اخراج سفیر ایران از استرالیا و بستهشدن سفارتخانههای اروپایی در تهران سناریوی از پیش طراحیشده است؟
قهر دیپلماتیک، ابزاری برای فشار بیشتر

کیا مقدم
در ماههای اخیر، تحولات دیپلماتیک در تهران، و در روابط خارجی کشورمان با برخی قدرتهای غربی، ابعاد تازهای به خود گرفته است. تعطیلی یا محدودیت فعالیت برخی سفارتخانههای خارجی، بهویژه اروپایی، در کنار اقدام بیسابقه استرالیا در اخراج سفیر ایران و تعلیق فعالیت سفارت خود در تهران، پرسشهای جدی را در افکار عمومی و محافل کارشناسی مطرح کرده است. آیا این اقدامات، واکنشهای موردی و مستقل به حوادث منطقهای هستند، یا بخشی از یک سناریوی از پیش طراحیشده با هدف اعمال فشار بر ایران و افزایش انزوای دیپلماتیک آن؟
اخراج بیسابقه سفیر ایران
نقطه اوج این تحولات، اقدام بیسابقه دولت استرالیا در اخراج سفیر ایران و تعلیق فعالیتهای سفارت خود در تهران بود. این اقدام، که آنتونی آلبانزی نخستوزیر استرالیا همراه با وزیران ارشد و رئیس سازمان اطلاعات این کشور آن را اعلام کرد، برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم رخ میدهد که استرالیا سفیر یک کشور را اخراج میکند. آلبانزی در سخنان خود، ایران را به هدایت دو حمله «ضد یهودی» در سیدنی و ملبورن پس از حوادث هفتم اکتبر ۲۰۲۳ متهم کرد و مدعی شد که ایران تلاش کرده است دخالت خود را پنهان کند، اما سازمان اطلاعات استرالیا (ASIO) به اطلاعات معتبری دست یافته است. وی هدف از این حملات را تضعیف همبستگی اجتماعی و ایجاد اختلاف در جامعه استرالیا دانست و تأکید کرد که دولت استرالیا در پاسخ به این حوادث، اقداماتی قوی و قاطع انجام میدهد. در همین راستا، دولت استرالیا اعلام کرده است که قانونی را برای تروریستی اعلام شدن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز تصویب خواهد کرد. این اتهامات و اقدامات، بلافاصله با استقبال سفارت اسرائیل در استرالیا مواجه شد و آن را «گامی که مدتها خواستار آن بودهایم» توصیف کرد.
در مقابل، اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، با قاطعیت این اتهامات را رد کرد و گفت: «یهودستیزی در سیاست ما هیچ جایی ندارد و اقدام استرالیا یک فرافکنی برای جبران انتقادات اندکشان از رژیم صهیونیستی است.» این واکنش نشان میدهد که از دیدگاه تهران، اقدام استرالیا نه براساس شواهد معتبر، بلکه درراستای اهداف سیاسی و تحتتأثیر فشارهای اسرائیل و با هدف ایرانهراسی صورت گرفته است. این رویداد، فراتر از یک اختلاف دوجانبه دیپلماتیک، در چارچوب روندی گستردهتر از فشار بر ایران قابل تحلیل است.
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه نیز در واکنش به اتهامات استرالیا مبنی بر دست داشتن ایران در حملات «ضد یهودی» در این کشور، ضمن تکذیب قاطعانه این ادعاها، نخستوزیر استرالیا را سیاستمداری ضعیف خواند. وی با تأکید بر وجود جامعه یهودی کهن و حفاظت از کنیسهها در ایران، اتهامزنی به تهران را بیمعنی دانست و اقدام استرالیا را تلاشی برای مجازات ایران به دلیل حمایت مردم استرالیا از فلسطین قلمداد کرد. عراقچی هشدار داد که تلاش برای جلب رضایت جنایتکاران جنگی (اشاره به اسرائیل) تنها به جسورتر شدن آنها منجر خواهد شد.
سناریوی انزوای دیپلماتیک
اقدام استرالیا را نمیتوان یک رویداد منفرد و بیارتباط با سایر تحولات دید. پس از جنگ ۱۲ روزه علیه ایران، شاهد کاهش یا محدودیت فعالیتهای دیپلماتیک برخی کشورهای اروپایی و حتی آسیایی در تهران بودهایم. آلمان و اتریش عملاً سفارتخانههای خود را برای مراجعان جدید بستند. این سلسله اقدامات، جدا از تفاوتهای جغرافیایی و سیاسی، نشاندهنده یک هماهنگی آشکار در سطح بینالمللی است که نمیتواند تصادفی باشد.
