بزرگواری مردم را با کاهش نارضایتیهای ۴گانه پاسخ دهید
ماشین تجاوز دشمن چگونه متوقف شد؟

این یادداشت چرایی ناکامی اسرائیل در جنگ 12 روزه را در 8 فقره برمیشِمُرد و سپاس عملی از همدلی مردم را در کاهش 4 گونه نارضایتی میداند...
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- در پی حملۀ ایران به پایگاه اصلی آمریکا در قطر - العدید- و بیم گسترش جنگ، دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا در بامداد سوم تیر تلاش خود را به کار بست تا اسرائیل را از ادامۀ تجاوز بازدارد و آتشبس برقرار شود. تهران پیشتر اعلام کرده بود چنانچه اسرائیل دست بردارد حملات ایران هم متوقف خواهد شد و ترامپ باید نتانیاهو را راضی میکرد.
اسرائیل زهر آخر را در بامداد سوم تیر ریخت و ایران اعلام کرد چنانچه ادامه ندهد آتشبس برقرار است و حالا قاعدتا جنگ 12 روزه خاتمه یافته است مگر آن که طرف اسرائیلی نقض کند هر چند به دنبال بهانهای هستند تا بگویند طرف ایرانی نقض کرده است مانند شایعهای که درباره پرتابی از خمین پیچید و خوشبختانه تکذیب شد.
در ناکامی اسرائیل در جنگ 12 روزه که در قالب ورود آمریکا و حملۀ به تأسیسات اتمی یا محقق نشدن پیشبینی آنچه قیام مردمی خوانده بودند و نیز سرنگونی نظام سیاسی یا تجزیۀ ایران خود را نشان داده عوامل متعددی دخالت داشتند اما 8 فقره را میتوان از این قرار برشمرد:
1. بیتردید جایگاه اول از آن نیروهای مسلح است و فرماندهانی که از جنس ژنرالهای چند ستاره سابق نیستند. به یاد آوریم وقتی متفقین در شهریور 1320 به ایران حمله کردند از ارتش وقت هیچ کاری برنیامد و شخص رضاشاه در سعدآباد ژنرالها را زیر ضربات مشت و لگد گرفت و تا توانست تحقیر کرد و ستارههاشان را کند!
84 سال بعد اما فرماندهان ارشد در بامداد 23 خرداد 1404 هدف قرار گرفتند و لباس خاکی یکی نشان داد برخی در آن ساعت نیمه شب هم در دفتر کار بودهاند و قتل آنها که نبودند و طبعا کنار همسر و دختر در خانه به شهادت رسیدند نیز تروری بزدلانه بود نه رویارویی در میدان نبرد.
2. نقش رهبری و فرماندهی کل قوا از جهات مختلف خاصه از حیث کنترل هیجانات و احساسات قابل انکار نیست. توهین و تهدید صریح رئیسجمهوری آمریکا شاید هر رهبر دیگری را دچار خشم و هیجان آنی میکرد ولی پاسخ به گونهای بود که تکرار آن از جانب ترامپ مؤید سفاهت و سخافت او باشد.
3. واکنش مردم ایران نیز به غایت ستودنی بوده است. گذشته از حماقتی که به جای مقاومت در مقابل تجاوز به قیام علیه حکومت به منزله شادی از حمله توصیه میکرد و در عین حال همزمان به تخلیه شهرها در حالی که این هر دو منطقاً قابل جمع نیست نشان دادند پای ایران که در میان باشد اختلافات را کنار میگذارند.
رفتار بزرگمنشانه مردم اجازه نداد گزاره "این، جنگ اسرائیل با جمهوری اسلامی است نه با ایران" جا بیفتد چون اولا در تاریخ هم از جنگهای ایران و روس سخن میگوییم نه جنگ تزار با حکومت فتحعلیشاه قاجار ثانیا پیامد پیروزی اسرائیل متوجه تمامیت ایران و سرنوشت ایرانیان بود نه تنها حکومت جمهوری اسلامی و اگرچه در این ساختار انتخابات کاملا مطلوب برگزار نمیشود ولی مانند حکومتهای توتالیتری که با حمله خارجی سرنگون شدند با انتخابات و دموکراسی بیگانه نیست و نشانه های جمهوریت در آن قابل انکار نیست. هر چند کوشیدند از مسعود پزشکیان یک هیچکاره تصویر کنند اما اهل فن میدانند چه نقشی ایفا کرد و کافی است بدانیم برخی خواستار حمله به عربستان و بحرین و اکتفا نکردن به قطر هم بودند و شورای عالی امنیت ملی به ریاست او درستترین تصمیم را اتخاذ کرد.
واکنش برخی نمایندگان رادیکال مجلس بعد از اعلام آتشبس نشان میدهد از این که کار دست رئیس جمهوری (رئیس شورای عالی امنیت ملی) و وزیر خارجه (رئیس دستگاه دیپلماسی) باشد ناخرسندند کما این که یکیشان نوشته اختیار جنگ و صلح با رهبری است نه دولت و وزیر خارجه. بله. اما فرماندهی کل قوا تصمیم را به شورای عالی امنیت ملی سپرده و رئیس جمهوری رئیس آن و وزیر امور خارجه عضو رأیدهندۀ آن است.
