رامین پرتو

شهر نیویورک روز سه‌شنبه شاهد نتیجه‌ای بود که بسیاری پیش‌بینی نمی‌کردند؛ چراکه زهران ممدانی نامزد مسلمان و سوسیالیست دموکراتی ۳۴ ساله، با کسب بیش از ۵۰ درصد آرا به عنوان شهردار این کلان‌شهر انتخاب شد. این پیروزی نه فقط به‌خاطر سن یا هویت او (جوان‌ترین شهردار نیویورک در بیش از یک قرن و نخستین شهردار مسلمان این شهر)، بلکه به لحاظ پیامدهای سیاسی - اجتماعی آن حلقه‌ انتخاباتی را به فضایی تازه منتقل کرده است. واقعیت این است که ممدانی از وضعیت یک قانون‌گذار ایالتی کم‌نام به یکی از چهره‌های شاخص حزب دموکرات تبدیل شده است. او در سخنرانی پیروزی‌ خود، خطاب به دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده گفت که «نیویورک شهری است که دوباره متولد شده است». او با تأکید بر اینکه «من مسلمان هستم، من سوسیالیست دموکرات هستم، و بابت هیچ‌یک عذرخواهی نمی‌کنم»، صراحتاً مسیر جدیدی را ترسیم کرد.

در سوی دیگر، این پیروزی برای حزب جمهوریخواه و شخص ترامپ پیام‌هایی بسیار مهم و پرچالش به همراه دارد. زمانی که ترامپ هشدار داد در صورت پیروزی ممدانی «خیلی بعید خواهد بود بودجه فدرال را فراتر از حداقل در اختیار نیویورک بگذارم»، این تنها بخشی از توسعه بحران میان دولت فدرال و بزرگ‌ترین شهر آمریکا را به تصویر کشید و حالا باید منتظر پیامدها و تقابل دو حزب باشیم. 

دموکراسی انتخاباتی و انتخابات

 شهرداری نیویورک

بدون شک پیروزی ممدانی را می‌توان به‌عنوان نمادی از پویایی‌های تازه در دموکراسی شهری آمریکا و سیاست داخلی این کشور قلمداد کرد. شهروندان نیویورک با مشارکت بالا ‌(بیش از ۲ میلیون رأی‌دهنده، برای نخستین بار از سال ۱۹۶۹) در پای صندوق‌ها حاضر شدند و انتخابی انجام دادند که نه صرفاً تغییر فرد، بلکه بازسازی سیاست شهری را نشان می‌دهد. ممدانی از کمپینی بهره برد که محور آن، هزینه‌های بالای زندگی، اجاره‌بها، حمل‌ونقل رایگان اتوبوس‌ها، مراقبت بهداشتی همگانی برای کودکان و تأمین مسکن مقرون‌به‌صرفه بود و او موفق شد بدیل سیاستمداران سنتی شود که گاه از انتقاد عمومی رنج می‌بردند. نیویورک‌تایمز در این خصوص نوشته است که حزب دموکرات با این پیروزی نشان داد که هنوز می‌تواند به مهم‌ترین هدف در سیاست برسد. 

پیروزی ممدانی نه تنها یک تغییر فردی در ساختار شهرنشین جدید نیویورک است، بلکه نمادی است از تحولی که امکان دارد هم در سطح شهری و هم در سطح ملی آمریکا مسیر سیاست را چند گام دیگر به سمت چپ و به سمت عدالت اقتصادی ببرد، در حالی که جمهوریخواهان با چالش‌های جدی روبه‌رو هستند

نکته این است که این پیروزی صرفاً یک شکست برای رقیب نبود؛ بلکه اثبات کرد که جایگزین‌های سیاسی با پیام‌های جدید (نه فقط محافظه‌کاری یا میانه‌روی کلاسیک) می‌توانند در شهری همچون نیویورک فعال شوند. بسته شدن یک «صفحه» از سیاست که بسیاری را کنار گذاشته بود و پاسخ‌گو نبود، بخشی از پیام ممدانی بود که گفت «ما یک سلسله سیاسی را سرنگون کرده‌ایم». نکته مهم‌تر در بعد دموکراتیک، این است که انتخابات شهری نیز می‌تواند زنگ هشداری برای سیاست ملی باشد؛ زمانی که شهروندان احساس کنند سیاست به عده‌ای خاص محدود شده، جنبش‌هایی مثل آنچه در نیویورک شکل گرفت امکان ظهور می‌یابند. بنابراین، فرآیند دموکراسی محلی، از طریق مشارکت بالا و پیام‌های عمیق‌تر از شعارهای کلی، توانسته است در این نمونه، خود را به ‌صورت برجسته نشان دهد.

پیامدها برای ترامپ و حزب جمهوریخواه

پیروزی ممدانی برای حزب جمهوریخواه، و به‌ویژه برای دونالد ترامپ، هم در سطح نمادین و هم در سطح راهبردی بسیار پرمعنا است. ترامپ آشکاراً ممدانی را «کمونیست» نامیده و تهدید کرده بود که بودجه فدرال را کاهش خواهد داد. با این حال، نتیجه انتخابات نشان داد که تهدیدها و فشارهای سیاسی فدرال به‌راحتی نمی‌تواند روند مردمی در کلان‌شهری چون نیویورک را معکوس کند.

