رسانه ملی یا پایگاهی برای بازتولید روایتهای ضدبرجامی و حذف مذاکره؟
مصادرهبهمطلوبِ «ماشه» در ساعت صفر تحریمها!

نهال فرخی
ساعت ۳:۳۰ دقیقه بامداد ششم مهرماه به وقت تهران، در حالی که بسیاری از ایرانیان در خواب بودند، در سازمان ملل متحد رویدادی تاریخی رخ داد. در همان لحظه که در نیویورک ساعت ۸ صبح بود، قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و ستون حقوقی توافق هستهای ایران (برجام) عملاً بیاثر و مکانیسم موسوم به ماشه فعال شد.
بهموجب این سازوکار، تمامی تحریمهای سازمان ملل علیه ایران که در فاصله سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ طی شش قطعنامه شورای امنیت اعمال شده بود و با برجام به حالت تعلیق درآمده بود، به صورت خودکار بازگشت. درست کمتر از ۲۴ ساعت بعد، اتحادیه اروپا نیز وارد عمل شد و با صدور بیانیهای مفصل، اعلام کرد که این تحریمها نه تنها در سطح سازمان ملل، بلکه در چارچوب حقوقی و سیاسی اروپا نیز دوباره اعمال میشوند.
تحریمهای تازه؛
بازگشت به گذشتهای سخت
بیانیه شورای اروپا نیز در روز گذشته تصریح داشت که اروپا تمامی تحریمهای مرتبط با فعالیتهای هستهای، موشکی و مالی ایران را که پس از برجام تعلیق شده بود، بازمیگرداند. اتحادیه اروپا در اطلاعیه خود تأکید کرده که این محدودیتها شامل ممنوعیت واردات نفت، گاز و محصولات پتروشیمی، محدودیت پرواز هواپیماهای باری، جلوگیری از تعمیر و نگهداری کشتیها و هواپیماهای حامل مواد ممنوعه، و همچنین مسدودسازی داراییهای بانک مرکزی و چند بانک بزرگ ایرانی است. صادرات تسلیحات و کالاها و فناوری مرتبط با برنامه هستهای و موشکهای بالستیک ایران نیز دوباره ممنوع اعلام شد.
در بخش حملونقل، اتحادیه اروپا ورود هواپیماهای باری ایرانی به فرودگاههای خود را محدود کرده و تعمیر و نگهداری هواپیماها و کشتیهای حامل کالاهای تحریمشده را ممنوع کرده است. همچنین محدودیتهایی برای فروش تجهیزات کلیدی در بخش انرژی و فلزات گرانبها مانند طلا و الماس اعمال شده است.
این تحریمهای جدید درحالی اعمال میشود که در داخل کشور، برخی مقامات و کارشناسان معتقدند آثار این تحریمها بیشتر روانی است و در کوتاهمدت تاثیر عملی بر اقتصاد ایران ندارد.
اقتصاد ایران در تنگنای سیاست
در همین حال تحلیلگران معتقدند ترکیب بازگشت تحریمهای سازمان ملل و محدودیتهای تازه اتحادیه اروپا، یک دوره دشوار و طولانی را برای اقتصاد ایران رقم خواهد زد. هم چنین این دوره تحریمها به احتمال زیاد نوسانات بازار ارز و کالاهای اساسی را تشدید خواهد کرد و شرکتهای ایرانی که به صادرات نفت و گاز وابستهاند، تحت فشار بیشتری قرار خواهند گرفت. همزمان، محدودیت در تعمیر و نگهداری ناوگان حملونقل و تجهیزات انرژی، هزینههای عملیاتی را افزایش میدهد و ریسک زنجیره تامین را بالا میبرد.
تحریم ها صادرات نفت خام و گاز طبیعی ایران با موانع بیشتری روبهرو میکند و حتی کشورهایی که در ماههای اخیر نفت ایران را با تخفیف خریداری میکردند، حالا با ریسک بالاتری مواجهاند و این موضوع میتواند درآمدهای ارزی دولت را به شدت کاهش دهد.
از سوی دیگر بلوکه شدن داراییهای بانک مرکزی و محدودیت دسترسی به منابع ارزی، فشار بر بازار ارز داخلی را تشدید خواهد کرد. افزایش نرخ دلار میتواند موج تازهای از گرانی کالاهای اساسی را به همراه داشته باشد.
همچنین ممنوعیت فروش تجهیزات دریانوردی و نرمافزارهای صنعتی خاص، هزینههای عملیاتی شرکتهای ایرانی را بالا میبرد و مانع نوسازی ناوگان حملونقل میشود و با کاهش درآمدهای ارزی و افزایش هزینه واردات، بازار داخلی با تورم بالاتر مواجه خواهد شد. در چنین شرایطی، سفره مردم کوچکتر و نارضایتی اجتماعی بیشتر میشود.