4. بلاهت رضا پهلوی را نیز نمیتوان نادیده انگاشت. از فروردین دو سال قبل که به اسرائیل سفر کرد و کیبا بر سر گذاشت و پای دیوار ندبه نذر کرد به ایران برگردد تا تاج کیانی بر سر گذارد مشخص بود به دنبال چیست و مطابق شواهد و قراین نشانی و مشخصات مراکز حساس را - چنانچه رامین پرهام هم در بیبیسی گفت - مشاوران او در اختیار نتانیاهو قرار دادهاند. هر اتفاقی که رخ میدهد ناگهان سر و کله او پیدا میشود و میگوید آمادهام!
حضور او مشخص کرد مشکل بر سر برنامه هستهای نیست و پروژه براندازی در سر دارند و برنامه هستهای بهانه است. حکومت هم با مشاهدۀ او مصممتر شد به گونهای عمل نکند که آتش جنگ فراگیرتر شود و دشمنان بتوانند از آب گلآلود ماهی بگیرند.
میدانم چندشآور است ولی ناچارم تعبیر دوشیزه جوان و همکار در جای دیگری را تکرار کنم که در باور و پوشش هیچ صنمی با جمهوری اسلامی ندارد و میگفت: در سال 57 به هر دلیل مردم ایران حکومت پهلوی را "قی" کردهاند و بالا آورده را هیچ آدم عاقلی دوباره مصرف نمیکند! ولو خوراکی خوشمزه بوده باشد.ایرانیان خوش خوراکاند نه تفالهخوار!
5. حس ناسیونالیستی و ملیگرایی ایرانیان دوباره احیا شد یا خود را نشان داد تا جایی که در ایدئولوژیکترین برنامه سیاسی تلویزیون ایدئولوژیک ایران (جریان) تصویر بزرگ حکیم ابوالقاسم فردوسی را با این شعر گذاشتند: عجم زنده کردم بدین پارسی و به دنبال نقض این گزاره بودند که اسرائیل به جمهوری اسلامی حمله کرده نه ایران. در این 12 روز بیش از هر زمان دیگری از صدا و سیما از ایران و دربارۀ ایران شنیدیم. هویت ایرانی البته مغایرتی با هویت واقعی مذهبی ندارد و فرهنگ عاشورا هم از شناسههای ماست اما کیست که بتواند انکار کند ملیگرایی بر امتگرایی چربیده؟ چه صدا و سیما و تریبونها به تنظیمات کارخانه بازگردند و چه بازنگردند.
6. جای شگفتی است، اما واقعیت دارد که هر قدر که شخص رضا پهلوی و شماری دیگر از مدعیان اپوزیسیون مردود شدند اپوزیسیون ملی و ایراندوست سربلند برآمدند. در سکوت بسیاری از مدعیان دکتر عبدالکریم سروش بود که قلم برداشت و چون پتک بر سر "پیرکودک" کوفت و علیرضا رجایی بود که با تن رنجور پیام تصویری فرستاد و از میان آن همه تلویزیون خبرگزاری سازمان تبلیغات که در فضای مجازی صدا و سیما تصور شد ترانۀ معین خواننده را پخش کرد که تأکید دارد ایران را باید دوست داشت هر چه که هست و در مصراعی اتهامات را برمیشمرد و در دومی در این حالت هم باید دوست داشت؛ شعر پژمان بختیاری را:
اگر ایران به جز ویرانسرا نیست
من این ویرانسرا را دوست دارم
اگر تاریخ ِ ما افسانه رنگ است
من این افسانهها را دوست دارم
نوای ِ نای ِ ما گر جانگداز است
من این نای و نوا را دوست دارم
اگر آب و هوایش دلنشین نیست
من این آب و هوا را دوست دارم
به شوق ِ خار ِ صحراهای ِ خُشکش
من این فرسودهپا را دوست دارم
من این دلکش زمین را خواهم از جان
من این روشنسَما را دوست دارم
اگر بر من ز ایرانی رَوَد زور
من این زورآزما را دوست دارم
اگر آلوده داماناید، اگر پاک
من ای مردم! شما را دوست دارم
7. هر چند بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید بداقبالی بزرگ تصور میشد که آمده تا عزم ایران برای انتقام از ترور سردار سلیمانی را منتفی کند و کار دیگری دست مان بدهد و اگرچه با مذاکره و پیام های دورغین در مواردی فریب داده اما همین کاراکتر عجول و کم حوصله از جهاتی مثبت و بهتر از شخصیتهای پیچیده است. ایرانیان نشان دادهاند هر گاه در آمریکا رئیسجمهوری متفاوت بر سر کار بوده توانستهاند استفاده کنند تا وقتی کلاسیکهای آنها زمامدار بودهاند.
سیاستمداران میانی ما هم از این پس باید به جای رجزخوانی هوشمندی بیشتری به خرج دهند و از ویژگیهای روانی ترامپ به سود خود استفاده کنند و به بیان روشنتر با صدای بلند فکر نکنند.
