محمود نوروزیه 

بعد از انتشار گزارش مرکز آمار ایران از افزایش نرخ اشتغال در بهار سال جاری، مرکز پژوهش‌های مجلس روز چهارشنبه دوم مردادماه گزارش داد که افت نرخ بیکاری نه به خاطر افزایش اشتغال، بلکه به‌ خاطر دلسرد شدن مردم از جستجوی کار است.

تناقض اطلاعاتی و آماری این گزارش‌ها نشان می‌دهد که برخلاف آخرین گزارش مرکز آمار که اعلام کرده نرخ بیکاری افراد ١٠ ساله و بیشتر نشان می‌دهد ١٠,٨ درصد از جمعیت فعال (شاغل و بیکارِ در جستجوی کار)، بیکار بوده‌اند، این شاخص، نسبت به بهار سال گذشته ١.٣ درصد کاهش یافته؛ صندوق بین‌المللی پول نرخ بیکاری ایران برای سال ۲۰۱۸ را حدود ۱۳.۹ درصد ارزیابی و پیش‌بینی کرده‌ که در سال جاری به ۱۵.۴ درصد افزایش یابد؛ ضمن اینکه این رشد تا سال ۲۰۲۴ به صورت متمادی ادامه خواهد داشت و به حدود ۱۹.۴ درصد خواهد رسید. 

طبق گزارش‌های مرکز آمار در سال گذشته ٤٠,٥ درصد جمعیت ١٠ ساله و بیش‌تر از نظر اقتصادی فعال بوده‌اند؛ یعنی در گروه شاغلان یا بیکاران قرار گرفته‌اند که بر این اصل نرخ بیکاری جوانان ١٥ تا ٢٩ ساله حاکی از آن است که ٢٥,١ درصد از فعالان این گروه سنی در سال ١٣٩٧ بیکار بوده‌اند. یعنی نرخ بالایی از جوانان در گروه بیکاران به سر می‌برند و این در شرایطی است که در اصطلاح جمعیت‌شناسی از آن به عنوان «پنجره فرصت جمعیتی» یاد می‌کنند. 

وقتی آمارها دروغ می‌گویند

در ارزیابی نرخ بیکاری، بیکار به کسی گفته می‌شود که حداقل یک ساعت در هفته را کار نمی‌کند (شاغل نیست)، اما در جستجوی کار است و اگر افراد جستجوکننده کار کاهش یابند، طبیعتا نرخ بیکاری نیز کاهش می‌یابد. به عبارتی ساده‌تر، اگر کسی به دنبال شغل نباشد، در معادلات نرخ بیکاری تاثیری ندارد.

اکنون مرکز پژوهش‌های مجلس می‌گوید «به دلیل نامساعد بودن وضعیت بازار، افراد بیکار از جستجوی کار دلسرد شده و از بازار کار خارج شده‌اند و در این بین سهم عظیم زنان با توجه به ترکیب ۵۰ درصدی جمعیت زنان از جمعیت در سن کار، قابل تأمل و توجه است». این گزارش می‌افزاید در صورتی که این افراد از بازار کار خارج نمی‌شدند نرخ بیکاری کل کشور به ۱۳.۹ درصد می‌رسید که نسبت به نرخ اعلام شده (توسط مرکز آمار) ۳.۱ درصد بیشتر است.

در بخشی از گزارش آمده «در صورتی که افراد خارج شده از بازار کار در فصل بهار ۱۳۹۸ همچنان تقاضای شغل داشتند، نه تنها نرخ بیکاری ۱.۳ درصد کاهش نمی‌یافت بلکه ۱.۶ درصد نیز افزایش می‌یافت. این موضوع در نرخ بیکاری زنان بسیار جدی‌تر است به طوری که با این فرض نرخ بیکاری زنان به جای ۱۷.۳ درصد به ۲۸.۱ درصد می‌رسید».

نرخ بیکاری مردان نیز در گزارش مرکز آمار ۹.۲ درصد عنوان شده، اما مرکز پژوهش‌ها می‌گوید اگر افراد از جستجوی کار دلسرد نشده و غیرفعال نمی‌شدند، این رقم اکنون به ۱۰.۴ درصد می‌رسید.