پرسش اصلی اینجاست: آیا این اقدامات صرفاً واکنشهای موردی هستند، یا بخشی از یک سناریوی از پیشطراحیشده در چارچوب نظم جهانی برای اعمال فشار و تغییر در ایران؟ شواهد نشان میدهد که روند فعلی بیشتر به دومی شباهت دارد. اجماع کشورهای غربی و حتی برخی شرکای آسیایی بر سر کاهش یا قطع روابط دیپلماتیک، نمیتواند تصادفی باشد. اهمیت ماجرا در این است که تعطیلی یا محدودسازی نمایندگیهای خارجی، به معنای کاهش کانالهای ارتباطی رسمی ایران با جهان است. این موضوع، نهتنها هزینههای سیاسی و اقتصادی را افزایش میدهد، بلکه خطر انزوای بیشتر ایران را به همراه دارد؛ انزوایی که میتواند در آینده به ابزار فشار برای تحمیل تغییرات راهبردی تبدیل شود. بر همین اساس، آنچه در حال رخ دادن است صرفاً یک سلسله واکنشهای دیپلماتیک نیست، بلکه زنجیرهای از اقدامات هماهنگ است که باید جدی گرفته شود. ایران برای مواجهه با این وضعیت نیازمند بازاندیشی در سیاست خارجی و تدوین راهکارهای فوری و عملی است تا از تبدیلشدن این روند به یک بحران تمامعیار جلوگیری کند. اخراج سفیر و بستن سفارتخانهها نشانه آغاز یک فصل تازه از فشارهاست؛ فصلی که اگر برای آن تدبیر نشود، تبعاتش تنها محدود به روابط دیپلماتیک نخواهد ماند.
ابهام در وضعیت سفارتخانههای اروپایی
در میان سفارتخانههای اروپایی، وضعیت سفارت آلمان در تهران نمونهای بارز از ابهام و تناقض است که به سوژه اصلی گمانهزنیها تبدیل شده است. در حالی که سخنگوی وزارت امور خارجه، هرگونه تعطیلی سفارتخانههای فرانسه، انگلیس و آلمان را تکذیب کرده و آن را خبرسازی و التهابزایی خوانده است، شواهد میدانی و اظهارات خود مقامات آلمانی تصویر دیگری را نشان میدهد. بقایی تأکید کرده است که این سفارتخانهها بعد از تحولات اخیر و تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی، برخی فعالیتهای خود را کاهش داده و بخش کنسولیشان را محدود کردهاند، اما به معنای تعطیلی نیست و هر سه سفارتخانه دایر و فعال هستند.
تحولات دیپلماتیک اخیر علیه ایران، شامل اقدام بیسابقه استرالیا و محدودیتهای اعمالشده توسط برخی کشورهای اروپایی، نشاندهنده یک سناریوی هماهنگ «ایرانهراسی» و فشار دیپلماتیک با هدف انزوای بیشتر و تحمیل تغییرات راهبردی است. این اقدامات، فراتر از واکنشهای موردی، بخشی از یک روند گستردهتر برای کاهش کانالهای ارتباطی رسمی ایران با جهان و افزایش هزینههای سیاسی و اقتصادی است
با این حال، مارکوس پوتسل، سفیر آلمان در ایران، هنگام ترک تهران، اگرچه دلیل تصمیم خود را شخصی عنوان کرد، اما صریحا افزود که تعداد کارمندان سفارت آلمان در ایران کاهش خواهد یافت و به همین دلیل، روند صدور ویزا برای شهروندان ایرانی محدودتر میشود. او در ویدیویی اشاره کرد که پس از وقفه کوتاه در جریان جنگ ۱۲ روزه، سفارت و کنسولگری دوباره باز شدهاند، اما با کاهش نیروها، توان صدور ویزا مانند گذشته وجود ندارد. سفارت آلمان در اطلاعیههای خود نیز اعلام کرده که تا اطلاع ثانوی و با توجه به شرایط بحرانی فعلی برای تردد مراجعین بسته میباشد و تنها تقاضاهای قبلی مورد رسیدگی قرار میگیرند و هیچ تقاضای جدیدی پذیرفته نمیشود. از سوی دیگر سفارت اتریش در تهران نیز با انتشار اطلاعیهای رسمی در وبسایت خود، از تعلیق تمامی خدمات کنسولی به شهروندان ایرانی تا اطلاع ثانوی خبر داد. این سفارتخانه دلیل این اقدام را «وضعیت فعلی که مسبب موانع فایقناپذیر است» عنوان کرده است. بر اساس این اطلاعیه، هیچ درخواست جدیدی پذیرفته نمیشود، درخواستهای قبلی نیز در حال حاضر قابل پردازش نیستند، هیچ اطلاعاتی درباره وضعیت مراحل پردازش ارائه نمیگردد و امکان رزرو وقت جدید نیز وجود ندارد. این وضعیت، سرگردانی و آسیبهای جدی را برای شهروندان ایرانی به همراه داشته است.