تکرار یک ادبیات برای افراد متعدد سیاستمدارانه نیست. روزهایی که رافائل گروسی روی کار آمده بود در جلسهای گفتم مدیرکلهای آژانس به لحاظ شخصی و شخصیتی با هم تفاوت دارند. محمد برادعی چون مسلمان بود با همسری ایرانیتبار و اسامی ایرانی برای فرزندان، رابطه متفاوتی با ما داشت. بعد از او آمانوی ژاپنی مدیر کل آژانس شد که با قلاب باید از دهان او و دیگر ژاپنیها کلمهای بیرون کشید و بعد از مرگ - احتمالا مشکوک - او سکان به دست گروسییی افتاده که آرژانتینی و احتمالا یهودی است و عاشق وراجی و حرافی و کار دستمان میدهد. باید قبول کنیم اهداف مشترک به معنی یکی بودن آدمها نیست. با این نگاه ترامپ اگرچه بلوفزن است و به معنی دقیق کلمه: عوضی اما همچنان میتوان روی کودک صفتی او حساب کرد. نگاه کنید در اوج بحران هم دست از دلقکبازی برنمیدارد!
8. اتفاق بزرگ دیگر این که ایران بر خلاف گذشته در هنگامۀ جنگ هم دست از مذاکره نکشید. درست است که مذاکره با ویتکاف در عمان انجام نشد اما عباس عراقچی از مذاکره با سهگانۀ اروپایی سرباز نزد و اصطلاحا دیپلماسی و میدان با هم کار را به این نقطه رساندند.
ابتکار جواد ظریف رئیس سابق عراقچی هم قابل توجه بود که به جای ایدۀ خروج ایران از آژانس که فضا را تیره میکرد پیکان حمله را به جانب رافائل گروسی گرفت و خواستار عزل و محاکمۀ او شد. دیگران نیز همین خط را دنبال کردند و حتی جواد لاریجانی هم استقبال کرد و علی لاریجانی هم گفت بعد از جنگ سراغ او میرویم با این تعبیر که هر چند آدم مالی هم نیست!
نفی مدیر کل یک بحث است و خودشان را از درون دچار چالش میکند و ایران را در برابر یک نفر قرار میدهد و خروج از آژانس بحثی است دیگر و بعید است در مجلس -که در این 12 روز نقش موثری ایفا نکرد جز رای ناگزیر به وزیر جدید اقتصاد - به جایی برسد. ایران اما در نفی گروسی جدی است و بامزه این که دوست دارد بیاید ایران ببیند چقدر از تأسیسات فردو و نطنز و اصفهان آسیب دیده یا ایران 400 کیلوگرم اورانیوم غنیسازی 60 درصدی را به کجا منتقل کرده است!
هنر ظریف دست سیاست خارجی را باز کرد. چون مقام رسمی هم ندارد ولی این خط را دنبال خواهند کرد.
جدای اینها باشد که به بهانهای آتشبس نقض نشود و از همین امروز رئیسجمهور پزشکیان دستور دهد هر وزیری مأمور کاهش و پاسخ به یکی از نارضایتیها شود. چون دشمن روی اعتراضات اجتماعی حساب کرده بودند و مردم معرفت به خرج دادند و بهانه به دست بیگانه ندادند.
نارضایتی اول اقتصادی و معیشتی است که با افزایش قدرت خرید کاهش مییابد.
نارضایتی دوم اجتماعی است و با پذیرش تنوع در سبک زندگی فرومینشیند. گیردادن بر سر پوشش یا صرف وقت برای موضوعاتی سگ باصاحب به جای سگهای بلاصاحب عملا به سود دشمن خواهد بود. چون آنان را از کشف بقایای شبکه نفوذ بازمیدارد.
نارضایتی سوم فرهنگی است که با رفع سانسور و گیر ندادن به اهل فرهنگ و رسانه کم میشود. خیلی زشت است که هم و غم کسانی این باشد که ببینند فلان نویسنده در نشریهای چه نوشته در حالی که ایران اینترنشنال و بی بی سی خارج از کنترل آنهاست. به جای تحمیل یک قرائت بگذارید خلاقیت و تنوع بجوشد و ذرهبینهاتان را به جانب جاهای دیگر بگیرید.
نارضایتی چهارم هم به خاطر کاستیهای انتخاباتی است و با انتخابات آزاد رفع میشود. هر چه مجلس مردمیتر باشد نارضایتی سیاسی هم کاهش مییابد. نظارت استصوابی مثل موریانه به جان حاکمیت افتاده و نیروهای خدوم را از خدمت باز داشته و میدان را برای افرادی بازگذاشته که با چهار تا شعار بتوانند به برخی جایگاهها دست بیابند. روز حادثه اما تدبیر همانردشدگان به کار آمد نه ایدههای ردکنندگان.
فوریترین اقدام بعد از جنگ 12 روزه بجز تقویت پدافند و دیپلماسی مأموریت برای کاهش این 4 نارضایتی است. چون با استمرار اینها ناترازیها هم قابل رفع نخواهد بود و نارضایتی و ناترازی بسترساز طمعی دیگر میشود.
دیدگاه تان را بنویسید