فرشاد گلزاری

تخلیه قره‌باغ و ورود حجم عظیمی از ساکنان این منطقه به ارمنستان بدون شک یک موضوع کاملاً مهم از حیث سیاسی، امنیتی و اقتصادی خواهد بود. این جماعت که تعداد آنها بین 100 تا 120 هزار نفر گزارش شده اخیراً پس از حملات دو روزه ارتش آذربایجان به قره‌باغ و خلع سلاح نیروهای جدایی‌طلب در این منطقه حتی فرصت پیدا نکردند که اسباب و اثاثیه خود را از خانه‌هایشان جمع‌آوری کنند و به همین دلیل یکباره و سراسیمه خانه و کاشانه خود را از طریق تنها جاده کوهستانی به سمت ارمنستان ترک گفتند. همین موضوع بدون شک کینه‌ای را از باکو در دل آنها خواهد کاشت که آثار آن را تا دهه‌ها بعد می‌توان دید؛ البته ناگفته نماند که باکو اعلام کرده هر کدام از ساکنان قره‌باغ که مایل به ادامه زندگی در این جغرافیا هستند، می‌توانند درخواست ملیت آذربایجانی دهند تا به آنها این ملیت واگذار شود. اینکه جمهوری آذربایجان چنین موضعی اتخاذ می‌کند به نوعی یک مانور تبلیغاتی به شمار می‌آید تا به دنیا بگوید که باکو هیچگاه علیه ارامنه اقدامی بر خلاف حقوق بشر انجام نداده است! از اینرو ورود هیأت سازمان ملل به قره‌باغ برای نظارت بر روند خروج ارامنه از این منطقه که پس از 30 سال برای اولین بار اتفاق افتاده است را هم باید در همین راستا ارزیابی کرد. اما فارغ از تمام این مسائل سوال اصلی‌تر این است که ورود چنین حجمی از ساکنان ارمنی قره‌باغ به موطن اصلی خود چه پیامدهایی را برای نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان خواهد داشت.

چالش   دو طرفه! 

دولت پاشینیان که درگیر چالش‌های سیاسی و اقتصادی است؛ باید به‌سرعت مسکن، مراقبت‌های پزشکی و شغل برای این ارمنی تبارها فراهم کند. هر چند چهره‌های ارمنی خارج‌نشین نیز متعهد به کمک به کشورشان شده‌اند، اما این وضعیت مشکلات مالی و لجستیکی پرشماری برای این کشور محصور در خشکی ایجاد می‌کند. خیلی از ارمنی‌ها از مقامات ارشد سابق کشورشان که حالا اپوزیسیون را رهبری می‌کنند دل خوشی نداشته و آن‌ها را هم مسئول مشکلات کنونی می‌دانند و در کنار آن‌ها ناظران حوزه ارمنستان به سابقه خصومت‌های سیاسی خشن در این کشور اشاره می‌کنند. به عنوان مثال در سال ۱۹۹۹، گروهی از مردان مسلح در ضمن یک جلسه پرسش و پاسخ که در پارلمان ارمنستان برگزار می‌شد، به این پارلمان حمله کرده و «وازگن سرکیسیان» نخست‌وزیر وقت را به همراه رئیس پارلمان و شش مقام ارشد و قانونگذار دیگر ارمنستانی به قتل رساندند! بنابراین چالش اول پاشینیان معترضانی هستند که در کف خیابان حضور دارند و اتفاقاً آنها هیچ فرقی بین دولت فعلی و اپوزیسیون نمی‌بینند. اما موضوع دیگر بحث به راه افتادن «شعارهای ضدروسی» در ایروان است. موضوعی که پاشینیان و حتی ایالات متحده در آن ذی‌نفع خواهند بود این است که خشمی که اکنون علیه پاشینیان وجود دارد، به همان اندازه نیز متوجه روسیه، متحد اصلی ارمنستان است؛ چراکه نیروهای حافظ صلح روسیه در منطقه به‌رغم حضور سه‌ ساله؛ اساساً هیچ اقدامی علیه حملات باکو انجام ندادند. از طرفی توجه روسیه به جنگ در اوکراین منحرف شده که این امر نفوذ آن را در منطقه کاهش داده و به همین دلیل ایالات متحده و اروپا به دنبال جای‌گیری در ایروان علیه مسکو هستند. لذا اگرچه پاشینیان در داخل با منتقدان خود در کف خیابان‌ها مواجه است؛ از سوی دیگر علیه روسیه نیز تحرکاتی به وجود آمده که البته غرب هم به دلیل اشتراکات مذهبی (مسیحیت) و منافع ژئوپلیتیکی به دنبال حمایت از وی به صورت علنی است.