مرکز پژوهش‌ها می‌گوید طی سه سال منتهی به بهار ۱۳۹۷ به طور متوسط سالانه ۲۶۲ هزار نفر به جمعیت بیکار اضافه شده است که در این میان ۱۵۳ هزار نفر آن مرد و ۱۰۲ هزار نفر آن زنان بوده‌اند. اما در بهار ۱۳۹۸ نسبت به بهار ۱۳۹۷، جمعیت بیکار ۳۶۵ هزار نفر کاهش داشته است و به طور مشخص جمعیت بیکار مردان ۲۲۷ هزار نفر و جمعیت بیکار زنان ۱۳۸ هزار نفر کاهش داشته است که علت این امر دلسرد شدن بسیاری از آنها از جستجوی شغل و در نهایت غیرفعال شدن آنهاست.

همچنین در بهار سال جاری جمعیت بیکار جوان ۲۴-۱۵ ساله، ۱۳۰ هزار نفر و بیکاری فارغ‌التحصیلان عالی نیز ۲۰ هزار نفر کاهش را نشان می‌دهد که حاکی از دلسرد شدن این قشر مهم از دنبال کردن بازار کار و اشتغال است.

معضل سبقت عرضه از تقاضا 

به باور کارشناسان عدم توازن بین خروجی دانشگاه‌ها با ورودی به بازار کار موجب شده تا آمار بالای بیکاری در بین فارغ التحصیلان دانشگاهی به یک چالش بزرگ برای دولت‌ها تبدیل شود.

پس از رشد جهشی جمعیت ایران در دهه شصت، ورود این افراد از آغاز تحصیل در مدرسه با معضل کمبود کلاس و معلم همراه شد و در ادامه با نزدیک شدن ورود این طیف به آموزش عالی، انواع دانشگاه‌ها یکباره به عرصه آمدند تا پاسخگوی نیاز این خیل عظیم نیازمند به آموزش عالی و ورود به بازار کارباشند بدون آن که برای آینده شغلی آنان نیز برنامه ای تدوین کرده باشند.

اما بر خلاف ایران در اکثر کشورهای توسعه یافته بین تعداد دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی و بازار کار تناسبی منطقی وجود دارد. در این کشورها بخش قابل توجهی از نیروی فعال از نظر اقتصادی بدون ورود به دانشگاه به طور مستقیم بعد از تحصیلات دبیرستانی، جذب بازار کار می شوند. ولی در کشور ما به دلیل عدم وجود کار متناسب با رشد جمعیت، دانشگاه‌ها با تقاضای بسیار زیاد برای ورود به مقاطع بالاتر روبرو می شوند با این امید که شاید فارغ التحصیلان از آن بتوانند جذب بازار کار شوند.

براساس آخرین گزارش موسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی وزارت علوم، از تعداد 2569 دانشگاه در کشور؛ 530 واحد آن سهم دانشگاه آزاد، 309 مورد آن در اختیار موسسه‌های غیرانتفاعی، 170 مرکز فنی حرفه ای، 466 مرکز پیام نور، 953 واحد علمی کاربردی و 141 دانشگاه دولتی       (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری) است که در 31 استان کشور به ثبت رسیده اند.

در این زمینه  آخرین آمارها نشان می‌دهد نرخ بیکاری جمعیت 10 ساله و بیشتر فارغ التحصیلان آموزش عالی 18.1 درصد(1254050) که این عدد برای زنان 28.1 و برای مردان 12.9 درصد است.  همچنین سهم جمعیت بیکار 10 ساله و بیشتر فارغ التحصیل آموزش عالی از کل بیکاران، 38.5 درصد که این عدد برای مردان 26.1 و برای زنان 65.9 است. 

از سوی دیگر در سال ۱۳۹۷ سهم جمعیت بیکار فارغ التحصیل آموزش عالی از کل بیکاران ۳۸.۵ درصد گزارش شده است. این سهم در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسیبت به نقاط روستایی بالاتر است. بررسی تغییرات این شاخص نشان می‌دهد که شاخص‌های مذکور نسبت به سال قبل درصد ۱.۴ درصد افزایش یافته است.

همچنین نتایج گویای آن است که در سال گذشته سهم جمعیت شاغل فارغ التحصیل آموزش عالی از کل شاغلان ۲۳.۹ درصد بوده است. این سهم در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به نقاط روستایی بالاتر است. با بررسی تغییرات مشاهده می شود، این شاخص نسبت سال قبل ۲.۴ درصد افزایش یافته است.

