۱۶ آذر امسال، به روال سنواتی و برآیند صفر برای دانشجویان برگزار شد؛
محو دغدغههای صنفی در هیاهوی سیاست
علیرضا کاظمی مقدم
هر ساله، روز دانشجو، 16 آذرماه، بهانهای است برای بازخوانی نقش تاریخی و حیاتی جنبش دانشجویی در تحولات اجتماعی و سیاسی کشور. این روز، که یادآور خونهای به ناحق ریخته شده در مسیر آزادی و استقلال است، همواره به مثابه یک «عرصه عمومی نمادین» عمل کرده؛ فضایی برای نقد بیپرده، مطالبهگری جسورانه و گفتوگوی سازنده میان حاکمیت و نسل آیندهساز. اما آنچه در آذرماه سال جاری در دانشگاههای کشور به منصه ظهور رسید، تصویری متفاوت، تلخ و هشداردهنده بود. دانشگاه، که قرار بود حلقه اتصال میانه جامعه و امر سیاست باشد و در مدیریت کشور یاریرسان، امروز بیش از هر زمان دیگری به تریبونی صرف برای سیاسیونی بدل شده است که گویا هنوز در حال و هوای رقابتهای انتخاباتی به سر میبرند.
روز گذشته، سران قوا و کاندیداهای پیشین ریاست جمهوری، و البته برخی نمایندگان مجلس با حضور پررنگ خود در محیطهای آکادمیک، نه برای شنیدن صدای دانشجو، بلکه برای اقامه مجدد وعدههای انتخاباتی، دفاع از کارنامه خود و البته، مذمت رقیب، صفآرایی کردند. فضای دانشگاه، به جای آنکه محلی برای طرح دغدغههای صنفی، مسائل زیرساختی و وضعیت فعلی آموزش عالی باشد، به میدانی برای تسویهحسابهای جناحی تبدیل شد. دانشجویان مطالبهگر، که آمده بودند تا از مشکلات خوابگاههای فرسوده، بودجههای مبهم و فیلترینگ گسترده سخن بگویند، در میان هیاهوی سخنرانیهای پرطمطراق و شعارهای سیاسی، عملاً به حاشیه رانده شدند. گویی کسی حواسش به دانشگاه نیست؛ دانشگاهی که از آن تنها یک سکوی پرتاب سیاسی باقی مانده است.
رئیسجمهور در کانون توجه؛
از نقد اساتید تا کنایه به فیلترینگ
حضور رئیسجمهور، مسعود پزشکیان، در مراسم روز دانشجو، کانون اصلی توجهات بود. پزشکیان، که با لحنی صریح و گاه تند سخن میگفت، تلاش کرد تا خود را در قامت یک منتقد وضع موجود و مدافع عملگرایی نشان دهد، اما سخنان او نیز نتوانست از دام مناقشات سیاسی و دفاع از عملکرد گذشته بگریزد.
او در بخشی از سخنان خود، با اشارهای تلویحی به تغییرات اجتماعی و سیاسی، به شکافهای موجود در جامعه پرداخت و گفت: «همین مردمی هستیم که در سال ۱۴۰۱ به هیچ یک از مسئولین بیاحترامی نکردند ولی به مقام معظم رهبری بیاحترامی کردند. در ۱۴۰۴ همین مردم به هیچ کسی جانم فدایت نمیگفتند اما میگفتند «جانمان فدای رهبر»، بالاخره تغییری ایجاد شده است.» این اظهارات، که بلافاصله با تفاسیر متفاوتی در رسانهها مواجه شد، نشان داد که حتی رئیس دولت نیز در روز دانشجو، دغدغهای فراتر از تحلیل و توجیه وضعیت سیاسی و اجتماعی کلان کشور ندارد.
اما شاید تندترین بخش سخنان رئیسجمهور، خطاب به اساتید دانشگاه بود؛ اساتیدی که به زعم او، تنها در کلاسهای درس به تئوریپردازی مشغولند. پزشکیان با لحنی چالشی گفت: «برخی اساتید در کلاس خود نشستند و میگویند درخت این شکلی است! اصلاح خاک و نبات را در میدان کار نشان دهید. چرا در کتاب نشان میدهید! کلاس تو را میخواهم چکار؟! این میدان عمل، این هم شما و دانشجویان.» این چالش، اگرچه ظاهراً در جهت تشویق به عملگرایی بود، اما عملاً به نوعی زیر سؤال بردن نقش نظری دانشگاه و تقلیل آن به یک بازوی اجرایی صرف تعبیر شد.
