استاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه جابه‌جایی درآمد و شکاف طبقاتی در شرایط شوک‌درمانی به شدت افزایش پیدا می‌کند، گفت: این باعث می‌شود برندگان شوک‌درمانی‌ها، به‌رغم وجود فساد و نارضایتی شدید مردم، اصرار به تداوم چنین سیاست‌هایی داشته باشند.

عباس شاکری در جلسه نقد و بررسی کتاب «گریز چین از شوک‌درمانی» با بیان اینکه شوک‌درمانی یک روش ساده‌انگارانه برای توسعه است، گفت: اقتصادی که توسعه نیافته، رشد پایین دارد، ساختار مناسب توسعه ندارد، از وجود انحصارات و عدم شفافیت رنج می‌برد و هیچ توازن و تعامل پویایی میان بخش‌های اقتصادی آن با نظام اجتماعی دیده نمی‌شود، ممکن است با ساده‌سازی مسأله اصلاحات با مخاطرات زیادی روبه‌رو شود.

وی افزود: تجربه تاریخی سه دهه گذشته اقتصاد ما گویای این است که در برنامه‌های اصلاح اقتصادی موضوعات مقدماتی مانند شفافیت، حساب‌پذیری، اصلاح بودجه، رفع مجاری فوق‌بودجه‌ای، محور قرار دادن تولید و تولید صنعتی مورد توجه قرار نگرفته است. ما بدون توجه به ساختارها و نهادها و بدون تامین بسترها به تغییرات قیمت‌های کلیدی و رها کردن آنها اکتفا کرده‌ایم. همه بحث در اینجاست که وقتی ما بسترسازی در بخش حقیقی را انجام ندهیم و به موضوعات جانبی اقتصاد در قلمروهای دیگر توجه نکنیم و تنها به شوک قیمتی اکتفا کنیم، مانند این است که سدی را بسازیم و بدون زه‌کشی و تسطیح در پایین سطح آب، سد را رها کنیم. این نه تنها ما را به هدفمان نمی‌رساند بلکه همه زحمات را هم هدر می‌دهد. اگر بدون مقدمه و بدون تامین بسترها اقدام به رها کردن متغیرهای کلیدی کنیم، تلاطمات در اقتصاد بیشتر می‌شود و همان نظم نیم‌بند را به‌هم می‌زند و از نقطه اول هم تنزل پیدا می‌کنیم.

شاکری افزود: طبق سیاست‌های اصلاحی و اهدافی که در اسناد بالادستی، برنامه‌ها و بودجه‌ها مطرح شده، ما دنبال این بوده‌ایم که متغیرهای اقتصادی با ثبات شوند، رشد زیاد و رفاه تامین شود اما می‌بینیم که این سیاست‌ها باعث شده نقدینگی به عنوان یک متغیر مهم اقتصادی، از کنترل خارج شود. تورم نامتناسب به جای اینکه حضور گذرایی داشته باشد و بعد تضعیف شود، در اقتصاد مستقر شده و مدام رو به تقویت است. از طرف دیگر پول ملی ما مدام در معرض تضعیف قرار گرفته است. می‌گفتند برای صادرات غیرنفتی پول ملی را تضعیف می‌کنیم. اینها وقتی پاسخ می‌دهد که ما رقابت‌پذیری صنعتی، فنی و مادی را تامین کرده باشیم سپس رقابت‌پذیری از طریق پول ملی به عنوان کمک‌کننده اعمال شود.

وی افزود: این تضعیف به جای تقویت صادرات، تولید را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. هر بار این اتفاق رخ می‌دهد، تورم تشدید می‌شود و افق‌های سرمایه‌گذاری محدود می‌شود. وقتی مقدمات سیاستی و بسترهای لازم تامین نباشد و رهاسازی به مبنای سیاست‌گذاری تبدیل می‌شود، تغییر قیمت‌های کلیدی، مارپیچی از بی‌ثباتی متغیرهای اقتصادی را شکل می‌دهد.

به گزارش جماران، این اقتصاددان با بیان اینکه نقدینگی به دنبال تورم لجام‌گسیخته افزایش می‌یابد، گفت: بی‌ثباتی‌های ارزی از دریچه وابستگی بودجه دولت به درآمدهای ارزی، نقدینگی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. ارز، تورم، نقدینگی و سایر قیمت‌های کلیدی، مارپیچی شکل می‌دهد که سیاست‌گذار و جامعه را در دام خود اسیر می‌کند. هرچه می‌گذرد، پویایی‌های این مارپیچ تقویت می‌شود.

وی با بیان اینکه «وقتی روند این‌گونه شد، در میانه راه فرمان به دست رانت‌جویان ائتلاف غالب و ذینفعان می‌افتد و آنها به برندگان اقتصاد تبدیل می‌شوند»، گفت: اما عوامل مولد، حقوق‌بگیران و کارمندان بازندگان را تشکیل می‌دهند. برندگان به شبکه بانکی سیطره پیدا می‌کنند. همه دولت‌های گذشته از برنامه اول تا حالا، نقدینگی را 7 برابر کرده‌اند و رفته‌اند. این دولت‌ها کیفیت نقدینگی را هم بدتر کرده‌اند. حدود 80درصد نقدینگی ما شبه‌پول است و حدود 74درصد آن دست یک درصد از سپرده‌گذاران است. همین کیفیت، شوک تولید می‌کند به این صورت که ترکیب نقدینگی ارز، سکه، کالاهای عمده، زمین و مسکن را به شدت بی‌ثبات می‌کنند و از طریق فشار هزینه‌ها، قیمت‌ها را بالا می‌برند.

شاکری در پایان بیان کرد: جابه‌جایی درآمد و شکاف طبقاتی در چنین شرایطی به شدت افزایش پیدا می‌کند و این باعث می‌شود برندگان شوک‌درمانی‌ها، به‌رغم وجود فساد و نارضایتی شدید مردم، اصرار به تداوم چنین سیاست‌هایی داشته باشند. سرمایه‌گذاری و تولید به شدت محدود شده طوری که در دهه گذشته رشد منفی داشته است و هیچ اراده‌ای برای از کار انداختن این مارپیچ وجود ندارد.