مهاجرت از نوع «اضطرار کاری»

شتاب مهاجرت به خارج از مرزها بعد از فرار مغزها و سرمایه‌ها، در سال‌های اخیر رشد قابل توجهی داشته اما اکنون نوعی از مهاجرت به کشورهای همسایه به قصد یافتن کار باب شده که به گفته کارشناسان مهاجرت از روی اضطرار است.

در میان کارگران ایرانی، دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها نیز حضور دارند که به‌سبب ناامیدی از یافتن کار در ایران، در کردستان عراق کارگری می‌کنند.  دستمزد روزانه هر کارگر در اربیل بین ۲۵ تا۳۰ هزار دینار عراقی، حدود ۲۵دلار (تقریبا ۳۰۰هزارتومان) یعنی سه‌برابر دستمزد آنها در ایران است

ایلنا در گزارشی به نقل از خبرگزاری فرانسه به قلم عادل بکوان محقق عراقی - فرانسوی موسسه مطالعات پیشرفته علوم اجتماعی پاریس، به حرکت کارگران ایرانی به سمت کردستان عراق پرداخته و آورده که کردستان عراق، به میزبانی برای موج گسترده‌ کارگران ایرانی بدل شده که از آنها در گارگاه‌های «ساخت‌و ساز» کردستان عراق پذیرایی می کند.

این رسانه مدعی است در میان کارگران ایرانی، دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها نیز حضور دارند که به‌سبب ناامیدی از یافتن کار در ایران، در کردستان عراق کارگری می‌کنند.  دستمزد روزانه هر کارگر در اربیل بین ۲۵ تا۳۰ هزار دینار عراقی، حدود ۲۵دلار (تقریبا ۳۰۰هزارتومان) یعنی سه‌برابر دستمزد آنها در ایران است.

اکثر کارگران ایرانی با ویزای یک ماهه توریستی از مرزهای ایران خارج شده و وارد کردستان عراق می‌شوند. کارگران ایرانی پس از ۲۸ روز برای استراحت به خانه بازمی‌گردند و پس از یک هفته استراحت این چرخه همچنان تکرار می‌شود. براین اصل کارگران ایرانی نه تنها کار خود را از منظر اجتماعی و فرهنگی  در جامعه عراقی-کردی انجام می‌دهند، بلکه خرج کرده و هزینه می‌کنند.

سامانه اشتغال ایرانیان؛ وعده‌ای که همچنان محقق نشده است

وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال‌های اخیر برای ثبتی شدن آمار اشتغال، ایجاد سامانه اشتغال ایرانیان را وعده داد که در آخرین مورد معاون وزیرقول داده بوده که فاز اول آن تا تیرماه سال جاری عملیاتی شود اما همچنان به مرحله اجرا نرسیده است.

صندوق بین‌المللی پول نرخ بیکاری ایران برای سال ۲۰۱۸ حدود ۱۳.۹ درصد ارزیابی و پیش‌بینی کرده‌ که در سال جاری به ۱۵.۴ درصد افزایش یابد ضمن اینکه این رشد تا سال ۲۰۲۴ به صورت متمادی ادامه خواهد داشت و به حدود ۱۹.۴ درصد خواهد رسید

از آنجا که آمار اشتغال همواره با اما و اگرهایی مطرح بوده و معیارهای سنجش اشتغال به گونه‌ای تدوین شده که بسیاری از بیکاران هم در آمارها شاغل به حساب می‌آیند، راه حلی برای این معضل  پیشنهاد شد مبنی بر اینکه به هر ایرانی شاغل یک کد اشتغال اختصاصی داده شود تا به واسطه آن ثبت آمار اشتغال در«سامانه بانک اشتغال ایرانیان» واقعی شود. ضمن اینکه این طرح کمک می کند که افرادی که در دو شغل اشتغال دارند و مالیات بیشتر پرداخت نمی کنند، با رصد تسهیلات دریافتی مشخص شوند.  این سامانه اطلس اشتغال کشور که قرار است با مطرح کردن مختصات اشتغال، اطلاعات لازم را از نیازهای بازار کار مشخص کند تا جهت‌گیری برای اصلاح  نظام آموزشی نیز امکان پذیر شود، در گیرودار بدقولی مسوولان امر به فهرست وعده‌های محقق نشده پیوسته است تا در غیاب آن همچنان آمارهای غیرواقعی و خوشبینانه از رشد اشتغال در جامعه منتشرشود.