ترامپ از احتمال اعزام نیروهای نظامی آمریکا به نیجریه خبر داد؛
«تهدید دیپلماتیک» از مجرای حمایت از مسیحیت
رامین پرتو
در دوره دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ، ایالاتمتحده وارد فاز نوینی از سیاست خارجی خود شده است؛ فازی که (بهویژه در قاره آفریقا) با رویکردی رادیکال و متفاوت از گذشته همراه شده است. یکی از نخستین نشانههای این تغییر، تمرکز واشنگتن بر نیجریه، پرجمعیتترین کشور آفریقا، است. در تازهترین موضعگیری، ترامپ ادعا کرده است که مسیحیان نیجریه «در معرض تهدید وجودی» قرار دارند و دولت این کشور را به خاطر «قتلعام جمعی» توسط اسلامگرایان رادیکال تحت فشار گذاشته است. او ضمن افزودن نیجریه به فهرست «کشورهای تحتنظر» و تهدید به قطع کمکها و اقدام نظامی، دیپلماسی آمریکا در حوزه آفریقا را وارد مرحله جدید و جنجالی کرده است.
انگیزه واشنگتن
از تمرکز بر نیجریه چیست؟
واقعیت این است که ادعای ترامپ درباره «هزاران مسیحی که کشته میشوند» و نقش اسلامگرایان رادیکال، در یک پست شبکه اجتماعی بیان شد و اعلام کرد که «مسیحیت در نیجریه با تهدید وجودی روبرو بوده و هزاران مسیحی کشته میشوند. اسلامگرایان رادیکال مسئول این کشتار جمعی هستند و من بدینوسیله نیجریه را به عنوان کشور مورد نگرانی ویژه از سوی آمریکا معرفی میکنم».
تهدید ترامپ علیه نیجریه بیشتر ابزاری و شکلی است تا یک برنامه جدی برای مداخله نظامی علیه آبوجا اما با این حال، جدی بودن ادبیات و قرار دادن گزینه نظامی در کنار تحریم و قطع کمک، نشاندهنده سیاست «تهدید دیپلماتیک» بوده که ممکن است به مرحله عملی نیز منجر شود
در این راستا باید توجه داشت که به موجب قانون «آزادی مذهبی بینالمللی» مصوب ۱۹۹۸، عنوان کشور مورد نگرانی ویژه (Country of Particular Concern – CPC) به کشورهایی داده میشود که دولتشان یا حکومت در آنها مرتکب نقض سیستماتیک، جاری و شدید آزادی مذهب شده باشد. معمولاً این برچسب پس از توصیه کمیسیون دوجناحی و کارشناسان وزارت امور خارجه آمریکا اعطا میشود؛ اما در این مورد ترامپ به نظر میرسد روند دریافت مشاوره از مسئولان آمریکایی را کنار گذاشته است! اما سوال اصلی این است که چرا نیجریه زیر ذرهبین آمریکا قرار گرفت؟
واقعیت این است که انتخاب این کشور چند وجه دارد؛ اول اینکه نیجریه بزرگترین تولیدکننده نفت آفریقا و کشوری با منابع قابل توجه است. دوم اینکه تقسیمات مذهبی و منطقهای در آن، از شمال با اکثریت مسلمان تا جنوب با اکثریت مسیحی، و سابقه درگیریهای خشونتآمیز که به منابع، زمین و قومیت مرتبط هستند، زمینه آماده برای روایت «آزار مسیحیان» فراهم کرده است. سوم هم به مصرف داخلی این اظهارات مربوط است؛ چراکه ترامپ در مسیر تقویت پایگاه خود در میان جناح راست مسیحی آمریکا قرار دارد و این ادعا میتواند در این راستا به نفع او به کار رود.
اینکه مواضع ترامپ (خصوصاً در فاز نظامی) تا چه حد واقعی بر پایه شواهد مستدل است و تا چه حد بهانهای سیاسی قلمداد میشود موضوعی است که کارشناسان نیجریه معتقدند که درگیریها را نمیتوان تنها به خط مذهبی تقلیل داد. برخی تحلیلگران اعلام کردهاند که ترکیب خشونت در نیجریه شامل جنگ بوکوحرام، درگیری چوپانان و کشاورزان، رقابت بر سر منابع آب و زمین است و صرفاً تقابل مسلمانان و مسیحیان مطرح نیست. به این ترتیب، انگیزه دموگرافیک (جمعیتی)، سیاسی و انتخاباتی بهوضوح در پس این اقدام دیده میشود؛ یعنی ترامپ در مسیر داخلی نیز مخاطبان راست مسیحی آمریکا را هدف قرار داده است.
احتمال حمله آمریکا به نیجریه
تا چه حد واقعی است؟
نکته مهم و البته خطرناک این است که در کنار افزودن نیجریه به فهرست نظارت ویژه آمریکا، ترامپ در پستی در شبکه اجتماعی نوشت که اگر دولت نیجریه به قتل مسیحیان بیگناه ادامه دهد، آمریکا فوراً تمام کمکهای خود را به نیجریه قطع خواهد کرد و ممکن است با تمام قدرت نظامی خود وارد عمل شویم تا تروریستها را از بین ببریم. در این بین رویترز هم اعلام کرد که ترامپ به وزارت دفاع دستور داده است که برای احتمال مداخله نظامی در نیجریه
آماده شوند.