رئیسجمهور در پاسخ به انتقاد تند یک دانشجو مبنی بر اینکه در این چهار دهه مشکلی حل نشده است، به دفاع از کارنامه خود پرداخت و با اشاره به تجربیات شخصیاش در کارگری و ساخت خانه، تلاش کرد تا خود را فردی از جنس مردم نشان دهد. او همچنین به اقدامات دوران وزارت بهداشت خود (پوشش همگانی بیمه و پزشک خانواده) اشاره کرد و گفت: «هر مدیری که بخواهد بگوید همه را میتوانم حل کنم، نمیتواند.» این پاسخها، در حالی ارائه شد که دانشجویان انتظار داشتند راهکارهای عملی برای مشکلات امروز دانشگاه و کشور بشنوند، نه دفاعیههای شخصی.
در ادامه، پزشکیان به یکی از جدیترین مسائل روز دانشجویی، یعنی فیلترینگ، پرداخت و با لحنی کنایهآمیز، دستور بحثبرانگیز خود مبنی بر «سیاه کردن خطهای سفید» را مطرح کرد. او گفت: «این کار را کردیم تا کسانی که خط سفید دارند بفهمند آنهایی که خط سیاه دارند چه بلایی سرشان میآید. بدترین کاری که ما در مملکت گرفتار آن هستیم فیلترینگ است. چگونه حل کردن ان مسئله است و با دستور نیست.» این اظهارات، هرچند به ظاهر در نقد فیلترینگ بود، اما دانشجویان را به این پرسش واداشت که چرا دولت، که خود باید پیشگام رفع این معضل باشد، تنها به بیان مشکلات بسنده میکند و راهکار را در سیاه کردن میداند به جای آن که دستور اینترنت آزاد را صادر کند.
تکرار مناظرات؛ وعدههایی کهنه
در تریبونی جدید
روز دانشجو، فرصتی بود تا کاندیداهای پیشین ریاست جمهوری نیز بار دیگر در کانون توجه قرار گیرند و به بازخوانی مواضع خود بپردازند. این حضور، بیش از آنکه مرتبط با مسائل آکادمیک باشد، شبیه به دور جدیدی از مناظرات انتخاباتی بود که در آن، هر یک از چهرهها تلاش داشتند تا نقاط ضعف رقیب را برجسته کنند.
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس، در دانشگاه فردوسی مشهد، با اشاره به اهمیت توجه به وزارت علوم در برنامه هفتم توسعه و فعال بودن «مجلس دانشجویی»، تلاش کرد تا نشان دهد نهاد قانونگذاری به دانشگاه توجه دارد. او حتی با اشاره به اساتید و دانشجویان خارج از کشور که «دغدغه وطن» دارند، از عدم استفاده صحیح از ظرفیت آنها ابراز تأسف کرد. این سخنان، اگرچه در ظاهر حمایتی بود، اما عملاً دانشگاه را در چارچوب برنامههای کلان دولت و مجلس تعریف میکرد، نه به عنوان یک نهاد مستقل فکری.
سعید جلیلی، دیگر نامزد پیشین، نیز با تمرکز بر مسائل کلان امنیتی و هستهای، دانشگاه را به ابزاری برای قدرت ملی تقلیل داد. او گفت: «قدرت هستهای ما را آمریکا تعیین نمیکند؛ دانشگاه ما تعیین میکند.» این موضع، در حالی مطرح شد که دانشجویان همواره خواستار شفافیت در بودجه و رفع فیلترینگ بودند، نه صرفاً تبدیل شدن به بازوی قدرت هستهای.
علیرضا زاکانی، شهردار تهران و کاندیدای پیشین، با لحنی تند و جدلی، بیش از هر چیز به افشاگری و نقد عملکرد مدیران پیشین پرداخت. او با کنایه به فساد برخی افراد گفت: «از چند جا میخواهید بخورید؟! چه خبر است؟» او همچنین با اشاره به مسائلی چون بافتهای ناپایدار شهری و موضوع ایرانخودرو، میدان دانشگاه را به صحنه نقد اقتصادی تبدیل کرد. نقد زاکانی به واگذاری ایرانخودرو به مجموعهای که صاحبان آن ممنوعالخروج و ممنوعالورود هستند، و همچنین افشای جزئیات پرونده «ملک خانه اندیشمندان»، نشان داد که هدف اصلی از حضور این چهرهها، نه شنیدن دغدغههای صنفی، بلکه ادامه مبارزات جناحی و اثبات حقانیت خود در برابر رقبای سیاسی است.
