فرشاد گلزاری

زمانی که روسیه در سال 2020 میلادی میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر جنگ در قره‌باغ با هدف میانجیگری صلح‌بانان خود را به گذرگاه لاچین گسیل کرد، تحلیل‌ها بر این اساس بود که قرار نیست دیگر شاهد مجادله میان دو کشور همسایه در قفقاز جنوبی باشیم. آن دسته از رسانه‌هایی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم با روس‌ها هماهنگ بودند در گزارش‌ها و اخبار خود به این موضوع اشاره می‌کردند که مسکو با ورود نظامی- سیاسی به این پرونده می‌تواند صلح را میان باکو و ایروان برقرار کند. رسانه‌های غربی هم اعلام می‌کردند که این روند به دلیل چسبندگی ایدئولوژیک و تاحدودی سیاسیِ ارمنستان به غرب عملیاتی شده و به نوعی این مدل از آتش‌بس را هدیه‌ای از جانب ایالات متحده و اروپا به دو کشور مذکور می‌دانستند؛ تا جایی که برخی مطبوعات و رسانه‌های آنها در گزارش‌های خود به این نکته اشاره می‌کردند که گفت‌وگوهای پشت‌پرده مقامات اروپایی و آمریکایی باعث شده باکو و ایروان دست از زد و خورد بردارند. اگر هر دو نگاه را کنار یکدیگر قرار دهیم درمی‌یابیم که دو جبهه متفاوت از حیث سیاسی و حتی نظامی در پرونده قره‌باغ وجود دارند که هر کدام از آنها منافع خاص خود را در این پرونده دنبال می‌کنند که روسیه و ایالات متحده در نوک هرم این پروژه قرار دارند. اینکه از واژه «پروژه» استفاده می‌کنیم به این دلیل است که در تحولات مربوط به قره‌باغ و به صورت کلی در درگیری میان ارمنستان و آذربایجان صرفاً مسکو و واشنگتن و کشورهای اروپایی حضور ندارند؛ بلکه در این میان بازیگران سطوح دیگر هم هستند که می‌توان به ترکیه، ایران و حتی اسرائیل اشاره کرد و هر کدام از آنها بر اساس راهبردهای دور و نزدیک خود در قبال قره‌باغ عمل می‌کنند. به همین دلیل تضاد منافع قدرت‌های ریز و درشت و همچنین تجمیع‌ راهبردهای متضاد در پرونده قره‌باغ حالا آن را به پروژه‌ای تبدیل کرده که بسیاری امید دارند به زودی صلح را تجربه کند؛ اما اظهارات و اتفاقاتی که در دو طرف جریان دارد دقیقاً خلاف این موضوع را به اثبات می‌رساند. به عنوان مثال آرمن گریگوریان، دبیر شورای امنیت ارمنستان طی مصاحبه‌ای با یکی از شبکه‌های تلویزیونی این کشور بیان کرد که مذاکرات با باکو به شدت پیش می‌رود و احتمال دارد تا اواخر سال 2023 میلادی توافق صلح را امضا کنیم. حدود دو روز پس از این اظهارنظر، جیحون بایراموف، وزیر امور خارجه جمهوری آذربایجان در نشست شورای دائم سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE)اعلام کرد که در آستانه صلح با ایروان قرار داریم و ممکن است این مهم هرچه زودتر عملیاتی شود. این اظهارات اگرچه سیگنال‌های مثبت به جامعه ملل مخابره کرد اما به نظر می‌آید که در مراکز تصمیم‌گیری دو طرف اتفاق‌های متفاوت‌تری در حال رخ دادن است.

تضاد منافع قدرت‌ها و همچنین تجمیع‌ راهبردهای متضاد در پرونده قره‌باغ حالا آن را به پروژه‌ای تبدیل کرده که بسیاری امید دارند به زودی صلح را تجربه کند؛ اما اظهارات و اتفاقاتی که در دو طرف جریان دارد دقیقاً خلاف این موضوع را به اثبات می‌رساند

تشکیک در ارتباط با قره‌باغ

حدود 20 روز پیش وزارت امورخارجه ارمنستان اعلام کرد که دور بعدی مذاکرات بین دیپلمات‌های ارشد ارمنستان و آذربایجان که قرار بود هفته آینده در واشنگتن برگزار شود، به درخواست باکو به تعویق افتاده است. همان هنگام عده‌ای پیش‌بینی کردند که مذاکرات به نتیجه نرسد و درگیری و اقدامات سلبی و نظامی میان دو طرف مجدداً آغاز شود.

