گروه حوادث: مرد طلافروش در یک سناریوی طراحی شده و بلند مدت دست به یک کلاهبرداری میلیاردی زد و گریخت.

شگرد عجیب

چندی قبل مرد طلافروشی در شرق تهران برای سوددهی و سرمایه گذاری در مغازه اش سناریوی یک کار بانکی را طراحی کرد تا با پول مشتریانش سرمایه‌گذاری کند. مرد طلا فروش در گام نخست نزد مشتریان مغازه‌‌اش ادعا کرد که می توانند با سرمایه گذاری در مغازه و به بهانه خرید طلا، پول هایشان را در اختیارش قرار دهند و هر ماه سود 24 درصدی آنها را به حساب شان واریز می کند و هر وقت که مشتریان خواستار دریافت پول هایشان باشند پول ها به حساب شان بازگردانده می شود.

اعتماد ویران کننده

ابتدا چند تن از مشتریان قدیمی مغازه طلافروشی با اعتمادی که به وی داشتند پول ها را با نوشتن یک قرار داد به حساب مرد طلافروش واریز کردند و پس از یک ماه مرد جوان سود 24 درصدی سرمایه گذاران مغازه اش را به حساب آنها واریز کرد.

افزایش طعمه ها

با گذشت چند ماه و واریز سودها به حساب مشتریان، اعتماد آنها به مرد طلافروش بیشتر شد و همین کافی بود تا افراد دیگری برای سرمایه گذاری پول هایشان را در اختیار مرد جوان قرار دهند.

روز به روز با زیاد شدن سرمایه گذاران درمغازه طلافروشی و واریز سودها به حسابشان اعتماد و اطمینان مشتریان به این مغازه و امیر بیشتر می شد تا اینکه برخی از افراد سرمایه های میلیونی در اختیار مرد جوان قرار دادند.

یکی از سرمایه گذاران که مرد 35 ساله ای بود شروع کارش را با مبلغ 10 میلیون تومان شروع کرد و وقتی دید مرد طلافروش سود 24 درصدی را هر ماه و سرساعت به حسابش واریز می کند وسوسه شد و برای سرمایه‌گذاری بیشتر یک زمین میلیونی را در شمال کشور به فروش رساند و 500 میلیون تومان به حساب مرد طلافروش واریز کرد. سناریوی سوددهی مرد طلافروش به سرمایه گذاران مغازه اش ادامه داشت و با گذشت یکسال همه افرادی که پول خود را در مغازه طلافروشی  گذاشته بودند به امیر اطمینان پیدا کرده بودند و مغازه طلافروشی به یک بانک خصوصی تبدیل شده بود.

پایان خوشی

داخل مغازه طلافروشی 2 کارمند برای کارهای سوددهی مشتریان مشغول به کار شده بودند و همه چیز عادی به نظر می رسید اما آخرین روز شهریور ماه سود 24 درصدی به حساب ها واریز نشد.

تعدادی از سرمایه گذاران که پول های میلیونی زیادی به حساب امیر واریز کرده بودند از دیرکرد واریز سودها احساس نگرانی کردند و پای در مغازه طلافروشی گذاشتند.

سفر بی بازگشت

2 کارمند کارهای سرمایه گذاری وقتی در برابر تعداد زیاد سرمایه گذاران قرار گرفتند ادعا کردند که امیر به مسافرت رفته و چک سود مشتریان را امضا نکرده است و تا 2 روز دیگر همه سودها به حساب ها واریز می شود.

سرمایه گذاران که در این مدت به حرف های امیر اعتماد داشتند با شنیدن این ادعاها مطمئن بودند که سودها تا 2 روز دیگر واریز خواهد شد اما با گذشت 3 روز هیچ اتفاقی نیفتاد و دلشوره عجیبی در دل سرمایه‌گذاران افتاد.

بدین ترتیب تعدادی از سرمایه گذاران به مغازه طلافروشی مراجعه کردند اما با درهای بسته مغازه روبرو شدند و فرضیه کلاهبرداری و فرار امیر لحظه به لحظه بیشتر شد.

گزارش به پلیس

با گذشت یک هفته و بسته بودن درهای مغازه طلافروشی و خاموش بودن موبایل امیر و کارمندانش کافی بود تا سناریوی کلاهبرداری میلیارد مرد طلافروش به پلیس مخابره شود.

ماموران با حضور در جلوی مغازه طلافروشی و جمعیت زیاد سرمایه گذاران پی به کلاهبرداری میلیاردی مرد طلافروش بردند و عملیات دستگیری برای این متهم آغاز شد.

بنا به این گزارش، با توجه به ناپدید شدن امیر و کارمندانش تحقیقات برای دستگیری وی در دستور کار ماموران قرار دارد.