از سوی دیگر، شکست جمهوریخواهان در رقابت‌های ایالتی و شهری (از جمله در نیوجرسی و ویرجینیا) و ترکیب آن با این پیروزی نشان داد که حزب جمهوریخواه در حال حاضر با چالش‌های مهمی از جمله نارضایتی از هزینه‌های زندگی، نبود تحرک در صف هواداران، و ضعف در معرفی نامزدهایی که پیام ملموس اقتصادی دارد، روبرو است و نشریه پولیتیکو این موضوع را به «زنگ خطر برای جمهوریخواهان در انتخابات میان‌دوره‌ای» تعبیر کرده است. برای ترامپ شخصاً، این شکست به معنای کاهش ظرفیت اثرگذاری مستقیم بر نتایج شهری و منطقه‌ای است. اگر نام او در برگه رأی نباشد، بر اساس تحلیل خود حزب جمهوریخواه به عنوان بخشی از جامعه رأی‌دهنده حرکت نمی‌کند. این موضع بازتابی از آن است که اتکای شدید به چهره ترامپ در همه انتخابات، شاید دیگر کارایی سابق را نداشته باشد. 

اضافه بر این، جمهوریخواهان باید پیش‌بینی کنند که چالش بزرگ‌تر برای آن‌ها نه فقط شکست یک رقابت، بلکه مواجهه با جنبش‌های اقتصادی-اجتماعی است که قادر به بسیج طبقه متوسط و پایین‌تر هستند و این همان بخشی است که ممدانی و حزب دموکرات توانستند بر آن تمرکز کنند.

در سطح راهبردی، حزب دموکرات با پیروزی ممدانی یک «نماد احیا» را به دست آورد که نشانه‌ای برای مقابله با اختلاف درون‌حزبی است که سال گذشته با شکست‌های متعدد مواجه شده بود اما با این وجود، تحلیلگران تأکید می‌کنند که این موفقیت هنوز پایداری ندارد مگر اینکه حزب، درون خود را نیز متحد کند 

پیروزی دموکرات‌ها و تأثیر آن 

بر انتخابات میان‌دوره‌ای

واقعیت این است که شهر نیویورک از دیرزمان پایگاه اقتصادی و سیاسی قدرتمندی برای دموکرات‌ها بوده است، اما موفقیت جدید با ویژگی‌های متفاوتی همراه است. حزب دموکرات در این شهر با انتخاب ممدانی، نشان داد که می‌تواند فراتر از سیاست سنتی «حزب بزرگ شهری» حرکت کند، به‌گونه‌ای که کمپینی با نیروی درونی، با مشارکت مردمی گسترده، تمرکز بر هزینه زندگی و تنوع جامعه را دنبال کرد.

یکی از ارکان کلیدی این موفقیت، توانایی ممدانی در تلفیق طبقات مختلف اجتماعی (از مهاجران گرفته تا طبقه‌کارگر و نسل جوان) بود. او در سخنرانی خود تأکید کرد که «نیویورک شهری از مهاجران، شهری ساخته شده توسط مهاجران و از این پس، به رهبری مهاجران باقی خواهد ماند». این تأکید نه فقط بر پایه هویت، بلکه استراتژیک نیز بود؛ زیرا جامعه نیویورک طیف گسترده‌ای از گروه‌های قومی، اقتصادی و فرهنگی را دربرمی‌گیرد.

در سطح راهبردی، حزب دموکرات با این پیروزی یک «نماد احیا» را به دست آورد که نشانه‌ای برای مقابله با اختلاف درون‌حزبی است که سال گذشته با شکست‌های متعدد مواجه شده بود. با این وجود، تحلیلگران تأکید می‌کنند که این موفقیت هنوز پایداری ندارد مگر اینکه حزب، درون خود را نیز متحد کند و برنامه‌ای روشن برای ایالات در حال نوسان و ایالات امن تشریح کند.

در مورد تأثیر پیروزی ممدانی و دموکرات‌ها بر انتخابات میان‌دوره‌ای، هم باید توجه داشت که دموکرات‌ها حالا می‌توانند نشان دهند که قادر به پیروزی در نواحی بزرگ و پیچیده هستند. آنها سیاست بازتعریف شعارها را در دستور کار قرار دادند و تمرکز بر هزینه زندگی، قیمت مسکن، حمل‌ونقل عمومی، از شعارهای کلیدی شد که ممکن است در کارزارهای دیگر نیز استفاده شود. بر این اساس اگر جمهوریخواهان نتوانند نامزدهایی با پیام اقتصادی مؤثر ارائه دهند، ممکن است آرای خود را بیش‌ از گذشته از دست بدهند   با این حال، مسئله آن است که پیروزی در شهری مانند نیویورک الزاماً به معنای موفقیت در ایالات میانی یا روستایی نیست؛ همان‌گونه که «آنچه در منهتن جواب می‌دهد، در ویرجینیا جواب نخواهد داد». 

فرجام سخن

پیروزی ممدانی نه تنها یک تغییر فردی در ساختار شهرنشین جدید نیویورک است، بلکه نمادی است از تحولی که امکان دارد هم در سطح شهری و هم در سطح ملی آمریکا مسیر سیاست را چند گام دیگر به سمت چپ و به سمت عدالت اقتصادی ببرد. در حالی که جمهوریخواهان با چالش‌های جدی روبه‌رو هستند، دموکرات‌ها فرصت یافته‌اند تا یکبار دیگر خود را بازتعریف کنند، اما این فرصت اگر صرفاً یک شبه باشد و به برنامه، اتحاد و استراتژی بلندمدت تبدیل نشود، ممکن است به سرعت از دست برود.

بر این اساس باید گفت که نیویورک اکنون وارد دوره‌ای شده که نه فقط جایگزینی یک فرد، بلکه بازتوزیع قدرت، هویت جدید شهری و یک پیام عمومی «امید» است ولی این مسیر آسان نیست؛ وعده‌های بزرگ مثل «اتوبوس رایگان»، «اجاره‌بهای ثابت»، «مراقبت بهداشتی همگانی» نیاز به اجرا، بودجه، و گاه عبور از مقاومت نهادهای قدرتمند دارد.