با این حال، چند نکته را باید در نظر داشت. اول اینکه، آمریکا در منطقه غرب آفریقا پایگاه نظامی بزرگ ندارد و خروج نیروهای آمریکایی از برخی مناطقی مانند نیجر و چاد پیش از این انجام شده است. دوم اینکه، هیچ زمانبندی مشخص یا جنبه عملی برای مداخله مستقیم اعلام نشده است. سوم اینکه، اقدام افزودن به فهرست نظارت ویژه و تهدید قطع کمکها پیششرطهایی دارد و ملزم به اقدام نظامی نیست.
اگر آمریکا کمکها به نیجریه را قطع یا علیه این کشور تحریم وضع کند، بحران اقتصادی یا انسانی در نیجریه تشدید خواهد شد که امکان دارد اروپا را نیز مجبور کند برای جلوگیری از فروپاشی امنیتی یا موج پناهجویان وارد عمل شود
بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که تهدید ترامپ بیشتر ابزاری و شکلی است تا یک برنامه جدی برای مداخله نظامی در نیجریه با این حال، جدی بودن ادبیات و قرار دادن گزینه نظامی در کنار تحریم و قطع کمک، نشاندهنده سیاست «تهدید دیپلماتیک» بوده که ممکن است به مرحله عملی نیز منجر شود.
به عبارت دیگر، این اقدام میتواند گزینهای برای فشار بر دولت نیجریه باشد و مولفههایی مانند فشار برای اصلاحات امنیتی، افزایش همکاری با آمریکا یا تغییر جهت سیاست داخلی را در بر بگیرد. در چنین چارچوبی، مداخله نظامی مستلزم هزینهها، واکنشهای منطقهای و بینالمللی و محاسبات دقیق بوده که بعید است به سرعت عملی شود، مگر آنکه بحران داخلی نیجریه به سرعت شعلهور شده و منافع آمریکا در منطقه به شکل فوری متاثر شود.
پیامدهای سیاست جدید آمریکا
تصمیم آمریکا علیه نیجریه پیامدهای گستردهای در منطقه غرب آفریقا، در سطح قاره سیاه، و هم در رابطه واشنگتن با اروپا خواهد داشت. از منظر منطقهای، نیجریه در موقعیت استراتژیک قرار دارد؛ به این معنا که این کشور هم بزرگترین اقتصاد آفریقا از لحاظ جمعیت و منابع است، هم عضوی از جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا (ECOWAS) بوده و هم در مبارزه با گروههای افراطگرا مانند بوکوحرام موثر است. بر این اساس فشار آمریکا بر نیجریه میتواند منجر به بیثباتی در منطقه شود، بهویژه اگر دولت نیجریه عمده توجه خود را به واکنش دیپلماتیک معطوف کند تا حل ریشهای مسائ مطرح شده از
سوی واشنگتن.
در سطح قارهای، این اقدام میتواند الگویی جدید از دخالت آمریکا معرفی کند؛ دخالتی مبتنی بر حقانیت دینی و مداخله امنیتی تحت عنوان حمایت از اقلیت مذهبی و ممکن است کشورهای آفریقایی را به موضع تدافعی سوق دهد. از منظر اروپا، کشورهایی مانند انگلیس و فرانسه که در آفریقا منافع تاریخی، اقتصادی و امنیتی دارند، واکنشهای متفاوتی خواهند داشت. این کشورها ممکن است از سیاست آمریکا حمایت کنند اما احتمالاً نگران هستند که مداخله آمریکا رقابت ژئوپلیتیکی را افزایش دهد و جایگاه اروپاییها را تضعیف کند. افزون بر این، اروپا طی سالهای اخیر تلاش کرده است خود را بازیگر مستقل در آفریقا معرفی کند و فشار آمریکا بر نیجریه میتواند بر برنامههای توسعه، همکاری امنیتی و منافع اقتصادی اروپا تاثیر بگذارد.
همچنین، اگر آمریکا کمکها به نیجریه را قطع کند یا علیه این کشور تحریم وضع کند، بحران اقتصادی یا انسانی در نیجریه تشدید خواهد شد که امکان دارد اروپا را نیز مجبور کند برای جلوگیری از فروپاشی امنیتی یا موج پناهجویان وارد عمل شود. به این ترتیب، موضع اروپا ممکن است بین همراهی با واشنگتن و محافظت از منافع خود نوسان داشته باشد.
فرجام سخن
اقدام دولت دوم ترامپ علیه نیجریه، ترکیبی از مؤلفههای داخلی و خارجی آمریکا، رویکردهای امنیتی جدید در آفریقا و روایت مذهبی است. اگرچه ادعاهای مطرحشده نیازمند تحقیق مستقل هستند و چارچوب خشونت در نیجریه پیچیدهتر از روایت «مسیحیانِ قربانی مسلمانان» است، اما واشنگتن این فرصت را غنیمت شمرده تا در عرصهای کمتر مورد توجه قرار گرفته، خود را فعال نشان دهد.
در عین حال، تهدید به مداخله نظامی بیش از آنکه نمایانگر اراده فوری آمریکا برای حمله باشد، ابزار فشار است؛ ابزاری برای اعمال اهرم فشار بر نیجریه، و شاید نمایش قدرت برای پایگاه داخلی دونالد ترامپ و جمهوریخواهان. با این وجود، تبعات این اقدام برای آفریقا، منطقه غرب آفریقا، و بازیگران بینالمللی بزرگ مثل انگلیس و فرانسه، جدی است. واشنگتن با این سیاست راهبردی جدید، آفریقا را وارد میدان حساستری کرده که در آن خطاها میتواند به فروپاشی اقتصادی، امنیتی یا دیپلماتیک بینجامد.
دیدگاه تان را بنویسید