرمند تمام‌نشدنی است، این‌چنین اظهار کرد: «اگرچه برای خانم درودی گویی هدفِ حیات نقاشی بود، اما استعداد آفرینش در او وسعتی گسترده داشت.»

وی ادامه داد: «دریغ است اگر به هنر او در زمینه نویسندگی اشاره نکنیم. خانم درودی مدتی در بحث اندیشه و نوشتن خاطرات بود اما از زمانی که دست به قلم شد چند نمونه پیش‌نویس در اختیار دوستانش از جمله من قرار داد تا نظرشان را بداند. وقتی این متن را خواندم به جد می‌گویم که غافلگیر شدم. او نشان داد جدا از تسلطی که بر زبان فرانسه دارد، به زبان مادری خودش نیز آگاه بود.»

او همچنین به عشق بی‌اندازه این بانوی هنرمند به سرزمین مادری‌اش اشاره کرد و گفت: «یک زاویه دیگر از شخصیت خانم درودی، عشق بی‌اندازه او به ایران و سرزمین مادری بود. همواره به ملیت ایرانی خود می‌بالید و در هر حال به آن افتخار می‌کرد و چنان عاشقانه درباره آن صحبت می‌کرد که گویی تکه‌ای از وجود اوست.»

 با نقاشی‌هایش ناآرامی‌های ذهنی  یک هنرمند را بازتاب داد

جواد مجابی هم در سخنانی با اشاره به این نکته که در ۱۰۰ سال اخیرِ ایران، هر متفکری با این سوال مهم روبه‌رو بوده که ما چه بودیم، که هستیم و چه خواهیم کرد، گفت: «ایران درودی جزو متفکران تاریخ ما است که همواره این دغدغه را داشتند که ما که هستیم و چه باید بکنیم. درودی به عنوان یک هنرمند به مسائل زمان خودش اشراف داشته و مسئله سرنوشت این سرزمین جزو دغدغه‌هایش بوده و برای همین در قلب روشنفکران و مردم ایران جایگاه خودش را دارد.»

این روزنامه‌نگار، منتقد هنرهای تجسمی و نقاش همچنین ادامه داد: «معمولا هنرمند برای این سوال که برای فردا چه باید کرد، پاسخی ندارد اما ایران درودی با نقاشی‌هایش ناآرامی‌های ذهنی یک هنرمند را بازتاب داد و همین برای یک هنرمند کافی است. جز اینکه افسوس بخوریم او در میان ما نیست اما وظیفه خودش را در قبال مردم کشور و سرزمینش انجام داده، حرف دیگری ندارم.»

دریغ که آخرین آرزویت را هم نه گفتند

طاها بهبهانی، نقش و مجسمه‌ساز نیز ضمن اشاره به این نکته که هیچ‌وقت باورش نمی‌شد ملاقاتی این چنین با بانو درودی داشته باشد، متنی را که از قبل نوشته بود، قرائت کرد: «هروقت که به پیشت می‌آمدم انقدر عشق به زندگی داشتی که ساعت‌ها فراموش می‌کردم در کجا زندگی می‌کنم. حرف می‌زدی، سیگار می‌کشیدی، از بی‌خوابی‌هایت می‌گفتی، از تلاشت برای پشت سه‌پایه نشستن و از ناتوانی دست‌هایت. اما در نهایت همه را با یک جمله پس می‌زدی وقتی می‌گفتی اما الان خیلی خوب و پر از انرژی‌ام.

بانوی جنگجو و بی‌پروا بودی و زبانت شمشیر بود. بی‌مهابا می‌زدی بر هر کس که پست و فرومایه بود. آرزو داشتی موزه‌ای داشته باشی از آثارت.

چقدر آزارت دادند. می‌گفتی نمی‌خواهم باور کنم که بازی دارند.وجودت سرشار از دوست داشتن و عشق و محبت بود. به ظاهر یک نفر بودی اما هرجا می‌رفتی لشکری بودی از وقار، متانت و راستی و درستی.

با اینکه سال‌ها دور از وطن بودی اما عشق به ایران باعث شد تا برگردی و خدمت کنی. چقدر از نسل جوان تو را دوست داشتند و دارند. عشق به میهن و زندگی را به آنان آموختی.

دریغ که آخرین آرزویت را هم نه گفتند.

دریغ بانو.

می‌دانم که چقدر بخشنده بودی و همه را بخشیده‌ای. همه آن‌ها که به تو بد کردند. همانطور که همه تابلوها و همه چیزت را بخشیدی.

پیکر خسته‌ات در این تابوت است ولی روح بزرگت در این گردهمایی حاضر و ناظر است و صدایت را می‌شنوم که می‌گویی طاها امروز خیلی خوبم و پر از انرژی هستم.»

پس از این سخنان، نماز میمت به امامت حجت‌الاسلام محمود دعایی برگزار و پیکر ایران درودی برای خاکسپاری در قطعه هنرمندان، راهی بهشت زهرا(س) شد.

در ادامه مراسم، در ساعت ۱۳ و ۳۰ دقیقه پیکر ایران درودی در ردیفی که پیشتر پیکر جمشید مشایخی در قطعه هنرمندان خاکسپاری شده بود، به خاک سپرده شد.مراسم یادبود این هنرمند عصر سه شنبه ـ ۱۱ آبان ماه ـ در خانه هنرمندان برگزار و به یاد او شمع‌هایی روشن شد.

یادش گرامی