میرا قربانی‌فر

نشست ماه سپتامبر شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در وین قرار است از ۱۷ تا ۲۱ شهریورماه برگزار شود؛ نشستی که از هم‌اکنون روشن است بار دیگر برنامه هسته‌ای ایران را در کانون توجه جهانیان قرار خواهد داد.

این نشست در شرایطی برگزار می‌شود که وضعیت برنامه هسته‌ای ایران در سپتامبر ۲۰۲۵ به نقطه‌ای حساس رسیده است. پس از حملات نظامی به تأسیسات هسته‌ای ایران در ژوئن، تهران همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) را به حالت تعلیق درآورد و در پی آن موضوع ذخایر اورانیوم غنی‌شده به یک چالش جدی تبدیل شد. این تحولات، تنش‌ها را در سطح بین‌المللی افزایش داده و نگرانی‌ها از تشدید بحران هسته‌ای را به دنبال داشته است.

در همین حال میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در وین نیز با تأکید بر این موضوع یادآور شد که پرونده ایران مهم‌ترین محور گفت‌وگوهای اعضای شورای حکام خواهد بود.

این وضعیت در حالی است ‌که جمهوری اسلامی طی سال‌های گذشته بارها تأکید کرده برنامه هسته‌ای‌اش صرفاً اهداف صلح‌آمیز دارد، حجم انبوه گزارش‌ها و بیانیه‌های بین‌المللی پیرامون ایران نشان می‌دهد که بار دیگر فضای بین‌المللی به سوی تمرکز بر پرونده تهران می‌رود. 

این بار اما تفاوتی مهم وجود دارد؛ شمار کشورهایی که مستقیماً در این موضوع موضع‌گیری می‌کنند یا آن را تهدیدی برای امنیت خود می‌دانند، در حال افزایش است.

از بیانیه توکیو-کانبرا تا تنش دیپلماتیک میان تهران و استرالیا

نخستین نشانه‌های شکل‌گیری یک بلوک جدید علیه ایران را می‌توان در موضع‌گیری هم‌زمان استرالیا و ژاپن دید.

وزرای خارجه دو کشور در بیانیه‌ای مشترک از تهران خواسته‌اند به تعهدات پادمانی خود پایبند بماند، دسترسی کامل بازرسان آژانس به تأسیسات هسته‌ای را فراهم کند و نگرانی‌های جامعه جهانی درباره ذخایر اورانیوم غنی‌شده را برطرف سازد. این بیانیه همچنین بر لزوم بازگشت ایران به میز مذاکره تأکید دارد.

در پی صدور این بیانیه، سفارت ایران در توکیو بلافاصله واکنش نشان داد و موضع ژاپن را «جانبدارانه و غیرقابل‌قبول» خواند. ایران در این واکنش دیپلماتیک، آمریکا و اسرائیل را متهم کرد که با حمله به تأسیسات هسته‌ای صلح‌آمیز ایران روند دیپلماسی را تخریب کرده‌اند و بنابراین این کشورها باید مورد مؤاخذه قرار گیرند، نه تهران. اما تنش اصلی در روابط ایران و استرالیا زمانی اوج گرفت که دولت کانبرا، سفیر ایران را به دلیل اتهام دخالت در دو حمله یهودی‌ستیزانه در سیدنی و ملبورن اخراج کرد. 

سازمان امنیت داخلی استرالیا مدعی است ایران هدایت این حملات را برعهده داشته؛ اتهامی که تهران آن را قویاً رد می‌کند. پس از آن، استرالیا فعالیت سفارت خود در تهران را تعلیق و تمام کارکنانش را از ایران خارج کرد. ایران نیز در این میان منفعل نماند و سفیر استرالیا را از تهران اخراج کرد و این رخداد عملاً روابط دو کشور را به سطحی بی‌سابقه از تنش رسانده است.

دیپلماسی ایران در دوحه

 با   بازگشت قطر به میدان

اما هم‌زمان با این تحولات، در خاوردور، خاورمیانه آبستن حوادث دیگری بوده و عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران در سفر به دوحه با کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، دیدار کرد. این دیدار نیز حامل دو پیام بود؛ نخست، تداوم تلاش ایران برای حفظ کانال گفت‌وگو با اروپا در شرایطی که تنش‌ها رو به افزایش است و دوم، تلاش برای احیای نقش قطر به‌عنوان میانجی در پرونده هسته‌ای.