شرقی که درها را باز نگه میدارد
در مقابل رویکرد محدودکننده و مبهم سفارتخانههای غربی، سفارت جمهوری خلق چین در تهران، رویکرد متفاوتی را در پیش گرفته است. با وجود صفهای طولانی متقاضیان ویزا، سفارت چین تأکید کرده که به طور عادی روادید صادر میکند و به تبادلات مردمی بین دو کشور متعهد است. این سفارتخانه از تمدید زمان کاری، تسریع روند رسیدگی به درخواستها و اولویتبندی سفر فوری به چین خبر داده است. زمان دریافت روادید عادی چهار روز کاری، فوری سه روز کاری و بشردوستانه یک روز کاری اعلام شده است. این رویکرد، در تضاد آشکار با محدودیتهای اعمال شده توسط سفارتخانههای غربی، نشاندهنده تمایل پکن به حفظ و گسترش روابط با تهران است. این در حالی است که چندی پیش عکسی در شبکههای اجتماعی منتشر شده بود که نشان میداد خیل عظیمی از مراجعان سفارت چین مجبور شدهاند خیابان خوابی کنند تا بتوانند کار خود را در بخش کنسولی سفارتخانه انجام دهند که این خبر از سوی سخنگوی وزرات خارجه و از سوی سفارت چین تکذیب شد و آن هم مربوط به دوران جنگ 12 روزه اخیر بود که برخی سفارتخانهها به ناچار فعالیتهای خود را کاهش داده بودند.
اقدام استرالیا را نمیتوان یک رویداد منفرد و بیارتباط با سایر تحولات دید. پس از جنگ ۱۲ روزه علیه ایران، شاهد کاهش یا محدودیت فعالیتهای دیپلماتیک برخی کشورهای اروپایی و حتی آسیایی در تهران بودهایم. این سلسله اقدامات، جدا از تفاوتهای جغرافیایی و سیاسی، نشاندهنده یک هماهنگی آشکار در سطح بینالمللی است که نمیتواند تصادفی باشد
جنگ روانی و تشویش افکار عمومی
شایعات گسترده مبنی بر تعطیلی سفارتخانههای اروپایی در تهران، که بعضا توسط وزارت خارجه تکذیب شده، نمونهای بارز از جنگ روانی هدفمند است که با بهرهگیری از ابزارهای رسانهای و شبکههای اجتماعی، برای القای قریبالوقوع بودن جنگ و ایجاد اضطراب و التهاب در فضای عمومی به کار گرفته میشود؛ هدف نهایی این تاکتیک، دستیابی به اهداف بدون نیاز به درگیری نظامی مستقیم است.
این جنگ روانی، همزمان با تحولات دیپلماتیک اخیر نظیر اقدام بیسابقه استرالیا و محدودیتهای اروپایی، بخشی از یک سناریوی هماهنگ ایرانهراسی و فشار دیپلماتیک برای انزوای بیشتر ایران است. این اقدامات، در مجموع، به دنبال کاهش کانالهای ارتباطی رسمی و افزایش هزینههای سیاسی و اقتصادی هستند. برای مقابله با این وضعیت، ایران نیازمند هوشیاری در برابر اخبار غیررسمی، شفافیت در اطلاعرسانی، تقویت دیپلماسی فعال و اتخاذ یک راهبرد جامع و هوشمندانه در سیاست خارجی است تا توطئههای فشار و انزوا را خنثی کند.
دیدگاه تان را بنویسید