واکنشهای داخلی؛
میان آرامش و التهاب
اما کارشناسان اکنون چه در حوزه سیاست داخلی و چه خارجی معتقدند که ایران در این شرایط نیازمند مدیریت دقیق ارزی، تقویت دیپلماسی اقتصادی و برنامهریزی برای مقابله با آثار تحریمهاست. آزادسازی واردات، کنترل بازار داخلی و تقویت ذخایر مالی میتواند تا حدی آثار منفی را کاهش دهد، اما به نظر میرسد کشور وارد دورهای سخت و پرچالش شده است. از سوی دیگر با وجود این فشارها، دولت مسعود پزشکیان در روزهای نخست پس از فعال شدن مکانیسم ماشه، تلاش کرد تا از لحن آرام و دیپلماتیک استفاده کند. مقامات وزارت امور خارجه بر ضرورت «مدیریت بحران» و جلوگیری از تشدید تنش تأکید کردند.
اما همه جناحها چنین نگاهی ندارند. در همان روزهایی که خبر بازگشت تحریمها تیتر یک رسانههای جهان بود، فضای سیاسی داخل ایران شاهد اوج گرفتن دوباره جدالهای جناحی شد.
دعوای تازه روحانی و جلیلی؛
سیاست در آینه نزاع
در خط مقدم این جدال، سعید جلیلی، چهره شناختهشده اصولگرایان تندرو و منتقد جدی برجام قرار داشت. او در اظهاراتی تند، بار دیگر دولت حسن روحانی را مسئول وضعیت کنونی معرفی کرد و گفت: «مسائل مربوط به توافقهای هستهای پیشتر در جلسات شورای عالی امنیت ملی روشن شده بود، اما آقای روحانی پاسخ مناسبی ارائه نکرد.»
جلیلی در واکنش به درخواست مناظره حسن روحانی، کنایهآمیز گفت که «امروز هر کودک و نوجوانی که اخبار را دنبال کرده باشد، میتواند سخنان رئیسجمهور سابق را نقد کند.»
همزمان با این مانور عجیب سعید جلیلی که مسئول مستقیم 6 قطعنامه علیه ایران است، وحید جلیلی، برادر سعید نیز از تریبون صداوسیما برای حمله به روحانی و توافق هستهای استفاده کرد و اکنون رسانه ملی در عمل به پایگاهی برای بازتولید روایتهای ضدبرجامی بدل شد.
مسیر پیش روی ایران دو شاخه بیشتر ندارد یا ادامه تقابل، خروج از معاهدات بینالمللی و پذیرش فشارهای فزاینده؛ و یا بازگشت به دیپلماسی، بهرهگیری از تجربه برجام و تلاش برای باز کردن کانالهای تازه تعامل با جهان. انتخاب دوم، هرچند دشوار و پرهزینه است، اما میتواند منافع ملی را حفظ کند
این جدالها در حالی بالا گرفت که کشور بیش از هر زمان دیگری نیازمند انسجام داخلی بود. دعواهای رسانهای جلیلی و همفکرانش، نهتنها بر فضای سیاسی داخلی سایه انداخت، بلکه به تعبیر بسیاری از تحلیلگران، سیگنال تفرقه به خارج مخابره کرد؛ سیگنالی که قدرتهای خارجی را مطمئنتر میسازد که میتوانند بر اختلافات داخلی ایران سرمایهگذاری کنند.
تندروها؛ خروج از NPT
تا شادمانی از ماشه
این اظهار نظرها نیز اکنون به گونه ای جلوه می کند که گویا فعال شدن مکانیسم ماشه برای بسیاری از نیروهای رادیکال داخلی به فرصتی تازه بدل شد تا بار دیگر بر طبل سیاستهای تقابلی بکوبند.
این جریان، نهتنها خروج از برجام، بلکه خروج کامل از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) را تجویز میکند. حتی برخی، ساخت بمب هستهای را تنها راه بازدارندگی ایران در برابر فشارهای غرب میدانند.
اما تجربه نشان داده که تنشآفرینی بیش از حد، تنها به افزایش فشارها میانجامد و نهتنها دستاوردی ندارد، بلکه میتواند شکافهای داخلی را نیز تعمیق کند.
دیپلماسی یا بنبست؛
مساله این است!