باید توجه داشت که در سال‌های اخیر عمان و نروژ نقش واسطه را ایفا کرده‌اند و حتی چین نیز در مقاطعی تلاش کرده میان تهران و واشنگتن پل بزند. اما با تغییر آرایش منطقه‌ای و فشارهای فزاینده بر ایران، به نظر می‌رسد تهران بار دیگر روی کمک دوحه حساب کرده؛ کشوری که روابط نزدیکی هم با آمریکا دارد و هم با ایران.

رحمان قهرمان‌پور، تحلیلگر سیاست خارجی، با اشاره به نقش قطر در پرونده هسته‌ای ایران، به طرح این پرسش پرداخته است که: «آیا رفتن عراقچی به قطر و دیدار با کمیسر خارجی اروپا بدان معناست که میانجی‌گری نروژ و عمان و چین منتفی شده و ایران دوباره به سراغ قطر رفته است تا مانع بازگشت مکانیسم ماشه شود؟»

ابتکار روسیه 

تعویق مکانیسم ماشه را رقم می‌زند؟

اما به نظر می‌رسد هنوز تعداد بازیگران خودخوانده پرونده هسته‌ای ایران به کفایت نرسیده است!

روسیه (البته بازیگری قدیمی در این بازی) اکنون پیشنهادی روی میز گذاشته که بر اساس آن زمان‌بندی بازگشت خودکار تحریم‌ها (مکانیسم ماشه) به تعویق بیفتد و دستکم یک زمان تنفس شش ماهه برای مذاکره در نظر گرفته شود.

به نظر می‌رسد که هدف مسکو از این ابتکار، خرید زمان برای ایران و در عین حال حفظ ابزار فشار بر غرب است. این ابتکار هنوز در سطح اولیه قرار دارد، اما نشان می‌دهد مسکو در پی آن است که نقش خود را به‌عنوان تکیه‌گاه اصلی تهران در شورای امنیت 

پررنگ‌تر کند.

بلوک‌بندی‌های جهانی؛ 

از گذشته تا امروز

مساله این جاست که پرونده هسته‌ای ایران طی سه دهه گذشته همواره با شکل‌گیری بلوک‌بندی‌های متنوع در عرصه بین‌المللی همراه بوده است و شاید حضور بازیگران پرتعداد جهانی چندان عجیب نباشد اما مدام اضافه شدن به تعداد این بازیگران و ابراز نگرانی‌های مداوم، باید توجه دستگاه دیپلماسی را به خود برانگیزد.

در دهه ۷۰ خورشیدی، تهران با سه کشور اروپایی (فرانسه، بریتانیا و آلمان) وارد گفت‌وگو شد. کمی بعد، پرونده به شورای حکام و سپس شورای امنیت رفت و بلوک‌بندی جدیدی شکل گرفت: از یک‌سو ایالات متحده و متحدان اروپایی‌اش، و از سوی دیگر روسیه و چین به‌عنوان وزنه تعادل در برابر 

اجماع غربی.

همزمان اسرائیل با استفاده از قدرت رسانه‌ای و لابی سیاسی در غرب کوشید همواره این اجماع را علیه ایران فعال نگه دارد. در خاورمیانه نیز کشورهای عربی، به‌ویژه اعضای شورای همکاری خلیج فارس، نگران تبعات احتمالی یک ایران هسته‌ای هستند و در قالب بلوکی غیررسمی همواره تلاش کرد‌ه‌اند مواضع غرب را تقویت کنند.

در برابر این آرایش، ایران تلاش کرد با بهره‌گیری از بلوک شرق و عضویت در جنبش عدم تعهد و نزدیکی به کشورهای آسیایی و آفریقایی، مانع از یکدست شدن اجماع جهانی شود. 

سیاست تهران بر استفاده از شکاف‌ها و تضاد منافع بین بلوک‌های جهانی استوار بود؛ تاکتیکی که تا حدی مانع از اجماع کامل شد و در برهه‌هایی تهران توانست از حق وتوی روسیه و چین در شورای امنیت به سود خود بهره ببرد.