مصطفی پورمحمدی، دیگر کاندیدای پیشین، نیز با اذعان به اینکه «هنوز نسخه جدی برای رفع ناترازی انرژی نداریم»، تلاش کرد تا خود را در قامت یک سیاستمدار واقعبین نشان دهد. او اگرچه به دانشگاهی که «دانشجو آن با جسارت حرف میزند» افتخار کرد، اما دانشجویان در پاسخ به او، صریحا خواستار پاسخگویی مسئولان شدند و از او خواستند در خصوص پرونده کرسنت که در دوران تصدی وی بر وزرات دادگستری رخ داده است توضیحاتی دهد که پورمحمدی از آن اجتناب کرد.
حضور رئیسجمهور، در مراسم روز دانشجو با به چالش کشیدن اساتید دانشگاه و کنایه به فیلترینگ همراه بود، اما او نیز نتوانست از دام مناقشات سیاسی و دفاع از عملکرد گذشته بگریزد. در مقابل این هیاهو، صدای ضعیف اما مهم دانشجویانی که دغدغههای صنفی داشتند، به سختی شنیده شد؛ از گلایه دبیر انجمن دانشگاه فرهنگیان مبنی بر غیبت وزیر، تا درخواست نماینده نشریات دانشجویی دانشگاه زنجان برای «رفع فیلترینگ کلی» و شنیده شدن صدای اعتراض دانشجو تفاوت در اولویتها را نشان داد
عدلیه و ادبیات نقد؛ وقتی مطالبهگری
با برچسب امنیتی مواجه میشود
غلامحسین محسنی اژهای، رئیس قوه قضائیه، در دانشگاه زنجان حضور یافت و این حضور، فرصتی بود تا دانشجویان مطالبات محوری خود در زمینه عدالت و مبارزه با فساد را مطرح کنند. نمایندگان دانشجویی، جسورانه خواستار برگزاری دادگاههای علنی برای ابربدهکاران و مسئولانی که مرتکب «ترک فعل» شدهاند، شدند و بر لزوم شفافیت کامل در رسیدگی به پروندهها تأکید کردند.
پاسخ رئیس عدلیه، اگرچه با سعه صدر همراه بود، اما مرزهای پذیرش نقد را تعیین میکرد. اژهای گفت: «اگر میشود با ادبیات خوب نقد کرد اما از ادبیات نامناسب آن را بیان کنیم اثرش کم میشود.» این تأکید بر «ادبیات مناسب»، در حالی مطرح شد که دانشجویان در همان جلسه، خواستار تفکیک میان «امنیت در دانشگاه» و «امنیتی کردن دانشگاه» بودند. دبیرکل شورای صنفی دانشگاه زنجان نیز صریحا بیان کرد: «دانشجو صدای رسای جامعهای است که لکنت زبان نمیپذیرد. انتظار داریم خطای دانشجو با سعهصدر پدرانه و نگاه تربیتی مدیریت شود.» این تضاد، نشان داد که حتی در عالیترین سطح قضایی کشور، پذیرش نقد بیپرده دانشجویی، همچنان با احتیاط و شرط و شروط همراه است.
اژهای همچنین به ناهنجاریهای اجتماعی مانند حجاب اشاره کرد و آن را «غیرقابل تحمل» دانست، در حالی که دانشجویان در همان دانشگاه، خواستار رفع فیلترینگ و رسیدگی به مشکلات زیرساختی مانند فرسودگی خوابگاهها و آلودگی محیط زیست زنجان بودند. این تفاوت در اولویتها، بار دیگر نشان داد که دغدغههای سیاسی و اجتماعی کلان، چگونه بر مسائل صنفی و رفاهی دانشجویان سایه میافکند.
صدای خاموش صنفی؛ غفلت از دانشگاه فرهنگیان تا بودجههای مبهم
در میان این هیاهوی سیاسی، صدای ضعیف اما مهم دانشجویانی که دغدغههای صنفی داشتند، به سختی شنیده شد. این صداها، که مستقیماً به وضعیت آموزش عالی و رفاه دانشجویان مربوط میشد، عملاً در برابر موج سخنرانیهای مسئولان، بیاثر ماند. حمیدرضا بختیاری، دبیر انجمن مستقل دانشگاه فرهنگیان، با انتقاد از غیبت وزیر آموزش و پرورش، گفت: «جناب وزیر، ما آمدیم اما شما نیامدید، حضور شما یک نماد نبود بلکه یک ضرورت بود. دانشگاه فرهنگیان نقطه ثقل تحول است و متاسفانه با مشکلات آموزش و پرورش گره خورده است.» این گلایه، نشاندهنده عمق بیتوجهی به نهادی بود که قرار است معلمان آینده کشور را تربیت کند.