در برابر این نگاه تقابلی، اما بسیاری از تحلیلگران همواره بر ضرورت بازگشت به دیپلماسی تأکید دارند. چنان که صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی، نیز به تازگی با ارجاع به سوابق دولتها در دیپلماسی و رابطه موفق با جهان گفته است که «پزشکیان درخصوص تنشزدایی با غرب، مانند خاتمی، روحانی و مرحوم هاشمی فکر میکند و مدتهاست به این نتیجه رسیده که دشمنی با غرب آسیبهای فراوانی وارد کرده است.»
به باور این استاد علوم سیاسی، میزان دشمنی میان ایران و غرب هیچگاه به اندازه امروز نبوده و سیاست خارجی مبتنی بر این دشمنی، جز آسیب به منافع ملی، دستاوردی برای ایران نداشته است. پرسش کلیدی او این است: «اصرار بر دشمنی با غرب، چه سودی برای ایران داشته است؟»
این روزها همزمان با مانورهای عجیب سعید جلیلی که مسئول مستقیم 6 قطعنامه علیه ایران است در برابر حسن روحانی؛ وحید جلیلی، برادر سعید نیز از تریبون صداوسیما برای حمله به روحانی و توافق هستهای استفاده کرد و اکنون نیز رسانه ملی در عمل به پایگاهی برای بازتولید روایتهای ضدبرجامی بدل شد
تجربه برجام؛ سرمایهای که نباید
فراموش شود
اکنون اما بازگشت به دیپلماسی دیگر صرفاً یک شعار نیست؛ تجربه برجام نشان داد که با مذاکرات سخت و هوشمندانه میتوان مسیر کشور را تغییر داد. دولت حسن روحانی و تیم مذاکرهکنندهاش، با وجود تمام محدودیتها و فشارها، موفق شدند یک توافق بینالمللی را به ثبت برسانند که برای چند سال، فضای تنفسی اقتصادی و سیاسی برای ایران ایجاد کرد.
برجام ثابت کرد که حتی در اوج تحریمها، دیپلماسی میتواند راهی برای کاهش فشارها و باز کردن درهای تعامل با جهان باشد. هرچند این توافق در نهایت با خروج آمریکا از هم پاشید، اما تجربه آن یک سرمایه ملی باقی مانده است.
فضای رسانهای امروز نیز حال به محل رقابت شدید برای جلب توجه تبدیل شده و هر اظهار نظر تند و انتقادی، به سرعت در شبکههای اجتماعی و رسانهها بازتاب مییابد و میتواند افکار عمومی را نسبت به مسائل اصلی منحرف کند.
طیف تندرو با بهرهگیری از این ابزار، تلاش دارد کشور را به صحنه تسویه حسابهای جناحی تبدیل کند، غافل از این که چنین رویکردی پیامدهای داخلی و بینالمللی جدی به دنبال دارد.
بدون دیپلماسی راهی نیست
شرایط کنونی ایران- با بازگشت تحریمهای شورای امنیت و اتحادیه اروپا، فشار اقتصادی فزاینده و فضای پرتنش منطقهای- نشان میدهد که هیچ جایگزینی برای دیپلماسی وجود ندارد.
کشور بیش از هر زمان دیگری نیازمند مدیریت بحران، انسجام داخلی و تعامل سازنده با جهان است. اختلافات جناحی و دعواهای داخلی، تنها دشمنان خارجی را امیدوارتر میکند.
در نهایت، مسیر پیش روی ایران دو شاخه بیشتر ندارد یا ادامه تقابل، خروج از معاهدات بینالمللی و پذیرش فشارهای فزاینده؛ و یا بازگشت به دیپلماسی، بهرهگیری از تجربه برجام و تلاش برای باز کردن کانالهای تازه تعامل با جهان.
انتخاب دوم، هرچند دشوار و پرهزینه است، اما میتواند منافع ملی را حفظ کرده و از فروغلتیدن کشور به بحرانهای عمیقتر جلوگیری کند.
فعال شدن مکانیسم ماشه در بامداد ششم مهر، نقطه خطیری در تاریخ سیاسی و اقتصادی ایران بود. بازگشت تحریمها، کشور را در موقعیتی حساس قرار داده که نیازمند تصمیمگیریهای بزرگ است. در چنین شرایطی، فرصتطلبی سیاسی و دامن زدن به اختلافات داخلی، بزرگترین تهدید برای منافع ملی خواهد بود. تجربه برجام نشان داد که مذاکره سازنده و دیپلماسی هوشمندانه، هرچند پرچالش، اما تنها مسیری است که میتواند ایران را از فشارهای بینالمللی برهاند. اکنون بیش از هر زمان دیگری، ایران نیازمند بازگشت به عقلانیت و پرهیز از سیاستهای پرتنش است.
دیدگاه تان را بنویسید