انفجار بلوک‌بندی‌ها؛  ورود ژاپن و استرالیا

اما شرایط کنونی تفاوتی اساسی با گذشته دارد. ورود ژاپن و استرالیا به صف کشورهایی که به‌طور مستقیم و علنی علیه برنامه هسته‌ای ایران موضع گرفته‌اند، نشان‌دهنده شکل‌گیری یک بلوک جدید است. این کشورها هرچند عضو شورای امنیت نیستند، اما به‌عنوان قدرت‌های اقتصادی و سیاسی منطقه‌ای می‌توانند با همراهی کشورهای پیرامونی خود یک ضلع تازه در برابر ایران ایجاد کنند.

ژاپن تا سال‌های اخیر تلاش می‌کرد میان تهران و غرب نقش میانجی ایفا کند و حتی در مقاطعی پیام‌رسان بین ایران و آمریکا بود. استرالیا نیز روابط نسبتاً باثباتی با ایران داشت. اما اکنون هر دو کشور در موقعیتی تازه قرار گرفته‌اند؛ موقعیتی که به تقویت اجماع علیه ایران می‌انجامد.

این تغییر آرایش، کار تهران را بسیار دشوارتر می‌کند. چراکه تا پیش از این، دستگاه دیپلماسی ایران موفق شده بود مانع از پیوستن این کشورها به صف مخالفان جدی شود، اما اکنون با یک جابه‌جایی مهم روبه‌رو هستیم که به معنای افزایش تعداد بازیگران منتقد برنامه هسته‌ای ایران است.

ورود کشورهای بی‌طرف و  شباهت‌ها با پرونده عراق 

این وضعیت اما یادآور شرایطی است که پیش از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ شکل گرفت. در آن زمان نیز اجماع جهانی به تدریج علیه بغداد تقویت شد؛ ابتدا اروپا و آمریکا، سپس کشورهای منطقه‌ای و درنهایت قدرت‌های آسیایی(از جمله ژاپن و کره جنوبی) نیز به جمع منتقدان پیوستند. 

این در حالی است که اکنون رسانه‌های بین‌المللی نظیر واشنگتن‌پست و رویترز نیز درمورد نگرانی‌های فزاینده در مورد برنامه هسته‌ای ایران سیاه‌نمایی می‌کنند. 

واشنگتن‌پست گزارش داده که ایران پس از حملات نظامی، همکاری با بازرسان بین‌المللی را متوقف کرده و از شفاف‌سازی در مورد ذخایر اورانیوم غنی‌شده خود امتناع کرده و این اقدامات می‌تواند به تشدید تنش‌ها و احتمال بازگشت تحریم‌ها منجر شود. هر چند که میان پرونده عراق و ایران-حداقل از نظر قدرت سیاسی و توان موشکی و دفاعی- تفاوت‌های بنیادین وجود دارد، اما روند رو به افزایش تعداد بازیگران منتقد یک شباهت تاریخی را یادآوری می‌کند، زمانی که فضای بین‌المللی بیش از حد بر یک پرونده متمرکز می‌شود، خطر انزوای دیپلماتیک کشور هدف بالا می‌رود.

ورود ژاپن و استرالیا به صف کشورهایی که به‌طور مستقیم و علنی علیه برنامه هسته‌ای ایران موضع گرفته‌اند، نشان‌دهنده شکل‌گیری یک بلوک جدید است. این کشورها هرچند عضو شورای امنیت نیستند، اما به‌عنوان قدرت‌های اقتصادی و سیاسی منطقه‌ای می‌توانند با همراهی کشورهای پیرامونی خود یک ضلع تازه در برابر ایران ایجاد کنند

گزینه‌های پیش‌روی دیپلماسی ایران

در چنین شرایطی دستگاه دیپلماسی ایران با مجموعه‌ای از گزینه‌ها و چالش‌ها روبه‌روست و باید تقریبا همه اهرم‌های خود را به کار گیرد که یکی استفاده از میانجی‌گری قطر است. هم اکنون نیز بازگشت به دوحه به میدان نشان می‌دهد تهران همچنان به نقش میانجی‌ها امید دارد. اگر قطر بتواند میان تهران و بروکسل یا حتی واشنگتن کانالی باز کند، شاید فرصت تازه‌ای برای جلوگیری از تشدید بحران 

ایجاد شود.