روز دانشجو، سران قوا و کاندیداهای پیشین ریاست جمهوری، والبته برخی نمایندگان مجلس با حضور پررنگ خود در محیطهای آکادمیک، نه برای شنیدن صدای دانشجو، بلکه برای اقامه مجدد وعدههای انتخاباتی، دفاع از کارنامه خود و البته مذمت رقیب، صفآرایی کردند. فضای دانشگاه، به جای آنکه محلی برای طرح دغدغههای صنفی، مسائل زیرساختی و وضعیت فعلی آموزش عالی باشد، به میدانی برای تسویهحسابهای جناحی تبدیل شد
همچنین، نماینده جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان تأکید کرد که «دانشگاه به شرطی پیشرفت میکند که بودجه مناسب به تشکلها پرداخت شود. دانشجو باید مطالبه کند و نهاد علم نباید قربانی سیاستزدایی باشد.» در دانشگاه فرهیختگان، نماینده شورای صنفی خواستار شفافیت مالی دانشگاه شد: «دانشگاه موظف است هزینهها و درآمدهای خود را شفاف کند تا دانشجویان بدانند که منابع دانشگاه چگونه مدیریت میشود.» و در نهایت، نماینده نشریات دانشجویی دانشگاه زنجان، با اشارهای مستقیم به معضل فیلترینگ، گفت: «دنبال رفع فیلترینگ کلی هستیم باید صدای اعتراض دانشجو شنیده شود.» این مطالبات، از فرسودگی خوابگاهها در زنجان گرفته تا لزوم شفافیت بودجه و رفع فیلترینگ، نشاندهنده یک واقعیت تلخ است: در روز دانشجو، در حالی که سیاسیون مشغول دفاع از کارنامه و حمله به رقیب بودند، دغدغههای حیاتی دانشجویان و زیرساختهای دانشگاه، به طور کامل نادیده گرفته شد.
در میان این هیاهوی سیاسیون، در دانشگاه بودند دانشجویانی که سکوت را شکستند و از حرف دل جامعهشان گفتند. دانشجویی در گیلان در نشست سخنرانی حمید رسایی نماینده مجلس با طرح این پرسش که چرا برخی نمایندگان به جای تمرکز بر ارائه راهحل برای مشکلات و تقویت دفاع ملی و تلاش برای زنده نگهداشتن احساس امید در مردم، که مورد تأکید رهبری است، هر روز یک دعوای تازه ایجاد میکنند، گفت: «اخیراً رهبر انقلاب در دیدار با نمایندگان فعلی مجلس برای بار چندم چند تذکر مستقیم به نمایندگان پرهیاهو دادند که یکی از آنها این بود که انقلابیگری به سر و صدا کردن نیست. جناب رسایی خطاب این سخن به چه کسانی بود؟ همین سخن معیاری خوب برای ارزیابی رفتار سیاسی ماست.» این یک نمونه از صدای دانشجویان بود که اگر تریبون به اکثر دانشجویان میرسید، صحبتهایی از این جنس به مسئولین مخابره میشد.
دانشگاه، از نهاد مدنی
تا تریبون سیاسی
آنچه در 16 آذرماه ۱۴۰۴ در دانشگاههای کشور رخ داد، بیش از یک مراسم بزرگداشت، یک آینه تمامنما از وضعیت فعلی رابطه میان سیاست و دانشگاه بود. جنبش دانشجویی، که طبق تعریف، نیروی پیشرو و روشنفکر جامعه است و باید در بزنگاههای تاریخی نقشآفرینی کند، دیروز شاهد بود که فضای آکادمیک، به محلی برای دعواهای جناحی و اقامه وعدههای محقق نشده تبدیل شده است. دانشگاه، که باید مکانی برای تولید فکر و نقد قدرت باشد، امروز به یک تریبون یکطرفه برای سیاسیون بدل شده است. این روند، نه تنها به تضعیف جایگاه علمی دانشگاه منجر میشود، بلکه روح مطالبهگری و آرمانخواهی دانشجویان را نیز تحتالشعاع قرار میدهد. در این روز، مشخص شد که برای بسیاری از مسئولان، دانشگاه نه یک نهاد علمی مستقل، بلکه ابزاری است برای پیشبرد اهداف سیاسی یا تسویهحسابهای انتخاباتی. تا زمانی که این نگاه غالب باشد، دانشجویان همچنان باید در حاشیه بایستند و دغدغههای صنفی خود را در میان هیاهوی وعدههای انتخاباتی، فریاد زنند؛ فریادی که متأسفانه، کمتر شنیده میشود.
دیدگاه تان را بنویسید