روسیه به نوعی خود را مهمترین بازیگر تحولات قره‌باغ  و ایروان، و باکو را حوزه نفوذ سنتی خود قلمداد می‌کند و مایل نیست منافعش در این منطقه توسط غربی‌ها مصادره شود

سه روز بعد از این پیش‌بینی این خبر از سوی دستگاه دیپلماسی ایروان، نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان که در شهر سوچی روسیه با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه دیدار کرده بود اظهار کرد که وضعیت انسانی در کریدور لاچین و قره‌باغ کوهستانی هنوز پرتنش و چندین ماه است که خبری از سوخت و برق نیست. پاشینیان درست یک هفته بعد با متهم کردن باکو به اینکه تردد وسایل نقلیه در کریدور لاچین، تنها راه ارتباطی ارمنستان به مناطق قره‌باغ را مسدود کرده است،‌ گفت: «وضعیت بشردوستانه در قره‌باغ به شدت وخیم‌تر و رساندن مواد غذایی به قره‌باغ عملاً غیرممکن شده است و بیماران نمی‌توانند برای درمان به بیمارستان‌های ارمنستان مراجعه کنند و این اقدام باکو ثابت می‌کند که آذربایجان به دنبال سیاست پاکسازی قومی در قره‌باغ است». به موازات این سخنان، صلیب سرخ ارمنستان سه روز پیش (دوشنبه) طی اطلاعیه‌ای به این نکته اشاره کرد که جمهوری آذربایجان دسترسی به قره‌باغ را مسدود کرده و همزمان با این مساله، نگرانی‌ها درباره وضعیت انسانی و ارسال مواد غذایی و دارو به این منطقه در حال افزایش است. این اخبار و مواضع که از حدود 20 روز پیش تا به امروز منتشر شده به خوبی نشان می‌دهد که اوضاع میان باکو و ایروان برخلاف آنچه که رسانه‌ها و حتی مقامات سطح دوم این دو کشور می‌گویند، چندان مناسب نیست. وضعیت به جایی رسیده که روز گذشته (چهارشنبه) وزارت دفاع جمهوری آذربایجان در بیانیه‌ای اعلام کرد یگان‌های نیروهای مسلح ارمنستان با سلاح‌های مختلف به مواضع ارتش آذربایجان در محور حیدرآباد در منطقه سادارک در جمهوری خودمختار نخجوان شلیک کردند. با کو همچنین اظهار کرد که مواضع ارتش آذربایجان در نزدیکی شهر شوشا در منطقه قره‌باغ هدف قرار گرفته است.

به موازات این مساله، سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه هم ابراز کرد که باکو و ایروان متوجه شده‌اند غرب قصد واقعی برای پیشبرد راه‌حل صلح‌آمیز بین آن‌ها ندارد. او بعد از نشست وزرای خارجه کشورهای عضو سازمان معاهده امنیت جمعی (CSTO) گفت که متاسفانه آنچه ایالات متحده و اتحادیه اروپا در حال حاضر انجام می‌دهند، از تمایل ناچیز برای کمک به ارمنستان و جمهوری آذربایجان برای رسیدن به یک توافق حکایت دارد، اما نشان‌دهنده برنامه‌های غرب برای کسب پایگاه در منطقه و دور زدن منافع قانونی روسیه و تثبیت خود به عنوان نیرویی که نقش تعیین‌کننده در آن ایفا می‌کند، است. سخنان لاوروف بر این مدعا صحه می‌گذارد که اگر باکو و ایروان تا به امروز و با گذشت حدود سه سال از جنگ قره‌باغ نتوانسته‌اند به یک صلح مشخص دست پیدا کنند، دلیلی ندارد جز برخورد منافع غرب با مسکو که ریشه اصلی آن در اوکراین است. بحث این است که روسیه به نوعی خود را مهمترین بازیگر تحولات قره‌باغ و ایروان و باکو را حوزه نفوذ سنتی خود قلمداد می‌کند و مایل نیست منافعش در این منطقه توسط غربی‌ها مصادره شود. به همین جهت صلحی که از آن دم زده می‌شود، هنوز بلاتکلیف است!