احیای کانال‌های سنتی عمان و نروژ نیز از جمله مسیرهای پیش روی دستگاه دیپلماسی کشور است. گرچه به نظر می‌رسد این مسیرها فعلاً فعال نیستند، اما ایران می‌تواند با بازتعریف منافع مشترک، بار دیگر این میانجی‌ها را وارد صحنه کند.

بهره‌گیری از شکاف‌های بلوک شرق و غرب نباید از نظر دور بماند. روسیه و چین همچنان می‌توانند نقش حفاظتی برای ایران ایفا کنند، به‌ویژه اگر ابتکار مسکو برای تعویق مکانیسم ماشه به نتیجه برسد. با این حال، تکیه بیش از حد بر شرق بدون فعال‌سازی کانال‌های غربی خطرناک است.

مدیریت بحران با استرالیا و ژاپن فارغ از مواضع اکنون تند طرفین دارای اهمیت ویژه است. اگرچه تنش‌های اخیر شدید است، اما تهران باید بکوشد مانع از قفل شدن کامل روابط با این دو کشور شود. بی‌توجهی به این موضوع می‌تواند به تشکیل یک بلوک جدید ضدایرانی منجر شود که مهار آن بسیار دشوار خواهد بود.

تهران باید توجه کند در شرایطی که اجماع جهانی در حال گسترش است، هرگونه اقدام تنش‌زا می‌تواند وضعیت را وخیم‌تر کند و باید از فرصت باقی‌مانده برای کاهش فشارها بهره بگیرد.

انفجار بلوک‌بندی‌ها علیه ایران

مساله اینجاست که پرونده هسته‌ای ایران از همان ابتدا تاکنون همواره با فراز و فرودهای دیپلماتیک همراه بوده است.

مدیریت بحران با استرالیا و ژاپن فارغ از مواضع تند طرفین دارای اهمیت ویژه است. اگرچه تنش‌های اخیر شدید است، اما تهران باید بکوشد مانع از قفل شدن کامل روابط با این دو کشور شود. بی‌توجهی به این موضوع می‌تواند به تشکیل یک بلوک ضدایرانی جدید منجر شود که مهار آن بسیار دشوار خواهد بود

تهران تاکنون بارها توانسته با استفاده از شکاف‌های جهانی مانع از اجماع کامل علیه خود شود. اما اکنون صحنه در حال تغییر است و ورود ژاپن و استرالیا به جمع منتقدان، قطع روابط دیپلماتیک با استرالیا، مواضع صریح‌تر ژاپن و فشارهای فزاینده شورای حکام نشان می‌دهد که تعداد کشورهایی که برنامه هسته‌ای ایران را تهدید می‌دانند رو به افزایش است.

این روند اگر مهار نشود، می‌تواند به یک اجماع بی‌سابقه علیه ایران منجر شود. 

دستگاه دیپلماسی ایران اکنون در برابر یک آزمون بزرگ قرار دارد یا می‌تواند با مدیریت هوشمندانه روابط مانع از شکل‌گیری چنین اجماعی شود، یا با تداوم تنش‌ها شاهد سخت‌تر شدن صحنه بین‌المللی و افزایش فشارها خواهد بود.

دستگاه دیپلماسی ایران اکنون در برابر یک آزمون بزرگ قرار دارد و با تداوم تنش‌ها شاهد سخت‌تر شدن صحنه بین‌المللی و افزایش فشارها خواهد بود. انفجار بلوک‌بندی‌ها در پرونده هسته‌ای ایران آغاز شده است و شمار بازیگران منتقد هر روز بیشتر می‌شود، صحنه دیپلماسی جهانی نیز پیچیده‌تر از گذشته است

به بیان دیگر، انفجار بلوک‌بندی‌ها در پرونده هسته‌ای ایران آغاز شده است. شمار بازیگران منتقد هر روز بیشتر می‌شود و صحنه دیپلماسی جهانی پیچیده‌تر از گذشته است. برای تهران، جلوگیری از یکدست شدن این اجماع و یافتن روزنه‌ای برای گفت‌وگو، اکنون حیاتی‌تر از هر زمان دیگر است.